1. mankind's progress from savagery to civilization
پیشرفت انسان از بدویت به تمدن
2. the interval between savagery and civilization
فرق میان توحش و تمدن
3. these ruins and mass graves are witness to the savagery of war
این خرابه ها و گورهای گروهی نشانه های وحشیگری های جنگ هستند.
4. They threw away their advantage by their savagery to the black population.
[ترجمه ترگمان]آن ها این مزیت را با وحشیگری خود به مردم سیاه دور انداختند
[ترجمه گوگل]آنها از طرز وحشیگری آنها به جمعیت سیاه پوست دور شدند
5. She replied with a savagery that took him by surprise.
[ترجمه ترگمان]زن با خشونتی جواب داد که او را غافلگیر کرد
[ترجمه گوگل]او با یک وحشیگری پاسخ داد که با تعجب او را گرفت
6. The police were shocked by the savagery of the attacks.
[ترجمه ترگمان]پلیس از وحشیگری این حملات شوکه شد
[ترجمه گوگل]پلیس توسط وحشیانه حملات شوکه شد
7. Local people were shocked by the savagery of the attack.
[ترجمه ترگمان]مردم محلی از وحشیگری این حمله شوکه شدند
[ترجمه گوگل]مردم محلی توسط وحشیگری از حمله شوکه شدند
8. Rather they fight guerrilla campaigns, as befits their savagery, which are extremely difficult to subdue.
[ترجمه ترگمان]در عوض، آن ها با مبارزات چریکی مبارزه می کنند، چنانکه شایسته وحشیگری آن ها است، که مهار آن بسیار دشوار است
[ترجمه گوگل]در عوض، آنها با مبارزات چریکی مبارزه می کنند، همانطور که شایستگی آنها را دارد و بسیار دشوار است
9. To allow savagery to remain is to allow evil to remain.
[ترجمه ترگمان]باقی ماندن به وحشیگری این است که به شیطان اجازه باقی ماندن را بدهد
[ترجمه گوگل]اجازه دادن به وحشیگری برای باقی ماندن این است که اجازه دهد شر را باقی بگذارد
10. Whitney, the butcher, who was feared for his savagery and barbarism.
[ترجمه ترگمان]وی تنی، قصاب، که از وحشیگری و وحشیگری او می ترسید
[ترجمه گوگل]ویتنی، قصاب، که از وحشیگری و بربریتش بیم داشت
11. The savagery which he showed towards his opponents was equalled only by that of the discipline that he imposed upon his supporters.
[ترجمه ترگمان]خشونتی که به رقیبان خود نشان می داد، دست کمی از آن نظم و انضباطی که به طرفدارانش تحمیل کرده بود، نداشت
[ترجمه گوگل]وحشیگری که او نسبت به مخالفانش نشان داد تنها با آن رشته ای بود که او بر طرفدارانش اعمال می کرد
12. There was once astonishment, even savagery in his stories; now there was a gentle solemnity.
[ترجمه ترگمان]زمانی حیرت و حتی savagery در داستان هایش بکار رفته بود؛ اکنون وقار ملایمی در خود دیده می شد
[ترجمه گوگل]یک بار شگفت زده شد، حتی جوامع در داستان هایش؛ در حال حاضر یک جشن مهربانی وجود دارد
13. It is this savagery that has given rise to the legends of brutal, uncontrollable man - beasts.
[ترجمه ترگمان]این بی رحمی است که به افسانه ها از حیوانات وحشی و غیرقابل کنترل تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]این وحشیگری است که به افسانه های مرد وحشیانه و غیر قابل کنترل انسان تبدیل شده است
14. Deep within that dark maze where no man or woman had ever survived the Minotaur's savagery, Theseus killed the monster, then followed the gold thread to freedom.
[ترجمه ترگمان]در اعماق آن هزارتوی تیره، جایی که هیچ مردی یا زن هرگز از مرگ میناتور زنده نمانده بود، و بعد دنبال نخ طلایی به سوی آزادی رفت
[ترجمه گوگل]تیسایس درون آن مارماهی تاریک که در آن هیچ مرد یا زن تا کنون از وحشی Minotaur نجات نیافته بود، این هیولا را به قتل رساند، سپس به دنبال آزادی از طلا به دنبال داشت
15. His reputation for savagery and belligerence is nothing but a myth.
[ترجمه ترگمان]شهرت او به وحشیگری و جنگ هیچ چیزی جز یک افسانه نیست
[ترجمه گوگل]شهرت او برای وحشیگری و خصمانه چیزی جز اسطوره نیست