1. the receiver of the letter
گیرنده ی نامه
2. a radio receiver
گیرنده ی رادیویی
3. he threw a long pass into the arms of a receiver
یک پاس بلند انداخت توی بغل یک پاس گیر.
4. The receiver is as bad as the thief.
[ترجمه ترگمان]گیرنده به بدی دزد نیست
[ترجمه گوگل]گیرنده همانند دزد بد است
5. In scandal, as in robbery,the receiver is always thought as bad as the thief.
[ترجمه ترگمان]در افتضاح، مانند سرقت، گیرنده همیشه به بدی دزد فکر می کند
[ترجمه گوگل]در رسوایی، همانطور که در سرقت، گیرنده همیشه به عنوان دزد به عنوان بد به نظر می رسد
6. She took up the receiver and began to dial the number.
[ترجمه ترگمان]گوشی را برداشت و شروع به گرفتن شماره کرد
[ترجمه گوگل]او گیرنده را گرفت و شروع به شماره گیری نمود
7. She took a deep breath and lifted the receiver off its hook.
[ترجمه ترگمان]نفس عمیقی کشید و گوشی را از قلاب برداشت
[ترجمه گوگل]او یک نفس عمیق کشید و گیرنده را از قلابش بلند کرد
8. He took up telephone receiver and began to dial.
[ترجمه ترگمان]گوشی تلفن را برداشت و شروع به زنگ زدن کرد
[ترجمه گوگل]او گیرنده تلفن را گرفت و شروع به شماره گیری کرد
9. The receiver and the quarterback are going to trade positions.
[ترجمه ترگمان]گیرنده و بازیکن خط حمله به سمت تجارت می روند
[ترجمه گوگل]گیرنده و کارفرمایی می روند
10. Molly's more of a giver than a receiver.
[ترجمه ترگمان]مالی بیشتر از یک گیرنده گیرنده است
[ترجمه گوگل]مولی بیشتر از یک گیرنده از گیرنده است
11. He hung up the receiver and went out.
[ترجمه ترگمان]گوشی را گذاشت و بیرون رفت
[ترجمه گوگل]او گیرنده را قطع کرد و رفت
12. She picked up the receiver and put it to her ear.
[ترجمه ترگمان]گوشی را برداشت و آن را روی گوشش گذاشت
[ترجمه گوگل]او گیرنده را برداشت و آن را به گوش او گذاشت
13. The receiver picks up pulses emitted by the transmitter.
[ترجمه ترگمان]گیرنده پالس های ایجاد شده توسط فرستنده را دریافت می کند
[ترجمه گوگل]گیرنده پالس های فرستنده را می گیرد
14. The receiver was dangling from the payphone.
[ترجمه ترگمان] گوشی از باجه تلفن عمومی آویزون بود
[ترجمه گوگل]گیرنده از تلفن همراه آویزان بود