کلمه جو
صفحه اصلی

jetty


معنی : بارانداز، اسکله بندر، سیاه، سیاه رنگ
معانی دیگر : (مانند موج شکن یا سایبان) بیرون زدن، بر آمدن، برآمدگی داشتن، موج شکن، دیواره ی دریایی (یا رودخانه ای و غیره)، اسکله، کرپی (معمولا از pier کوچکتر است)، (معماری) سایبان یا بخش بیرون زده و آویخته ی ساختمان، پیش آمدگی، بسیار سیاه، ظلمات (ظلمت)، adj :سیاه رنگ

انگلیسی به فارسی

سیاه رنگ، سیاه


بارانداز، اسکله بندر


جت، اسکله بندر، بارانداز، سیاه، سیاه رنگ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: jetties
(1) تعریف: an assemblage of rocks, timbers, or the like that extends into a body of water to protect the shore or a harbor from strong waves or currents.

(2) تعریف: a pier built for docking ships; wharf.
مشابه: dock, pier, quay, wharf
صفت ( adjective )
مشتقات: jettiness (n.)
• : تعریف: like, of the color of, or composed of jet.
مشابه: black, jet

• wall built out into the water to protect a harbor; landing pier
a jetty is a wide stone wall or wooden platform at the edge of the sea or a river, where people can get on and off boats.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] اسکله - بارانداز - موجشکن
[مهندسی گاز] اسکله، بارانداز
[زمین شناسی] اسکله، بارانداز

مترادف و متضاد

بارانداز (اسم)
dock, jetty, wharf

اسکله بندر (اسم)
jetty

سیاه (صفت)
dark, black, joyless, cheerless, darksome, jetty, despondent, unlucky, grimy, jet black, mirthless

سیاه رنگ (صفت)
black, jetty, black-colored, black-coloured

pier


Synonyms: barrier, breakwater, dock, groin, landing, quay, seawall, slip, wharf


جملات نمونه

1. There was a boat tied up at the jetty.
[ترجمه ترگمان] یه قایق توی اسکله بسته شده بو
[ترجمه گوگل]قایق در جت گره خورده بود

2. He and I were sitting out on his jetty dangling our legs in the water.
[ترجمه ترگمان]او و من روی اسکله نشسته بودیم و پاهای ما را در آب آویزان کرده بودند
[ترجمه گوگل]او و من در جاده ای نشسته بودند که پاهای ما را در آب آویزان می کردند

3. John secured the boat firmly to the jetty.
[ترجمه ترگمان]جان قایق را محکم به اسکله بست
[ترجمه گوگل]جان قایق را به بندرگاه محکم بسته بود

4. Underneath was a moulded jetty, close-studding with a herringbone gable, carved flaming torches supporting an oriel window.
[ترجمه ترگمان]در زیر آن، یک اسکله moulded بود که از پنجره به سقف خیره شده بود و مشعل درخشانی از پنجره به سوی پنجره به طرف پنجره می تابید
[ترجمه گوگل]در زیر یک اسکله ای شکل بود که با یک اسکله ی نخل چسبیده بود، مشعل های مشعل حک شده که از یک پنجره ی ییل حمایت می کردند

5. And the ships and the jetty leave their spotlights on all night.
[ترجمه ترگمان]و کشتی ها و اسکله spotlights را تمام شب ترک می کنند
[ترجمه گوگل]و کشتی ها و اسکله ها تمام نور شب را در خود می گذارند

6. On the jetty near the little lighthouse is a remarkably good restaurant.
[ترجمه ترگمان]روی اسکله نزدیک فانوس دریایی کوچک یک رستوران فوق العاده خوب است
[ترجمه گوگل]در جت در نزدیکی فانوس کوچک، رستوران قابل ملاحظه ای خوب است

7. One wooden jetty crept out over the water on brittle insect legs.
[ترجمه ترگمان]یک اسکله چوبی روی آب روی پای حشرات دراز کشیده بود
[ترجمه گوگل]یک اسکله چوبی بر روی آب بر روی پاها حشرات شکننده است

8. The launch headed for Ardneavie jetty and Lucinda sighed contentment.
[ترجمه ترگمان]قایق به سمت اسکله Ardneavie و لوسیندا \"اهی ازسر رضایت کشید\"
[ترجمه گوگل]راه اندازی به اسکله Ardneavie و Lucinda مفتخرم

9. She walked away, around the house to the jetty where her skiff bobbed on its painter, puddled with rain.
[ترجمه ترگمان]دور تا دور خانه به سمت اسکله که قایق او روی نقاش بود رفت و با باران شروع به باریدن کرد
[ترجمه گوگل]او در اطراف خانه به جاده که در آن اسکایف خود را بر روی نقاش خود ببندد دور رفت، باران را باران

10. However, landing at a natural rock jetty is possible in good conditions.
[ترجمه ترگمان]با این حال، فرود در اسکله سنگی طبیعی در شرایط خوب ممکن است
[ترجمه گوگل]با این حال، فرود در یک اسکله سنگ طبیعی ممکن است در شرایط مناسب است

11. As we came within sight of the jetty, I saw a little group sitting on the quayside.
[ترجمه ترگمان]همان طور که به سمت اسکله امده بودیم، گروهی را دیدم که روی زمین بار انداز نشسته بودند
[ترجمه گوگل]همانطور که در داخل دریا دیدیم، یک گروه کوچکی را دیدم که در کوچه نشسته بودند

12. The boat was tied up alongside a crumbling limestone jetty.
[ترجمه ترگمان]قایق در کنار اسکله سنگ آهک به هم بسته شده بود
[ترجمه گوگل]قایق در کنار یک سنگ آهک فرو بریزید گره خورده بود

13. Its owner who did not want, or did not dare, to bring his boat round to the jetty?
[ترجمه ترگمان]صاحب آن نمی خواست، یا جرات نمی کرد که قایق خود را به اسکله بیاورد؟
[ترجمه گوگل]صاحب آن که نمی خواست یا جرأت نداشت تا قایق خود را به جت بیاورد؟

14. You could paddle out from the right alongside a rock jetty, or you could go from the left.
[ترجمه ترگمان]شما می توانستید از سمت راست در کنار یک اسکله سنگی پارو بزنید یا از سمت چپ بروید
[ترجمه گوگل]شما می توانید از سمت راست در کنار یک اسکله سنگ، یا شما می توانید از سمت چپ بروید

15. Thinking that was a dig at female priorities, she smiled but said nothing as they chugged slowly to a small jetty.
[ترجمه ترگمان]در حالی که به آرامی به سمت اسکله کوچکی می رفتند چیزی نگفت اما چیزی نگفت
[ترجمه گوگل]فکر می کرد که در اولویت های زن بود، او لبخند زد، اما به آرامی به یک اسکله کوچک چنگ زد

The municipal pier jetties out nearly a kilometer into the lake.

اسکله‌ی شهرداری تقریباً یک کیلو متر در دریاچه پیش می‌رود.


پیشنهاد کاربران

بلند اسکله ( به منظور پهلو گیر ی کشتی ها و موجگیری )

jetty ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: بلنداسکله
تعریف: سازه‏ای پیشرفته در دریا برای پهلوگیری کشتی ها و همچنین حفاظت بندر از صدمات ناشی از امواج


کلمات دیگر: