کلمه جو
صفحه اصلی

hank


معنی : حلقه، قرقره، ماسوره، قلاب، کلافه، کلاف، طعمه شکار، کلاف کردن
معانی دیگر : کلاف نخ یا کانوا (به درازای 560 یارد) -2 بقچه ریسمان پنبه ای (840 یارد)، حلقه یاچنبر (از هر چیز قابل انعطاف)، نفوذ، تاثیر، عادت، زشت، شکار

انگلیسی به فارسی

کلاف، حلقه، قرقره، ماسوره، کلافه، نفوذ، تاثیر، قلاب،عادت، زشت، شکار، طعمه شکار، کلاف کردن


هانک، کلافه، کلاف، قلاب، حلقه، قرقره، ماسوره، طعمه شکار، کلاف کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a coil or length, as of yarn or hair.

(2) تعریف: a specific length of yarn that varies depending on the material.

• coil, loop (of hair, yarn, etc.)
a hank is a length of loosely-wound wool, rope, or string; a technical term.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] حلقه - کلاف
[نساجی] پارچه نخ دار کلاف - حلقه - ماسوره - کلاف نخ - دسته الیاف - هنک ( واحد انگلوسکسون نخ ) - نفوذ - تاثیر - قلاب

مترادف و متضاد

حلقه (اسم)
loop, ring, segment, annulus, reel, chain, hoop, vortex, wicket, gird, girdle, hank, volute, wisp, curl, cincture, convolution, earring, gyre, eyelet, facia, fascia, ferrule, grummet, handfast, whorl

قرقره (اسم)
turn, reel, bobbin, pulley, spool, hank, hasp

ماسوره (اسم)
reel, bobbin, spool, hank, hasp

قلاب (اسم)
link, grapnel, grappling, fish hook, hank, bracket, hook, clasp, pullback, buckle, tach, tache, gib, staple, creel, crampon, hamulus, grapple, frog, trigger, holdfast, pennant

کلافه (اسم)
hank

کلاف (اسم)
ram, hank, hasp, skein

طعمه شکار (اسم)
hank, hunter

کلاف کردن (فعل)
hank

جملات نمونه

1. He told a joke which made Hank explode with laughter.
[ترجمه ترگمان]به لطیفه ای گفت که باعث شد هنک از خنده منفجر شود
[ترجمه گوگل]او به شوخی گفت که هانک با خنده به منفجر شد

2. I went to meet Hank, but he never showed.
[ترجمه ترگمان]، رفتم \"هنک\" رو ببینم ولی هیچوقت پیداش نشد
[ترجمه گوگل]من برای دیدار با هانک رفتم، اما او هرگز نشان نداد

3. Hank was beginning to feel a little queer.
[ترجمه ترگمان]هنک داشت کم کم عجیب می شد
[ترجمه گوگل]هان شروع به احساس عجیب و غریب کرد

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

5. Hank chuckled, and then winced when he moved his head suddenly.
[ترجمه ترگمان]هنک خندید و وقتی ناگهان سرش را تکان داد یکه خورد
[ترجمه گوگل]هانک فریاد زد، و سپس هنگامی که سر خود را به طور ناگهانی نقل مکان کرد

6. Hank was suddenly deeply grateful to old Mr Albert for taking him seriously.
[ترجمه ترگمان]در این موقع هنک از آقای آلبر بسیار سپاسگزار بود که او را جدی گرفته است
[ترجمه گوگل]هانک ناگهان به شدت از آقای آلبرت قدردانی کرد که او را جدی گرفته است

7. Hank made a vulgar sound of distaste, shoved his hands in his pockets and continued on his way.
[ترجمه ترگمان]هنک از انزجار سر در آورد و دست هایش را در جیبش گذاشت و به راه خود ادامه داد
[ترجمه گوگل]هانک صدای بی حوصله ای را از خود دور کرد، دستانش را در جیبش گذاشت و ادامه داد

8. She was mad at him for egging Hank on.
[ترجمه ترگمان] اون از دستش عصبانی بود که \"هنک\" رو تحریک کرد
[ترجمه گوگل]او به خاطر هانک در حال گریه کردن بود

9. I came to meet Hank, but he never showed.
[ترجمه ترگمان]، اومدم \"هنک\" رو ببینم ولی هیچوقت پیداش نشد
[ترجمه گوگل]من برای دیدار با هانک آمدم، اما او هرگز نشان نداد

10. One yellowy hank was swiped forward from the nape of his neck, while the other originated from his luxuriant left sideburn.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها که از پشت گردنش بیرون زده بود، و دیگری از پشت گردنش بیرون زده بود
[ترجمه گوگل]یک هانک زردرنگ از پیش ران گردن او جلو رفت، در حالی که دیگر از بوسه ی چپش خیره شده بود

11. Hank had made no attempt to defend himself.
[ترجمه ترگمان]هنک برای دفاع از خودش تلاشی نکرده بود
[ترجمه گوگل]هانک هیچ تلاشی برای دفاع از خود نداشت

12. Josh would soon cut Hank down to size.
[ترجمه ترگمان] جاش \"خیلی زود\" هنک \"رو تیکه تیکه میکنه\"
[ترجمه گوگل]جاش به زودی هانک را تا اندازه کوچک می کند

13. Seeing Hank in a dress was quite a spectacle.
[ترجمه ترگمان]دیدن \"هنک\" توی لباس خیلی دیدنی بود
[ترجمه گوگل]دیدن هانک در یک لباس کاملا دیدنی بود

14. Then Hank Aaron hit his first home run in an All-Star Game.
[ترجمه ترگمان]بعدش هنک، \"هنک\" اولین کسی بود که اولین بار تو بازی \"استار ترک\" رفت
[ترجمه گوگل]سپس هانک آرون اولین بازی خانگی خود را در یک بازی تمام ستاره تجربه کرد

15. Hank looked a bit frazzled after that ceremony Sunday.
[ترجمه ترگمان]بعد از مراسم یکشنبه کمی آشفته به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]هانک پس از آن مراسم یکشنبه، کمی ناپدید شد


کلمات دیگر: