1. a recapitulation of today's news
خلاصه ی اخبار امروز
2. Chapter 9 provides a valuable recapitulation of the material already presented.
[ترجمه ترگمان]فصل ۹ یک تکرار با ارزش از مطالب ارایه شده را ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]فصل 9 مقالات ارزشمند ارائه شده را ارائه می دهد
3. The first is simply a recapitulation of what we have already discussed.
[ترجمه ترگمان]اول، تکرار آنچه قبلا بحث کردیم، تکرار رئوس مطالب است
[ترجمه گوگل]اول، به سادگی خلاصه ای از آنچه که قبلا مورد بحث قرار گرفته است
4. Prepare the recapitulation of all Front Office and Outlet Transactions accurately and timely.
[ترجمه ترگمان]آماده سازی تکرار تمامی دفاتر جبهه و پی گیری دقیق و به موقع
[ترجمه گوگل]آماده سازی خلاصه همه معاملات جبهه فرانسوی و خروجی دقیق و به موقع
5. Haeckel used embryology extensively in his recapitulation theory, which embodied a progressive, almost linear model of evolution.
[ترجمه ترگمان]Haeckel به طور گسترده در نظریه تکرار شده اش به کار برده شد، که یک مدل پیشرو و تقریبا خطی از تکامل را تجسم می کرد
[ترجمه گوگل]Haeckel جنین شناسی را به طور گسترده ای در نظریه تسلیم خود استفاده کرد، که یک مدل مترقی و تقریبا خطی تکامل را ترسیم کرد
6. The statistical recapitulation of the Long March is impressive.
[ترجمه ترگمان]تکرار آماری ماه مارس بسیار موثر است
[ترجمه گوگل]خلاصه آماری مارس طولانی چشمگیر است
7. The report provides a recapitulation of recent big - bang mergers and acquisitions, and high profile corporate developments.
[ترجمه ترگمان]این گزارش، رئوس اخیر ادغام و مالکیت بزرگ را منعکس می کند، و پیشرفت های بزرگ شرکت را در بر می گیرد
[ترجمه گوگل]این گزارش خلاصه ای از ادغام ها و ادغام های اخیر بزرگ و پیشرفت های شرکت های بزرگ را شرح می دهد
8. Recapitulation of government OA in the system is illustratively verified and the future job is assumed.
[ترجمه ترگمان]ارزیابی عملکرد دولت در این سیستم تایید نشده است و شغل آینده در نظر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]خلاصه ای از OA دولتی در سیستم به صورت تصویری تأیید شده و شغل آینده فرض شده است
9. In fact the narrator's language is positively austere as he tries to minimize our sense of recapitulation.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، زبان راوی با جدیت و جدیت تلاش می کند تا حس our را به حداقل برساند
[ترجمه گوگل]در حقیقت، زبان روایتگر به طور مثبت ریاضی است، زیرا او تلاش می کند تا حس خلاقیت ما را به حداقل برساند
10. Fossils and Ancestors MacBride was an active Lamarckian and one of the last great exponents of the recapitulation theory.
[ترجمه ترگمان]فسیل ها و Ancestors MacBride یک Lamarckian فعال و یکی از آخرین نماهای بزرگ نظریه تکرار است
[ترجمه گوگل]فسیل ها و اجداد MacBride فعال Lamarckian و یکی از آخرین نماینده های بزرگ تئوری recapitulation بود
11. The development and formation of cognition is an evolutional process of holographic recapitulation.
[ترجمه ترگمان]توسعه و شکل گیری شناخت، فرآیند evolutional of recapitulation است
[ترجمه گوگل]توسعه و شکل گیری شناخت فرایند تکاملی خلاصه سازی هولوگرافی است
12. To complete for posting to General Ledger the Daily Cashier Recapitulation and the General Cashier Report.
[ترجمه ترگمان]برای تکمیل ارسال نامه روزانه به دفترکل Cashier recapitulation و گزارش عمومی Cashier
[ترجمه گوگل]برای تکمیل ارسال به General Ledger Recapitulation روزنامه نگار و گزارش کسری
13. Predictive Categoriesinclude six categories of prediction, namely Enumeration, Advance Labeling, Reporting, Recapitulation, Hypotheticality, and Question.
[ترجمه ترگمان]پیشگویانه شش دسته پیش بینی یعنی Enumeration، Advance Labeling، گزارش دهی، recapitulation، Hypotheticality و سوال را پیش بینی می کند
[ترجمه گوگل]دسته بندی های پیش بینی شامل شش دسته پیش بینی، یعنی شمارش، پیشرفته برچسب گذاری، گزارش، خلاصه، Hypotheticality، و سوال
14. The final realization of cognition is finished by the holographic recapitulation.
[ترجمه ترگمان]درک نهایی شناخت توسط the recapitulation به پایان رسید
[ترجمه گوگل]تحقق نهایی شناخت با تکیه بر هولوگرام پایان می یابد