کلمه جو
صفحه اصلی

taken aback


معنی : ناگهان
معانی دیگر : متحیرماندن، پس زدن، بدگل خوردن، یکه خوردن

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: startled; surprised.

- He was taken aback by the news of her death.
[ترجمه Mahan] او از خبر مرگ او شوکه شد.
[ترجمه ترگمان] از شنیدن خبر مرگش یکه خورده بود
[ترجمه گوگل] او از اخبار مرگ او ناراحت شد

• disconcerted, surprised, dismayed

مترادف و متضاد

ناگهان (صفت)
unaware, slapdash, taken aback

پیشنهاد کاربران

جا خوردن

شوکه شدن

خشکم زد

تعجب کردن

شگفت زده شدن

حیرت زده شدن, تعجب زده شدن, متعجب شدن.


کلمات دیگر: