جست و خیز می کند، جست، جست بزن، جست و خیز کردن، پریدن، جست زدن، ورجه ورجه کردن، از قلم اندازی، تپیدن، پرش کردن، رقص کنان حرکت کردن، لی لی کردن، بالا و پایین رفتن، سفید گذاردن قسمتی از نقاشی
skips
انگلیسی به فارسی
جملات نمونه
1. that preacher skips from one subject to another
آن واعظ از یک موضوع به موضوع دیگر می پرد.
پیشنهاد کاربران
Hip and some
کلمات دیگر: