1. salient angle
زاویه ی محدب
2. salient point
نقطه ی تیز
3. a salient animal
جانور جهنده
4. a salient fish
ماهی جهنده
5. a salient spring
چشمه ی جوشنده
6. her nose was salient and pointed
بینی او برآمده و نوک دار بود.
7. some of the salient features of her speech
برخی از نکات برجسته ی نطق او
8. She pointed out all the salient features of the building.
[ترجمه ترگمان]او به تمام ویژگی های برجسته ساختمان اشاره کرد
[ترجمه گوگل]او همه ویژگی های برجسته ساختمان را ذکر کرد
9. The article presented the salient facts of the dispute clearly and concisely.
[ترجمه ترگمان]این مقاله حقایق برجسته این اختلاف را به وضوح و اختصار بیان کرده است
[ترجمه گوگل]این مقاله به وضوح و به طور خلاصه، حقایق برجسته اختلاف را ارائه می دهد
10. She pointed out the salient features of the new design.
[ترجمه ترگمان]او به ویژگی های برجسته طرح جدید اشاره کرد
[ترجمه گوگل]او اشاره به ویژگی های برجسته طراحی جدید
11. In looking at an Adams photograph, the salient effect is of sharp and even surreal contrast.
[ترجمه ترگمان]در نگاه کردن به یک عکس آدامز، اثر برجسته از کنتراست تیز و حتی غیر واقعی است
[ترجمه گوگل]در نگاه کردن به یک عکس آدامز، اثر برجسته از کنتراست تیز و حتی سورئال است
12. He summarized the salient points.
[ترجمه ترگمان]او نکات برجسته را خلاصه کرد
[ترجمه گوگل]او نکات برجسته را خلاصه کرد
13. In the course of the assessment panel, several salient points were made.
[ترجمه ترگمان]در دوره ارزیابی، چندین نقطه برجسته ساخته شد
[ترجمه گوگل]در طول پانل ارزیابی، چندین نقطه برجسته ایجاد شد
14. The box below contains a list of salient points to check against your own company's report and accounts.
[ترجمه ترگمان]جعبه زیر لیستی از نکات برجسته برای بررسی در برابر گزارش و حساب های شرکت تان را شامل می شود
[ترجمه گوگل]جعبه زیر لیستی از نکات برجسته را برای بررسی حساب و گزارش شرکت شما ارائه می دهد
15. The salient points were as follows.
[ترجمه ترگمان]نکات برجسته به شرح زیر هستند
[ترجمه گوگل]نکات برجسته به شرح زیر است:
16. Tony Greenbank told Paul Ross of its most salient features and Paul worked out its locality.
[ترجمه ترگمان](تونی Greenbank)به پایول راس از مهم ترین ویژگی های آن گفت و پاول در محل خود کار می کرد
[ترجمه گوگل]تونی گرین بانک Paul Ross را از ویژگی های برجسته اش بیشتر به پا کرد و پل این منطقه را توسعه داد
17. The salient causal processes in the creation of this deferential coalfield culture are the subject of considerable debate.
[ترجمه ترگمان]فرآیندهای علی برجسته در ایجاد این فرهنگ محترمانه، موضوع بحث های قابل توجهی هستند
[ترجمه گوگل]فرآیندهای علمی برجسته در ایجاد این نواحی فرهنگی محرک موضوع بحث قابل توجهی است
18. He took me around our new offices, pointing out all the salient features.
[ترجمه ترگمان]او مرا در دفتر جدید ما گرفت و تمام خصوصیات برجسته آن را نشان داد
[ترجمه گوگل]او مرا در اطراف دفاتر جدید من گذاشت و همه ی ویژگی های برجسته ای را ذکر کرد