1. He had a rather forbidding, saturnine manner.
[ترجمه ترگمان]رفتارش سرد و خاموش بود
[ترجمه گوگل]او تا به حال شیوه ای غیر متعارف، Saturnine بود
2. And wasn't there something about Fox with his saturnine face and dark, watchful eyes?
[ترجمه ترگمان]و هیچ چیزی در مورد فاکس با چهره افسرده و چشم های تیره و چشم های سیاه او نبود؟
[ترجمه گوگل]و چیزی در مورد فاکس با چهره ی ساتونینش و تاریکی، چشمهای مراقبتی وجود نداشت؟
3. For those of melancholy or saturnine disposition, the means had to be found for inducing receptivity toward Jovian or solar influx.
[ترجمه ترگمان]برای افراد افسرده یا افسرده، وسیله ای که باید برای انتقال قدرت به سمت Jovian یا هجوم نور خورشید پیدا شود، باید پیدا شود
[ترجمه گوگل]برای کسانی که از حالت ماندگی و یا ساتولین استفاده می کردند، باید ابزار را برای القاء پذیری نسبت به جویین یا نفوذ خورشیدی پیدا کرد
4. The tech was a rather saturnine individual who never spoke an unnecessary word.
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی یک فرد افسرده و افسرده بود که هرگز کلامی زاید بر زبان نیاورد
[ترجمه گوگل]تکنولوژی یک فرد نسبتا ساتونین بود که هرگز کلمه ای غیر ضروری را نمی گفت
5. My former roommate was a saturnine scholar who said very little and smiled rarely.
[ترجمه ترگمان]همخانه سابق من یک دانشمند saturnine بود که خیلی کم حرف می زد و به ندرت لبخند می زد
[ترجمه گوگل]همسایه سابق من یک محقق ساتونین بود که خیلی کم حرف می زد و به ندرت لبخند می زد
6. The Artful, meantime, who was of a rather saturnine disposition, and seldom gave way to merriment when it interfered with business, rifled Oliver's pockets with steady assiduity.
[ترجمه ترگمان]در این میان ناقلا که آدم rather بود و به ندرت پیش می آمد که در کار تجارت با پشت کار خود جیب های اولیور را خالی کند
[ترجمه گوگل]در عین حال، هنرمند، در حال حاضر، که در حال حاضر در حال برگزاری است و اغلب به جایی که با کسب و کار تداخل می کند، به جایی رسید، جیب الیور را با دقت پایدار تکان داد
7. The face was saturnine and swarthy, and the sensual lips seemed to be twisted with disdain.
[ترجمه ترگمان]چهره اش تیره و تیره بود و لبان شهوانی به نظر می رسید که از تحقیر درهم رفته باشد
[ترجمه گوگل]چهره زرد و سوتین بود و لب های حساس به نظر می رسید که از بین برود
8. How evil he looked? The face was saturnine and swarthy, and the sensual lips seemed to be twisted with disdain .
[ترجمه ترگمان]چقدر بد به نظر می رسید؟ چهره اش تیره و تیره بود و لبان شهوانی به نظر می رسید که از تحقیر درهم رفته باشد
[ترجمه گوگل]چقدر شر او نگاه کرد چهره زرد و سوتین بود و لب های حساس به نظر می رسید که از بین برود
9. My former roommingested was a saturnine scholar who said very little and smiled rarely.
[ترجمه ترگمان]کارفرمای سابق من یک دانشمند خاموش و خاموش بود که خیلی کم حرف می زد و به ندرت لبخند می زد
[ترجمه گوگل]سابق من، یک محقق ساتونین بود که خیلی کم حرف می زد و به ندرت لبخند می زد
10. A "Saturnine" disposition is typically humorless and somewhat grim.
[ترجمه ترگمان]خلق و خوی \"Saturnine\" معمولا جدی و تاحدودی ناخوشایند است
[ترجمه گوگل]حالت 'Saturnine' به طور معمول بی ادعا و تا حدودی تلخ است
11. Hugh Hungerford was slim and saturnine long-legged long-faced clad in faded finery.
[ترجمه ترگمان]هیو Hungerford لاغر و تیره بود و با صورت بلند و long که به زرق و برق و زرق و برق انداخته بود
[ترجمه گوگل]هیوگنورفورد دلفریب و بلند قد بلند بود و در مواجهه با ریزه انداخته بود
12. With Mr Heathcliff, grim and saturnine, on the one hand, and Hareton, absolutely dumb, on the other, I made a somewhat cheerless meal, and bid adieu early.
[ترجمه ترگمان]آقای هیت کلیف در حالی که با قیافه عبوس و گرفته و گرفته و عبوس در یک دست و در طرف دیگر هیرتن نشسته بود و از طرف دیگر کاملا ساکت و عبوس بود، از من خواست که زود از خانه بیرون بروم
[ترجمه گوگل]از طرف آقای هیتکلایف، از یک سو، ناراحت و ناراحت کننده، و هاروتون، کاملا خفیف، از سوی دیگر، من یک وعده غذایی شاد و خوشبو را تهیه کردم و به زودی پیشنهاد دادم
13. Actually she was every bit as curious about the saturnine mystery man as Candy.
[ترجمه ترگمان]در واقع او در مورد مرد مرموز و بی روح مثل آب نبات کنجکاو بود
[ترجمه گوگل]در حقیقت او هرچند کمی در مورد شخصیت رمز و راز Saturnine به عنوان آبنبات علاقه مند بود
14. The dermatologists and plastic surgeons I interviewed noted that creases bestowing an angry or saturnine look (usually forehead furrows) on their bearers are particularly irksome.
[ترجمه ترگمان]متخصص پوست خز و جراحان پلاستیک که با آن ها مصاحبه کرده ام، یادآور شده اند که چین و چروک چهره افسرده یا افسرده (معمولا شیارهای پیشانی)بر روی bearers به ویژه دردآور است
[ترجمه گوگل]متخصصین پوست و جراحان پلاستیکی که من مصاحبه کردم اشاره کردند که چروک هایی که به نظر می رسد ناخوشایند یا غم انگیز (معمولا فرودهای پیشانی) بر روی حاملان آنها بسیار نادان است