کلمه جو
صفحه اصلی

journal


معنی : دفتر روزنامه، روزنامه، دفتر وقایع روزانه
معانی دیگر : دفتر رویدادهای روزانه، دفتر یادآوردها، دفترچه ی خاطرات (روزانه)، نشریه (روزانه یا هفتگی یا ماهانه و غیره)، مجله، هفته نامه، ماهنامه، (در عنوان برخی روزنامه ها و مجلات و غیره به کار می رود)، (صورت جلسات یا کارهای باشگاه یا پارلمان و غیره) دفتر روزانه، رجوع شود به: daybook، (حسابداری) دفتر روزنامه، (مکانیک) سر محور، یاتاقان گرد، محور یاتاقان

انگلیسی به فارسی

روزنامه، دفتر روزنامه، دفتر وقایع روزانه


مجله، روزنامه، دفتر روزنامه، دفتر وقایع روزانه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a record of personal experiences, reflections, or daily events.
مترادف: diary, record
مشابه: annals, chronicle, commonplace book, daybook, log, memoir

- While aboard ship, he kept a detailed journal of each day's events.
[ترجمه سارا] در حالی که در کشتی بود، او یک دفتر وقایع دقیق از رویدادهای هر یک از روز ها نگه داشت
[ترجمه ترگمان] او در حالی که سوار بر کشتی بود، یک ژورنال دقیق از وقایع هر روز را نگه داشت
[ترجمه گوگل] در حالی که در کشتی بود، او یک مجله دقیق از رویدادهای روز را نگه داشت

(2) تعریف: a newspaper or other periodical publication.
مترادف: gazette, periodical
مشابه: annals, bulletin, chronicle, magazine, newspaper, paper, publication, review, serial

- It was an honor to have her article published in one of the most respected journals in the field.
[ترجمه ترگمان] این یک افتخار بود که مقاله خود را در یکی از the مجلات حوزه منتشر کرد
[ترجمه گوگل] این افتخار بود که مقاله خود را در یکی از معتبرترین مجلات در این زمینه منتشر کند

(3) تعریف: a ledger used in double-entry bookkeeping for recording accounts.
مترادف: ledger
مشابه: book, daybook, record

(4) تعریف: a daily record of the affairs of an organization such as a legislature.
مترادف: annals, record
مشابه: book, chronicle, log, register

• newspaper; magazine; diary, record of daily occurrences; daybook, bookkeeping ledger (accounting); daily record of official transactions (of an organization or legislative body); part of a machine axle or shaft held up by a bearing
write in a journal, write in a diary
a journal is a magazine which is devoted to a particular subject or area of interest.
a journal is also a daily or weekly newspaper, especially one that uses the term `journal' in its title.
a journal is also an account which you write of your daily activities.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] دفتر روزنامه
[عمران و معماری] سر محور - محور - یاطاقان گرد
[مهندسی گاز] سرمحور، یاطاقان گرد
[زمین شناسی] سر محور، محور،یاطاقان گرد
[ریاضیات] دفتر روزنامه، سرمحور، تکیه گاه اصلی، دفتر روزانه

مترادف و متضاد

دفتر روزنامه (اسم)
blotter, journal, daybook, book of account

روزنامه (اسم)
paper, journal, gazette, newspaper

دفتر وقایع روزانه (اسم)
journal

chronicle


Synonyms: account, almanac, annals, annual, calendar, chronology, comic book, daily, daybook, diary, gazette, ledger, log, magazine, memento, memoir, minutes, monthly, newspaper, note, observation, organ, paper, periodical, publication, rag, record, register, reminder, reminiscence, review, scandal sheet, statement, tabloid, weekly


جملات نمونه

1. journal box
یاتاقان

2. this journal is the opposition's only forum
این نشریه یگانه وسیله ی ابراز عقیده ی مخالفین است.

3. a technical journal
نشریه ی فنی

4. i kept a journal during my visit to japan
طی سفرم در ژاپن خاطرات خود را یادداشت می کردم.

