کلمه جو
صفحه اصلی

garage


معنی : گاراژ، در گاراژ گذاردن، پهلو گرفتن در ترعه
معانی دیگر : تعمیرگاه خودروها

انگلیسی به فارسی

گاراژ، پارکینگ، توقفگاه


(در بریتانیا) (اتومبیل) تعمیرگاه، پمپ بنزین


گاراژ، در گاراژ گذاردن، پهلو گرفتن در ترعه


در گاراژ گذاشتن، در تعمیرگاه گذاشتن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a building or part of a building designed to house cars, trucks, and the like.

(2) تعریف: a business or a commercial building for repairing or parking cars, trucks, and the like.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: garages, garaging, garaged
• : تعریف: to store or place (a motor vehicle or other object) in a garage.

• structure in which a car or cars are parked; place where cars are repaired and serviced
put in a garage, keep in a garage
a garage is a building in which you keep a car.
a garage is also a place where you can get your car repaired, buy a car, or buy petrol.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] گاراژ - توقفگاه

مترادف و متضاد

storage building for vehicles, workplace


Synonyms: barn, carport, car stall, parking lot, parking space, repair shop, shop, storage


گاراژ (اسم)
garage

در گاراژ گذاردن (فعل)
garage

پهلو گرفتن در ترعه (فعل)
garage

جملات نمونه

a three-car garage

گاراژ برای سه اتومبیل


1. a garage sale
حراج اشیای مستعمل خانگی (توسط خانه دار)

2. a three-car garage
گاراژ برای سه اتومبیل

3. an overhead garage door
در گاراژ که در بالا تا و جمع می شود،در بالارو گاراژ

4. the car reversed into the garage
اتومبیل از پشت وارد گاراژ شد.

5. the car stood in the garage for months
اتومبیل ماه ها در گاراژ خوابیده بود.

6. she backed the car into the garage
ماشین را عقب عقب به داخل گاراژ راند.

7. susan is walking out with a garage mechanic
سوسن با یک مکانیک گاراژ بیرون می رود.

8. the oily muck on the floor of my garage
ماده ی روغنی و کثیف روی کف گاراژ من

9. they found his estranged wife's body in the garage
جسد زن گریز پای او را در گاراژ پیدا کردند.

10. most of the time my car is sitting in the garage
اتومبیل من بیشتر اوقات در گاراژ افتاده است.

11. it was hard to pass through the clutter of tools in the garage
به زحمت می شد از میان ابزار ریخته و پاشیده در گاراژ رد شد.

12. Tim climbed on to the garage roof.
[ترجمه ترگمان]تیم از پشت بام بالا رفت
[ترجمه گوگل]تیم بر روی سقف گاراژ صعود کرد

13. The garage floor was swilled down by father.
[ترجمه ترگمان] طبقه گاراژ توسط پدر داغون شده بود
[ترجمه گوگل]طبقه گاراژ توسط پدر فرو ریخته شد

14. The poor cat has been enclosed in the garage all night.
[ترجمه ترگمان]گربه بیچاره تمام شب در گاراژ است
[ترجمه گوگل]گربه فقیر در تمام طول شب در گاراژ محصور شده است

15. She drove the car into the garage.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل را به گاراژ برد
[ترجمه گوگل]او ماشین را به گاراژ برد

16. 'Where's your car?' 'It's in the garage. '
[ترجمه ترگمان]ماشینت کجاست؟ توی گاراژ
[ترجمه گوگل]ماشین شما کجاست؟ 'این در گاراژ است '

17. Did you put the car in the garage?
[ترجمه ترگمان]ماشینت رو تو گاراژ گذاشتی؟
[ترجمه گوگل]آیا ماشین را در گاراژ گذاشتی؟

18. The garage doubles as his workshop.
[ترجمه ترگمان] گاراژ به عنوان کارگاه اون دو برابر میشه
[ترجمه گوگل]گاراژ به عنوان کارگاه خود را دو برابر می کند

پیشنهاد کاربران

گاراژ، پارکینگ ( خانه )

پارکینگ خودرو

گاراژ، پارکینگ ( خانه ) ، محل پارک خودرو

پارکینگ

خیلی نا مربوط

پارکینگ خانه

پارکینگی که برای پارک کردن ماشین طراحی
شده

. place where cars are repaired and serviced


🙏🏻🖤Please like


کلمات دیگر: