1. dehkhoda, the patriarch of iranian lexicographers and my inspiration
دهخدا پیش کسوت فرهنگ نویسان ایران و الهام بخش من
2. the paramount patriarch of that group
ریش سفید ارشد آن گروه
3. this cypress is the patriarch of native trees, going back to the time of the dinosaurs
این سرو از کهن ترین درختان بومی اینجاست و قدمت آن به دوره ی دایناسورها برمی گردد.
4. I thought of myself as a patriarch, dispensing words of wisdom to all my children.
[ترجمه ترگمان]به خودم به عنوان رئیس patriarch، کلمات عقل و حکمت را به همه بچه های من عرضه می کند
[ترجمه گوگل]من خودم را بعنوان یک وطن پرستی در نظر گرفتم که کلمات تمام عیار را برای همه بچه هایم گذاشت
5. The patriarch of the house, Mr Jawad, rules it with a ferocity renowned throughout the neighbourhood.
[ترجمه ترگمان]آقای جواد، رئیس این خانه، آن را با درنده خویی در سراسر همسایگی اجرا می کند
[ترجمه گوگل]پدرسالار خانه، آقای جواد، آن را با قحطی در سراسر محله مشهور می کند
6. Tobie, who regarded the Patriarch with undiluted horror, felt thankful.
[ترجمه ترگمان]Tobie که با ترس و وحشت به اسقف نگاه می کرد، احساس قدردانی کرد
[ترجمه گوگل]توبی، که پدرسالار را با ترس و وحشت نادیده گرفت، سپاسگزار بود
7. He should try the Latin Patriarch next: that's Bessarion, godfather to one of his sons.
[ترجمه ترگمان]بعدا باید پدر روحانی لاتین را امتحان کند: این Bessarion، پدرخوانده یکی از پسران خودش است
[ترجمه گوگل]او باید پسری لاتین را امتحان کند که بساریون، پدرخوانده به یکی از پسرانش است
8. WEAPONS/ARMOUR: The Supreme Patriarch carries a sword but wears no armour as this would compromise his magic.
[ترجمه ترگمان]سلاح \/ armour: اسقف اعظم شمشیر خود را حمل می کند اما زره ندارد زیرا این امر جادوی او را به خطر می اندازد
[ترجمه گوگل]SAPONS / ARMOR Patriarch Supreme یک شمشیر حمل می کند اما زره پوش ندارد، زیرا این جادو را به خطر می اندازد
9. In 1905 he was made the first patriarch templar.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۰۵ او اولین patriarch را تشکیل داد
[ترجمه گوگل]در سال 1905 او نخستین پادشاه پرستار ساخته شد
10. As late as the succession crisis of 1682 patriarch Joachim played a critical role and even briefly acted as Regent.
[ترجمه ترگمان]Joachim، patriarch، در اواخر بحران سال ۱۶۸۲ نقش مهمی ایفا کرد و حتی مدت کوتاهی به عنوان نایب السلطنه عمل کرد
[ترجمه گوگل]همانطور که در اوایل بحران پیروزی 1682 وطن پرست جواهیم نقش مهمی ایفا کرد و حتی به طور خلاصه به عنوان ریگنت عمل کرد
11. No one, knowing the Patriarch, could doubt that, after a day of his voice, Zacco was sick of him.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس، بدون اینکه شیخ را بشناسد، شک داشت که پس از یک روز صدای او، Zacco از او بیزار بود
[ترجمه گوگل]هیچ کس، دانستن پاتریارک، می توانست شک داشته باشد، پس از یک روز از صدای او، زاکو از او بیمار بود
12. So far there was no word from the Patriarch, or from Abyssinia.
[ترجمه ترگمان]تا کنون هیچ کلمه ای از جانب اسقف یا حبشه شنیده نشده بود
[ترجمه گوگل]تا کنون هیچ کلمه ای از پدرسالار یا از ابنیسیا وجود نداشت
13. Back in the village he is the patriarch, since his father and elder brother are dead.
[ترجمه ترگمان]از وقتی که پدر و برادر بزرگ تر از پدر و برادر بزرگ تر هستند، رئیس the است
[ترجمه گوگل]پشت در روستای او وطن پرست است، زیرا پدر و برادر بزرگتر او مرده اند
14. Perversely, Tess adores this faintly sinister patriarch, and hopes to wheedle her way into his affections.
[ترجمه ترگمان]Perversely، تس این patriarch faintly را دوست دارد، و امید دارد به affections دست بزند
[ترجمه گوگل]به تدریج، تس از این پدرسالار بد اخلاق عافیت می ورزد و امیدوار است که راه خود را به نفع او برساند