5. to keep a journal
خاطرات خود را نوشتن،رویدادهای روزانه را نوشتن

6. The doctor is reading the Journal of Medical Science.
[ترجمه ترگمان]دکتر کتاب علوم پزشکی را می خواند
[ترجمه گوگل]دکتر در حال خواندن مجله علوم پزشکی است

7. 'Nature' was the highest-ranked journal in the survey.
[ترجمه ترگمان]طبیعت در این نظرسنجی بالاترین رتبه را داشته است
[ترجمه گوگل]'طبیعت' مجلهی برتر در این بررسی بود

8. The Wall Street Journal uses 220,000 metric tons of newsprint each year.
[ترجمه ترگمان]روزنامه وال استریت ۲۲۰،۰۰۰ تن کاغذ روزنامه را هر سال استفاده می کند
[ترجمه گوگل]وال استریت ژورنال هر ساله از 220،000 تن از روزنامه استفاده می کند

9. He kept a journal of his wanderings across Asia.
[ترجمه ترگمان]او یک ژورنال از سرگردانی های خود در سراسر آسیا را حفظ کرد
[ترجمه گوگل]او یک مجله شگفت انگیز خود را در سراسر آسیا نگه داشته است

10. The journal rubs against the bearing surface.
[ترجمه ترگمان]این ژورنال از روی سطح یاتاقان استفاده می کند
[ترجمه گوگل]این نشریه در برابر سطح بلبرینگ پاک می شود

11. He became editor of the legendary Irish journal 'The Bell'.
[ترجمه ترگمان]او سردبیر روزنامه افسانه ای ایرلندی \"بل\" شد
[ترجمه گوگل]او تبدیل به سردبیر مجله افسانه ای ایرلندی 'The Bell' شد

12. The " Journal of Lexicographers " is a bimonthly.
[ترجمه ترگمان]ژورنال \"Lexicographers\" یک bimonthly است
[ترجمه گوگل]مجله نشانهشناسان دو ماهانه است

13. A report recently published in the American Journal of Epidemiology suggested that smoking increased the risk of developing non - insulin - dependent . . .
[ترجمه ترگمان]گزارشی که اخیرا در مجله آمریکایی امراض مسری منتشر شد حاکی از آن است که سیگار کشیدن خطر توسعه وابسته به انسولین را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]یک گزارش که اخیرا در مجله آمریکایی اپیدمیولوژی منتشر شده است، نشان داد که سیگار کشیدن خطر ابتلا به انسولین را افزایش می دهد

14. He kept a journal of his travels across Asia.
[ترجمه ترگمان]او یک ژورنال از سفر خود را در سراسر آسیا حفظ کرد
[ترجمه گوگل]او یک مجله سفر خود را در سراسر آسیا نگه داشته است

15. His career is profiled in this month's journal.
[ترجمه ترگمان]زندگی او در مجله این ماه سیر شده است
[ترجمه گوگل]حرفه او در مجله این ماه منتشر شده است

16. The journal had a devoted following of around 1000 subscribers.
[ترجمه ترگمان]این ژورنال به دنبال حدود ۱۰۰۰ مشترک بود
[ترجمه گوگل]این مجله دارای حدود 1000 مشترک است

17. Lady Franklin kept a daily journal of the voyage.
[ترجمه ترگمان]لیدی فرانکلین روزانه یادداشت های روزانه خود را حفظ می کرد
[ترجمه گوگل]بانوی فرانکلین روزنامه ی روزانه ی سفر خود را نگه داشت

18. He'd lifted whole passages from a journal.
[ترجمه ترگمان]او همه راهروهای را از دفتر یادداشت کرده بود
[ترجمه گوگل]او تمام مجلات را از مجله برداشت

I kept a journal during my visit to Japan.

طی سفرم در ژاپن خاطرات خود را یادداشت می‌کردم.


to keep a journal

خاطرات خود را نوشتن، رویدادهای روزانه را نوشتن


My sons read medical journals.

پسران من مجلات پزشکی می‌خوانند.


a technical journal

نشریه‌ی فنی


Tehran Journal

تهران ژورنال


the Journal of the American Medical Association

نشریه‌ی انجمن پزشکی امریکا


پیشنهاد کاربران

journal ( قطعات و اجزای خودرو )
واژه مصوب: یاتاقان گرد
تعریف: بخشی از محور که در داخل یاتاقان لغزشی قرار دارد و در درون آن می چرخد

معنی روزنامه / روزنامه ی وقایع

مجموعه بلبرینگ و شافت واسط سر محور که محور را به بدنه تکیه میدهد.

دفتر گزارش کار

دفتر روزنامه شرکت که در آن کلیه معاملات و تراکنش ها و رویدادهای مالی شرکت به صورت روزانه با ذکر تاریخ، ثبت میشه

سوار بر کشتی جزئیات اتفاق های روزانه را ثبت می کرد.

مجله

دفترچه خاطرات، دفتر ثبت وقایع

دفترچه خاطرات روزانه

اکثرا به معنای روزنامه یا همون ژورنال میشناسیمش ولی به معنای دفتر خاطرات ( diary ) هم به کار میره ( در مکالمات عامیانه )

روز نوشت [در ترجمه ی رمان ها این واژه را دیده ام]


کلمات دیگر: