کلمه جو
صفحه اصلی

tautological


معنی : حشو و زوائدی
معانی دیگر : وابسته به همانگویی یا حشو قبیح (رجوع شود به: tautology)

انگلیسی به فارسی

حشو و زوائدی


انگلیسی به انگلیسی

• needlessly repeating an idea, using a redundant word or phrase
a tautological statement is one that uses different words to say the same thing twice. `the money should be adequate enough' is an example of a tautological statement because `adequate' and `enough' mean the same thing.

مترادف و متضاد

حشو و زوائدی (صفت)
tautological

جملات نمونه

1. Dwight: It's a statement about mans tautological search for metaphysical comfort.
[ترجمه ترگمان]Dwight: این بیانیه ای در مورد جستجوی tautological برای آسایش متافیزیکی است
[ترجمه گوگل]دوایت این بیانیه در مورد جستجوی توابع ملی انسان برای راحتی متافیزیکی است

2. In fact, it becomes almost tautological as it suggests that if the processes used to manage employees are described as HRM, then HRM therefore exists.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، تقریبا tautological می شود زیرا نشان می دهد که اگر فرآیندهای مورد استفاده برای مدیریت کارکنان به عنوان HRM توصیف می شوند، بنابراین HRM وجود دارد
[ترجمه گوگل]در حقیقت، آن تقریبا به طرز فکری تبدیل می شود، زیرا نشان می دهد که اگر فرآیندهای مورد استفاده برای مدیریت کارکنان به عنوان HRM تعریف شوند، بنابراین HRM وجود دارد

3. Style is tautological; it communicates stylishness.
[ترجمه ترگمان]سبک tautological است؛ it را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]سبک است tautological؛ آن را به شیوه ای ارتباط می دهد

4. Structural differences of tautological constructions between English and Chinese should never be overlooked though their structural formulae are assumed to be similar.
[ترجمه ترگمان]تفاوت های ساختاری ساختارهای tautological بین انگلیس ها و چینی ها نباید نادیده گرفته شود، اگرچه فرمول ساختاری آن ها مشابه است
[ترجمه گوگل]تفاوت ساختاری ساختارهای توزیع بین انگلیسی و چینی هرگز نباید نادیده گرفته شود، گرچه ساختارهای ساختاری آن ها مشابه هستند

5. The author believes that the understanding of tautological utterances as some other utterances is consistent with the principle of relevance.
[ترجمه ترگمان]نویسنده بر این باور است که درک گفتار tautological به عنوان برخی از جملات دیگر با اصل ارتباط همخوانی دارد
[ترجمه گوگل]نویسنده معتقد است که درک واژگان تطبیقی ​​به عنوان برخی از سخنان دیگر با اصل ارتباط ارتباط دارد

6. The last two definitions are tautological and especially meaningless ("paraphilias are disorders and therefore deviant").
[ترجمه ترگمان]دو تعریف آخر tautological و به خصوص بی معنا هستند (\" اختلالات هستند و بنابراین منحرف می شوند)
[ترجمه گوگل]دو تعریف دوگانه به کار رفته است و به ویژه بی معنی است ('paraphilias هستند اختلالات و بنابراین انحراف')

7. Epanadiplosis is apparently a tautological way of expression with no obvious semantic content, and yet it has significant communicative value in daily verbal communication.
[ترجمه ترگمان]Epanadiplosis ظاهرا یک روش tautological برای بیان بدون هیچ محتوای معنایی آشکار است، و با این حال در ارتباط کلامی روزانه ارزش زیادی برای ارتباط دارد
[ترجمه گوگل]Epanadiplosis ظاهرا یک روش توهین آمیز بیان با هیچ محتوای معنایی معنادار نیست، اما در عین حال ارتباط معنوی قابل توجهی در ارتباطات کلامی روزانه دارد

8. Such analyses are, of course, somewhat tautological, they equate fault and legal liability.
[ترجمه ترگمان]البته چنین analyses تا حدی ناشی از گناه و مسئولیت قانونی هستند
[ترجمه گوگل]البته این تجزیه و تحلیل ها، تا حدودی tautological هستند، آنها معادله خطا و مسئولیت قانونی

9. "Safe" and "reliable" are tautological .
[ترجمه ترگمان]\"امن\" و \"قابل اطمینان\" غیرقابل اطمینان هستند
[ترجمه گوگل]'ایمن' و 'قابل اعتماد' هستند tautological

10. Unfortunately, while superficially attractive, those context-independent truth criteria which have been suggested turn out to be vacuous or tautological.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، در حالی که به طور سطحی جذاب است، آن معیارهای واقعیت مستقل که پیشنهاد شده اند، پوچ و پوچ هستند
[ترجمه گوگل]متأسفانه، در حالی که ظاهرا جذاب است، معیارهای حقیقی وابسته به زمینه که پیشنهادی ارائه شده، خسته کننده و یا ناخوشایند است

11. As I have implied, many of Durkheim's conclusions are tautological or based upon inaccurate assumptions and evidence.
[ترجمه ترگمان]همانطور که به طور ضمنی اشاره می کنم، بسیاری از نتیجه گیری های دورکیم افراطی هستند و یا براساس فرضیات نادرست و شواهد می باشند
[ترجمه گوگل]همانطور که من اشاره کردم، بسیاری از نتایج دورکیم به علت نقادانه یا مبتنی بر پیش فرضها و شواهد نادرست است

12. Insisting the principle of "community being primary and language being secondary", we can overcome the tautological errors in defining such concepts as "language" and "community".
[ترجمه ترگمان]Insisting اصل \"جامعه بودن و زبان دوم بودن\"، ما می توانیم بر خطاهای tautological در تعریف این مفاهیم به عنوان \"زبان\" و \"جامعه\" غلبه کنیم
[ترجمه گوگل]با اصرار بر اصل �جامعه بودن اولیه و زبان ثانوی�، ما می توانیم بر خطاهای tautological در تعریف چنین مفاهیمی مانند �زبان� و �جامعه� غلبه کنیم

13. If you just starting to study the knowledge from books practical problems, we will inevitably fall into a tautological model, this model can not generate new knowledge.
[ترجمه ترگمان]اگر شما تازه شروع به مطالعه دانش از مشکلات عملی کتاب کنید، به طور اجتناب ناپذیری در یک مدل tautological قرار خواهیم گرفت، این مدل نمی تواند دانش جدیدی ایجاد کند
[ترجمه گوگل]اگر شما فقط شروع به مطالعه دانش از کتاب ها مشکلات عملی، ما به ناچار به یک مدل توهینی می افتد، این مدل نمی تواند دانش جدید تولید کند

14. The Italian diva Isa Miranda models "very Italian" dresses in a series of 1935 pictures intended to prove the tautological idea that "Italian elegance is most suitable because it's the best. "
[ترجمه ترگمان]\"عیسی میراندا\" خواننده ایتالیایی \"لباس های بسیار ایتالیایی\" را در مجموعه ای از تصاویر ۱۹۳۵ به نمایش می گذارد که قصد دارد ایده tautological را ثابت کند که \" ظرافت ایتالیایی مناسب ترین است زیرا بهترین است \"
[ترجمه گوگل]ایتالیایی دیو اسما میراندا لباس های بسیار ایتالیایی را در مجموعه ای از تصاویر 1935 به نمایش گذاشته است که به منظور اثبات ایده توهمی است که 'ظرافت ایتالیایی مناسب ترین آن است زیرا بهترین است ' '

پیشنهاد کاربران

مکررگویی


کلمات دیگر: