1. her handling of customers
رفتار او با مشتریان
2. the deft handling of the knife by a surgeon
کاربرد ماهرانه ی چاقو توسط جراح
3. She publicly denounced the government's handling of the crisis.
[ترجمه ترگمان]او در ملا عام رسیدگی دولت به این بحران را محکوم کرد
[ترجمه گوگل]او عملا مخالفت دولت با مدیریت بحران را محکوم کرد
4. He was criticized for his inept handling of the problem.
[ترجمه ترگمان]او بخاطر برخورد inept با این مشکل مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه گوگل]او برای دست زدن به ناکامی این مشکل انتقاد کرد
5. Preston is particularly good at handling temperamental people.
[ترجمه ترگمان]پرستون به خصوص در کنترل کردن افراد خلقی بسیار خوب است
[ترجمه گوگل]پرستون به خصوص در مورد رفتارهای پرخاشگرانه خوب است
6. His handling of the crisis attested to his strength of character.
[ترجمه ترگمان]طرز برخورد او با بحران حاکی از قدرت شخصیت او بود
[ترجمه گوگل]دست زدن به او از بحران، نشان دهنده قدرت شخصیت اوست
7. The utmost caution must be exercised when handling explosives.
[ترجمه ترگمان]حداکثر احتیاط باید در هنگام حمل مواد منفجره اعمال شود
[ترجمه گوگل]هنگام حمل مواد منفجره باید بیشترین احتیاط را انجام داد
8. Timid children need gentle handling to build up their confidence.
[ترجمه ترگمان]کودکان Timid نیاز به جابجایی ملایم دارند تا اعتماد به نفس خود را افزایش دهند
[ترجمه گوگل]بچه های تند و زننده نیاز به اعتماد به نفس دارند
9. The engineer is capable of handling the problem.
[ترجمه ترگمان]مهندس قادر به رسیدگی به این مشکل است
[ترجمه گوگل]مهندس قادر به حل مشکل است
10. The police were praised for their restraint in handling the demonstrators.
[ترجمه ترگمان]پلیس بخاطر خودداری از برخورد با تظاهر کنندگان مورد ستایش قرار گرفت
[ترجمه گوگل]پلیس برای دست زدن به تظاهرکنندگان ستایش کرد
11. He was handling his toy all the morning.
[ترجمه ترگمان]کل صبح داشت اسباب بازی هاش رو کنترل می کرد
[ترجمه گوگل]او تمام صبح دست و پنجه نرم کرد
12. You must be careful when handling chemicals.
[ترجمه ترگمان]وقتی مواد شیمیایی رو کنترل می کنی باید مراقب باشی
[ترجمه گوگل]هنگام دست زدن به مواد شیمیایی، باید مراقب باشید
13. A computer is a device for handling of processing information.
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر وسیله ای برای پردازش اطلاعات پردازش است
[ترجمه گوگل]یک کامپیوتر یک دستگاه برای مدیریت پردازش اطلاعات است
14. I was impressed by his handling of the affair.
[ترجمه ترگمان]من تحت تاثیر این قضیه قرار گرفتم
[ترجمه گوگل]من تحت تأثیر رفتار او قرار گرفتم
15. Her handling of the crisis fills me with admiration.
[ترجمه ترگمان]طرز برخورد او با بحران، مرا تحسین می کند
[ترجمه گوگل]اداره او از بحران، من را تحسین می کند