کلمه جو
صفحه اصلی

dots


معمارى : نقطه چین

جملات نمونه

1. the telltale dots of measles
لکه های آشکار (بیماری) سرخک

2. small and almost invisible dots
نقطه های ریز و تقریبا غیرقابل تشخیص

3. from a distance those islands appeared as tiny dots
از فاصله ی دور آن جزایر همچون نقطه های کوچک دیده می شد.

پیشنهاد کاربران

به معنی بازی نقطه بازی هم هست


کلمات دیگر: