معنی : مسدود کردن، بتونهگیری کردن، زیرپوش سازی کردن، درز گرفتن، اب بندی کردن، نعل زدن، کپیه کردن، بتونه کاری کردن، شکاف و سوراخ چیزی را گرفتن، با نعل یا لگد اسب مجروح شدن
معانی دیگر : رجوع شود به: caulk، (نعل اسب و الاغ و غیره) لبه ی برگشته ی دو سر نعل (برای جلوگیری از لیز خوردن)، نعل میخک دار (که به تخت کفش می کوبند)، (نعل) لبه دار یا قلابه دار کردن، (کفش) صفحه ی فلزی کوبیدن بر، caulk : بتونه کاری کردن، vt :سرخوردن روی ی، محاسبه کردن، چرت زدن
calk(ins)
ورزش : برامدگى زیر نعل اسب