1. Data processing is the series of operations that are carried out on data.
[ترجمه ترگمان]پردازش داده ها مجموعه ای از عملیات است که بر روی داده ها انجام می شود
[ترجمه گوگل]پردازش داده ها مجموعه ای از عملیات است که بر روی داده ها انجام می شود
2. Electronic data processing managers direct, plan, and coordinate data processing activities.
[ترجمه ترگمان]پردازش اطلاعات الکترونیکی، فعالیت های پردازش داده را مستقیم، برنامه ریزی و هماهنگی می کند
[ترجمه گوگل]مدیران پردازش داده الکترونیک مستقیم، برنامه ریزی و هماهنگ سازی فعالیت های پردازش داده ها
3. Mainframes were bought by Data Processing Managers in the olden days.
[ترجمه ترگمان]Mainframes در زمان های قدیم توسط مدیران پردازش داده خریداری شدند
[ترجمه گوگل]مدیران پردازش داده ها در روزهای پیش خرید می کردند
4. During that time, surveys covering over a hundred data processing installations were carried out.
[ترجمه ترگمان]در طول آن زمان، بررسی های انجام شده بر روی صدها تاسیسات پردازش داده انجام شد
[ترجمه گوگل]در آن زمان، نظرسنجی هایی که شامل بیش از یکصد عملیات پردازش داده ها انجام شد انجام شد
5. Thirdly, services, for example data processing, as well as goods need to be liberalized.
[ترجمه ترگمان]سوم، خدمات، برای مثال پردازش داده، و همچنین کالا باید آزاد شوند
[ترجمه گوگل]سوم اینکه خدمات، به عنوان مثال پردازش داده ها و همچنین کالاها باید آزاد شود
6. However, auditing or data processing experience and college education may be substituted for up to 3 years.
[ترجمه ترگمان]با این حال، حسابرسی یا تجربه پردازش داده و آموزش کالج ممکن است جایگزین ۳ سال شود
[ترجمه گوگل]با این حال، ممیزی یا تجربه پردازش داده ها و تحصیلات کالج ممکن است تا 3 سال جایگزین شود
7. There's a lot of data processing going on.
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی پردازش داده در حال انجام است
[ترجمه گوگل]پردازش داده ها بسیار زیاد است
8. The trade in data processing between countries is likely to grow faster than the trade in goods.
[ترجمه ترگمان]تجارت در پردازش داده ها بین کشورها احتمالا سریع تر از تجارت کالا رشد خواهد کرد
[ترجمه گوگل]تجارت در پردازش داده ها بین کشورها احتمالا سریعتر از تجارت کالاها رشد می کند
9. In conventional data processing, on the other hand, files are seen as a department or single application resource.
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر، در پردازش داده های متعارف، فایل ها بعنوان یک بخش یا منبع برنامه واحد دیده می شوند
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، در پردازش داده های متداول، از سوی دیگر، فایل ها به عنوان یک منبع واحد یا واحد کاربردی دیده می شوند
10. The simple truth is companies with large central data processing facilities will still need these unpleasant, draughty, noisy rooms.
[ترجمه ترگمان]واقعیت ساده این است که شرکت هایی با تجهیزات پردازش داده مرکزی بزرگ هنوز به این اتاق های ناخوشایند، draughty، و noisy نیاز دارند
[ترجمه گوگل]حقیقت ساده این است که شرکت هایی با امکانات پردازش داده های مرکزی بزرگ هنوز به این اتاق های ناخوشایند، شلوغ و پر سر و صدا نیاز دارند
11. Now a data processing research institute is to study ways of coding such sensitive data.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر یک موسسه تحقیقاتی پردازش داده ها، مطالعه راه های کد گذاری چنین داده های حساس است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر یک موسسه تحقیقاتی داده پردازی، مطالعه روش های رمزگذاری چنین اطلاعات حساس است
12. As a result of the microcomputer revolution, electronic data processing has become a familiar feature of research in most humanities disciplines.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه انقلاب میکرو کامپیوتر، پردازش داده های الکترونیکی به یک ویژگی آشنا از تحقیقات در بسیاری از رشته های علوم انسانی تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]در نتیجه انقلاب میکرو کامپیوتر، پردازش داده های الکترونیکی تبدیل شده است به ویژگی های آشنا از تحقیقات در بسیاری از رشته های علوم انسانی
13. The algorithms required for most data processing are relatively simple.
[ترجمه ترگمان]الگوریتم های مورد نیاز برای اغلب پردازش داده ها نسبتا ساده هستند
[ترجمه گوگل]الگوریتم های مورد نیاز برای اکثر پردازش داده ها نسبتا ساده هستند
14. Organisational studies Data processing has been a key employment growth area in Britain over the past decade.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات سازمانی، روند رشد اشتغال کلیدی در بریتانیا در طی دهه گذشته بوده است
[ترجمه گوگل]مطالعات سازمانی پردازش داده ها در طول دهه گذشته، یک منطقه رشد کلیدی در انگلستان بوده است