1. Black Tea and Longjin Tea are salable in our market.
[ترجمه ترگمان]تی پارتی به لک و تی پارتی تی در بازار ما قابل فروش خواهند بود
[ترجمه گوگل]چای سیاه و چای لانگ جین در بازار ما قابل فروش هستند
2. Women, in contrast, tended to turn out salable products.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، زنان تمایل داشتند که محصولات خود را تحویل دهند
[ترجمه گوگل]در مقابل، زنان تمایل داشتند محصولات قابل فروش داشته باشند
3. The houses are highly salable.
[ترجمه ترگمان]خانه ها قابل خرید و فروش است
[ترجمه گوگل]خانه ها بسیار قابل فروش هستند
4. Ideas seem valueless unless they are salable.
[ترجمه ترگمان]ایده ها بی فایده به نظر می رسند، مگر اینکه قابل فروش باشند
[ترجمه گوگل]ایده ها بی ارزش هستند، مگر اینکه آنها قابل فروش باشند
5. This product was salable for three yeast on local market.
[ترجمه ترگمان]این محصول برای سه مخمر در بازار محلی قابل فروش خواهد بود
[ترجمه گوگل]این محصول برای سه مخمر در بازار محلی قابل فروش بود
6. The books were sent back in salable condition.
[ترجمه ترگمان]کتاب ها را به صورت salable فرستاده بودند
[ترجمه گوگل]این کتاب ها در شرایط قابل فروش فرستاده شدند
7. The returnees come back with much more than salable skills.
[ترجمه ترگمان]افرادی که بازگشته اند، با بیش از salable مهارت خود بازگشته اند
[ترجمه گوگل]بازپردازان با مهارت های بسیار قابل فروش بیشتر می گردند
8. How can the wshing machining be salable if we import yours at 380 yuan per set?
[ترجمه ترگمان]اگر ماشین کاری شما را در ۳۸۰ یوآن برای هر مجموعه وارد کنیم، چگونه ماشین کاری wshing قابل فروش خواهد بود؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توان ماشینکاری wshing قابل فروش بود اگر ما واردات خود را در 380 یوان در هر مجموعه؟
9. These items are most salable in our market.
[ترجمه ترگمان]این اقلام most در بازار ما قابل فروش خواهند بود
[ترجمه گوگل]این موارد در بازار ما قابل فروش هستند
10. They are not as salable as canned fruit, I suppose.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم آن ها به اندازه قوطی کنسرو نیستند
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم آنها به عنوان میوه های کنسروی قابل فروش نیستند
11. She was a slave, and salable as such.
[ترجمه ترگمان]او یک برده بود و آن قدر خرید و فروش بود
[ترجمه گوگل]او یک برده بود و به همین ترتیب قابل فروش بود
12. Products of this brand are salable in our market.
[ترجمه ترگمان]محصولات این برند در بازار ما قابل فروش خواهند بود
[ترجمه گوگل]محصولات این مارک قابل فروش در بازار ما هستند
13. For a salable product, the channel profit mode of VMI is established, which based is on deterministic demand having safe stock and stock-out cost.
[ترجمه ترگمان]برای محصول قابل فروش، حالت سود کانال of ایجاد می شود، که براساس تقاضای قطعی برای داشتن سهام ایمن و هزینه خارج از سهام است
[ترجمه گوگل]برای یک محصول قابل فروش، حالت درآمد کانال VMI ایجاد می شود که بر اساس تقاضای قطعی موجود بودن هزینه های سهام و هزینه های سهام است
14. Your quartz clocks are quite salable on our market.
[ترجمه ترگمان]ساعت های quartz در بازار ما قابل فروش خواهند بود
[ترجمه گوگل]ساعت کوارتز شما در بازار ما کاملا قابل فروش است