1. The play has a very schematic plot.
[ترجمه ترگمان]نمایش یک نقشه نموداری کلی دارد
[ترجمه گوگل]بازی یک طرح بسیار برنامه ریزی شده است
2. This is represented in the schematic diagram below.
[ترجمه ترگمان]این در نمودار شماتیک زیر نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]این در نمودار طرح کلی زیر نشان داده شده است
3. It is a schematic diagram of the manufacturing process at that level of detail for a simple capacitor.
[ترجمه ترگمان]این یک نمودار شماتیک از فرآیند تولید در آن سطح از جزئیات برای یک خازن ساده است
[ترجمه گوگل]این نمودار مدارکی از فرایند تولید در آن سطح جزئیات برای یک خازن ساده است
4. Thus systemic and schematic knowledge develop concurrently, each supportive of the other.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، دانش سیستماتیک و فراگیر به صورت همزمان رشد می کنند و هر کدام حامی دیگری هستند
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب دانش سیستماتیک و یکپارچه توسعه همزمان، هر یک از طرفداران دیگر
5. Figure Schematic diagram of the gene 62 promoter region.
[ترجمه ترگمان]شکل شماتیک این ژن ها ناحیه پروموتور ۶۲
[ترجمه گوگل]شکل نمودار مختصات ژن 62 پروموتور منطقه
6. They eschewed grand schemes of schematic explanation, preferring empirical explorations of the particular, with close attention to analyzing function.
[ترجمه ترگمان]آن ها از طرح های بزرگ توضیح کلی اجتناب می کردند و کشفیات تجربی را به خصوص با توجه کامل به تجزیه و تحلیل عملکرد ترجیح می دادند
[ترجمه گوگل]آنها از طرح های بزرگی از توضیحات اساسی جلوگیری کردند، اکتشافات تجربی خاص را ترجیح می دادند، با توجه دقیق به تجزیه و تحلیل عملکرد
7. A schematic version of this relatively simple circuit is shown in Figure
[ترجمه ترگمان]یک شکل کلی از این مدار نسبتا ساده در شکل نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]یک نسخه اساسی از این مدار نسبتا ساده در شکل نشان داده شده است
8. The degree of formality ranged from elaborate and schematic written documents to a simple mental rehearsal of what would happen next.
[ترجمه ترگمان]درجه تشریفات از اسناد مفصل و schematic تا یک تمرین ذهنی ساده از آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد، قرار داشت
[ترجمه گوگل]درجه رسمی از اسناد نوشته شده به صورت دقیق و اساسی به یک تمرین ذهنی ساده از آنچه که بعدا اتفاق می افتد، متغیر بود
9. Schematic representations of the fusion proteins and reporter gene that were used.
[ترجمه ترگمان]نمایش شماتیک پروتیین ها و ژن reporter که مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]تظاهرات شبیه پروتئین فیوژن و ژن گزارشگر مورد استفاده قرار گرفت
10. Schematic diagram of the gene 62 promoter region.
[ترجمه ترگمان]نمای شماتیک از ناحیه پروموتور ۶۲
[ترجمه گوگل]نمودار مختصات ژن 62 پروموتور منطقه
11. These were expressed in schematic diagrams showing the relationship between building development and open land.
[ترجمه ترگمان]این ها در نمودار شماتیک نشان داده شدند که رابطه بین توسعه ساختمان و زمین باز را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]اینها در نمودارهای طرح ریزی شده نشان دادند که رابطه بین توسعه ساختمان و زمین باز است
12. The schematic drawings are used as the basis for bidding.
[ترجمه ترگمان]طرح های نموداری به عنوان اساس مناقصه استفاده می شوند
[ترجمه گوگل]نقشه های طرح بندی به عنوان مبنای پیشنهاد قیمت گذاری استفاده می شود
13. A schematic diagram of the method is shown in figure
[ترجمه ترگمان]دیاگرام شماتیک این روش در شکل نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]نمودار مختصری از روش در شکل نشان داده شده است
14. His business card had a small schematic map on the back.
[ترجمه ترگمان]کارت ویزیت او نقشه کوچکی روی پشتش داشت
[ترجمه گوگل]کارت کسب و کار خود را یک نقشه کوچک نقشه بر روی پشت بود