کلمه جو
صفحه اصلی

salable


معنی : قابل فروش، فروختنی، قابل خرید، معاملهای، قابل فروش حراج، فروشی
معانی دیگر : عرضه کردنی (برای فروش)

انگلیسی به فارسی

( saleable ) قابل فروش، فروختنی، قابل خرید، معامله ای


قابل فروش است، قابل فروش، فروختنی، قابل خرید، معاملهای، قابل فروش حراج، فروشی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: salability (n.)
• : تعریف: available or suitable for sale; easily sold.
متضاد: unsalable

• able to be sold, fit to be sold, marketable

مترادف و متضاد

قابل فروش (صفت)
alienable, salable, marketable, mercenary, venal, vendible

فروختنی (صفت)
salable, for sale, saleable

قابل خرید (صفت)
salable, saleable

معامله ای (صفت)
salable, saleable

قابل فروش حراج (صفت)
salable, saleable

فروشی (صفت)
salable, saleable

جملات نمونه

1. Black Tea and Longjin Tea are salable in our market.
[ترجمه ترگمان]تی پارتی به لک و تی پارتی تی در بازار ما قابل فروش خواهند بود
[ترجمه گوگل]چای سیاه و چای لانگ جین در بازار ما قابل فروش هستند

2. Women, in contrast, tended to turn out salable products.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، زنان تمایل داشتند که محصولات خود را تحویل دهند
[ترجمه گوگل]در مقابل، زنان تمایل داشتند محصولات قابل فروش داشته باشند

3. The houses are highly salable.
[ترجمه ترگمان]خانه ها قابل خرید و فروش است
[ترجمه گوگل]خانه ها بسیار قابل فروش هستند

4. Ideas seem valueless unless they are salable.
[ترجمه ترگمان]ایده ها بی فایده به نظر می رسند، مگر اینکه قابل فروش باشند
[ترجمه گوگل]ایده ها بی ارزش هستند، مگر اینکه آنها قابل فروش باشند

5. This product was salable for three yeast on local market.
[ترجمه ترگمان]این محصول برای سه مخمر در بازار محلی قابل فروش خواهد بود
[ترجمه گوگل]این محصول برای سه مخمر در بازار محلی قابل فروش بود

6. The books were sent back in salable condition.
[ترجمه ترگمان]کتاب ها را به صورت salable فرستاده بودند
[ترجمه گوگل]این کتاب ها در شرایط قابل فروش فرستاده شدند

7. The returnees come back with much more than salable skills.
[ترجمه ترگمان]افرادی که بازگشته اند، با بیش از salable مهارت خود بازگشته اند
[ترجمه گوگل]بازپردازان با مهارت های بسیار قابل فروش بیشتر می گردند

8. How can the wshing machining be salable if we import yours at 380 yuan per set?
[ترجمه ترگمان]اگر ماشین کاری شما را در ۳۸۰ یوآن برای هر مجموعه وارد کنیم، چگونه ماشین کاری wshing قابل فروش خواهد بود؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توان ماشینکاری wshing قابل فروش بود اگر ما واردات خود را در 380 یوان در هر مجموعه؟

9. These items are most salable in our market.
[ترجمه ترگمان]این اقلام most در بازار ما قابل فروش خواهند بود
[ترجمه گوگل]این موارد در بازار ما قابل فروش هستند

10. They are not as salable as canned fruit, I suppose.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم آن ها به اندازه قوطی کنسرو نیستند
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم آنها به عنوان میوه های کنسروی قابل فروش نیستند

11. She was a slave, and salable as such.
[ترجمه ترگمان]او یک برده بود و آن قدر خرید و فروش بود
[ترجمه گوگل]او یک برده بود و به همین ترتیب قابل فروش بود

12. Products of this brand are salable in our market.
[ترجمه ترگمان]محصولات این برند در بازار ما قابل فروش خواهند بود
[ترجمه گوگل]محصولات این مارک قابل فروش در بازار ما هستند

13. For a salable product, the channel profit mode of VMI is established, which based is on deterministic demand having safe stock and stock-out cost.
[ترجمه ترگمان]برای محصول قابل فروش، حالت سود کانال of ایجاد می شود، که براساس تقاضای قطعی برای داشتن سهام ایمن و هزینه خارج از سهام است
[ترجمه گوگل]برای یک محصول قابل فروش، حالت درآمد کانال VMI ایجاد می شود که بر اساس تقاضای قطعی موجود بودن هزینه های سهام و هزینه های سهام است

14. Your quartz clocks are quite salable on our market.
[ترجمه ترگمان]ساعت های quartz در بازار ما قابل فروش خواهند بود
[ترجمه گوگل]ساعت کوارتز شما در بازار ما کاملا قابل فروش است

پیشنهاد کاربران

قابل خرید. معامله


کلمات دیگر: