کلمه جو
صفحه اصلی

handiwork


معنی : صنعت دست، کاردست
معانی دیگر : (هرکاری که توسط شخص بخصوصی انجام شده است) کار، اثر، رجوع شود به: handwork، کاردستی، کارخودکرده

انگلیسی به فارسی

کاردستی ،کاردست ،کارخودکرده


دستکاری، صنعت دست، کاردست


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: work produced by hand, such as embroidery.

(2) تعریف: a work or product of a single person.

- Is this carved design your handiwork?
[ترجمه ترگمان] این carved که handiwork رو طراحی کردی؟
[ترجمه گوگل] آیا این دستبند طراحی شده است؟

• skilled work done by hand; objects created by hand
if you refer to something as your handiwork, you mean that you made it yourself.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] کاردستی

مترادف و متضاد

صنعت دست (اسم)
handiwork

کاردست (اسم)
handiwork

personal work


Synonyms: handicraft, creation, doing, invention, design, handwork, workmanship


جملات نمونه

1. the handiwork of an experienced master
اثر یک استاد پرتجربه

2. She stood back and admired her handiwork.
[ترجمه ترگمان]او ایستاد و کارش را تحسین کرد
[ترجمه گوگل]او پشت سر گذاشت و دستکاری اش را تحسین کرد

3. This looks like the handiwork of an arsonist.
[ترجمه ترگمان] به نظر میاد کار آتش افروزی بوده
[ترجمه گوگل]این به نظر میرسد دستکاری یک متفکر است

4. He gazed reverently at the handiwork.
[ترجمه ترگمان]با احترام به این کار خیره شد
[ترجمه گوگل]او با احتیاط به کارهای دستی نگاه کرد

5. The architect stepped back to admire his handiwork.
[ترجمه ترگمان]معمار قدمی به عقب برداشت تا کارش را تحسین کند
[ترجمه گوگل]معمار برگشت به تحسین دستکاری اش

6. He stood back to admire his handiwork.
[ترجمه ترگمان]باز ایستاد تا کارش را تحسین کند
[ترجمه گوگل]او ایستاده بود به تحسین دست خود را

7. That's some of Smith's handiwork.
[ترجمه ترگمان]این یکی از handiwork اسمیت است
[ترجمه گوگل]این چیزی است از دستکاری اسمیت

8. This explosion looks like the handiwork of terrorists.
[ترجمه ترگمان]این انفجار مانند کار تروریست ها به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]این انفجار به نظر می رسد مانند دستکاری تروریست ها

9. The explosion looks like the handiwork of terrorists.
[ترجمه ترگمان]این انفجار مانند کار تروریست ها به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]انفجار به نظر میرسد دستکاری تروریست ها است

10. Is that drawing on the board your handiwork, Clare?
[ترجمه ترگمان]این نقاشی روی تخته your \"کلیر\"؟
[ترجمه گوگل]آیا این کار بر روی هیئت مدیره کاری شما، کلر است؟

11. Is this your handiwork?
[ترجمه ترگمان]این کاردستی شماست؟
[ترجمه گوگل]آیا این کار شماست؟

12. Neighbours and passers-by poured compliments on his handiwork, and even the local council's parks department were impressed.
[ترجمه ترگمان]همسایگان و عابران هم از این کار به او تبریک گفتند و حتی بخش پارک های محلی نیز تحت تاثیر قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]همسایگان و عابران پیاده روی را بر روی دست خود جلب کرد و حتی بخش پارک های شورای محلی تحت تاثیر قرار گرفت

13. I could see that her haircolor was the handiwork of an expert.
[ترجمه ترگمان]می توانستم ببینم که haircolor کار یک کارشناس است
[ترجمه گوگل]من می توانستم ببینم که رنگ موی او کار دست یک متخصص است

14. She opened her eyes, and surveyed her handiwork.
[ترجمه ترگمان]چشمانش را باز کرد، و با دقت کار او را برانداز کرد
[ترجمه گوگل]او چشمان خود را باز کرد و دستکاری اش را بررسی کرد

15. Examples of her handiwork were propped around the studio.
[ترجمه ترگمان]نمونه هایی از کاره ای هنری او به دور استودیو کشیده شدند
[ترجمه گوگل]نمونه هایی از دستکاری او در اطراف استودیو قرار داشت

the handiwork of an experienced master

اثر یک استاد پرتجربه


پیشنهاد کاربران

دست سازه

دست ساخته

دستآورد، محصول، نتیجه


کلمات دیگر: