کلمه جو
صفحه اصلی

gangway


معنی : راهرو، گذرگاه، تخته پل، پل راهرو
معانی دیگر : معبر، پل موقت (برای رفت و آمد به کشتی)، پل کشتی، پله ی ورودی، کف یا طبقه ی اصلی معدن، راهرو اصلی معدن، (آمریکا) سراشیب یا سرسره ای که تنه ی درختان را برای رساندن به ماشین اره کشی روی آن قرار می دهند، (به ویژه در پارلمان انگلیس) راهرو (بین ردیف صندلی ها)

انگلیسی به فارسی

تخته پل، پل راهرو، راهرو، گذرگاه


راهپیمایی، راهرو، تخته پل، گذرگاه، پل راهرو


انگلیسی به انگلیسی

• gangplank, movable ramp used when boarding or leaving a ship; narrow passage; (british) aisle
out of the way!, move aside!
a gangway is a passage left between rows of seats for people to walk along.
a gangway is also a short bridge or platform leading onto a ship.

اسم ( noun )
(1) تعریف: a path into, out of, around, or through something; passageway.

(2) تعریف: an opening in the side of a ship that extends above the deck, used for getting on or off the ship.

(3) تعریف: a temporary walkway that extends from a ship to the shore; gangplank.
حرف ندا ( interjection )
• : تعریف: Make way!; Get out of the way!

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] گذرگاه - پل پیاده رو - تخته پل - راه
[] بُزرو

مترادف و متضاد

passage


Synonyms: passageway, corridor, walkway, gangplank


راهرو (اسم)
runway, aisle, corridor, hall, doorway, passage, lobby, walk, vestibule, gallery, passageway, door, gangway

گذرگاه (اسم)
pass, passage, defile, bypass, bus, pathway, causeway, passageway, gangway

تخته پل (اسم)
skid, gangplank, gangway

پل راهرو (اسم)
gangway

جملات نمونه

1. A man in the gangway suddenly stood up to reach for something in the overhead locker.
[ترجمه ترگمان]ناگهان مردی در راهرو ایستاده بود که چیزی در قفسه بالای سر او پیدا کند
[ترجمه گوگل]یک مرد در راهرو به طور ناگهانی بلند شد تا چیزی را در قفسه سرنشین پیدا کند

2. Walking along the narrow gangway of the theater, I see a familiar face.
[ترجمه ترگمان]در حال قدم زدن در راهروی باریک تئاتر، چهره آشنایی را می بینم
[ترجمه گوگل]قدم زدن در امتداد تنگنای محدود تئاتر، یک چهره آشنا را می بینم

3. He slipped and fell on an airplane gangway as the cameras rolled.
[ترجمه ترگمان]وقتی دوربین ها حرکت کردند، او لیز خورد و روی یک کشتی هوایی افتاد
[ترجمه گوگل]او به عنوان دوربین رول کرد و به سمت یک مسیریابی هواپیما افتاد

4. His suitcase was blocking the gangway.
[ترجمه ترگمان]چمدان او راهرو را مسدود کرده بود
[ترجمه گوگل]چمدان او مسدود کردن راهرو بود

5. She walked slowly down the gangway, her eyes lingering on the treasures she passed.
[ترجمه ترگمان]آهسته از پله ها پایین رفت، نگاهش روی گنجه ای که از کنارش می گذشت درنگ می کرد
[ترجمه گوگل]او به آرامی پایین راهرو راه می رفت، چشم هایش را بر روی گنج هایی که گذشت گذراند

6. The water was down, the gangway steep, and everything stank of tide and mud and rotting wood.
[ترجمه ترگمان]آب پایین بود، از آن طرف رودخانه، شیب تندی داشت، و همه چیز بوی آب و گلی و چوب پوسیده می داد
[ترجمه گوگل]آب پایین بود، تندبادهای راهپیمایی، و همه چیز از جزر و مد و گل و چوب پوسیدگی است

7. She stumbled down the gangway to the hatch.
[ترجمه ترگمان]به طرف دریچه به راه افتاد
[ترجمه گوگل]او راهپیمایی را به چوبه گذاشت

8. She hurried downstage and scampered down the makeshift gangway to the auditorium floor.
[ترجمه ترگمان]با عجله از راهرو به طرف سالن سالن به راه افتاد
[ترجمه گوگل]او به مرحله نزاع رفت و به طرف چاه کناری نشست

9. As he emerged from the narrow gangway he was momentarily blinded by bright lights shining straight into his eyes.
[ترجمه ترگمان]در همان حال که از راهرو باریک بیرون آمد، لحظه ای چشمش را با چراغ های درخشان روشن کرد و مستقیم در چشمانش درخشیدن گرفت
[ترجمه گوگل]همانطور که از راهپیمایی باریک پدید آمد، او به لحاظ نورهای روشن و درخشان درخشید

10. Hands white with cold, they struggled along the gangway and down the stairs.
[ترجمه ترگمان]دست ها را از سرما سفید کرده از پله ها پایین آمدند و از پله ها پایین رفتند
[ترجمه گوگل]دست ها سفید و سرد، آنها در امتداد راهروها و پله ها تلاش می کردند

11. On the left, near the end of the gangway, was a blue suitcase resting on top of a tea chest.
[ترجمه ترگمان]در سمت چپ، نزدیک انتهای راهرو یک چمدان آبی بود که روی یک صندوق چای قرار داشت
[ترجمه گوگل]در سمت چپ، نزدیک انتهای راهرو، یک چمدان آبی بود که در بالای قفسه سینه چای بود

12. The gangway lamps seemed to give no light, only add further to the gloom of the dusk.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که چراغ های راهرو خاموش نشده و فقط در تاریکی غروب بیشتر اضافه می کنند
[ترجمه گوگل]به نظر میرسید که لامپ های راهپله، نور را نداشتند، و تنها به دلتنگی شبانه می افزودند

13. It was all very fine on that gangway.
[ترجمه ترگمان]در این راهرو، همه چیز به خوبی پیش رفته بود
[ترجمه گوگل]همه اینها در آن راهپیمایی بسیار خوب بود

14. They advanced up the gangway and gained the deck.
[ترجمه ترگمان]از پله ها بالا رفتند و به عرشه رسیدند
[ترجمه گوگل]آنها راهپیمایی کردند و عرشه را به دست آوردند

15. It was all very fine on that gangway. And I was grand too, in my overcoat.
[ترجمه ترگمان]در این راهرو، همه چیز به خوبی پیش رفته بود و من هم با پالتو خود بسیار بزرگ شدم
[ترجمه گوگل]همه اینها در آن راهپیمایی بسیار خوب بود و من هم در پالتو بالا بودم

پیشنهاد کاربران

راه بدید، راه باز کنید

راه ورودگروه کارگران به کشتی


کلمات دیگر: