کلمه جو
صفحه اصلی

recycle


(در دستگاه و غیره) به جریان انداختن، گرداندن، به گردش درآوردن، بازیافتن، بازیابی کردن، به کار دیگری زدن، تغییر دادن و به کار بردن، تبدیل کردن، دوباره طی کردن (مرحله یا دوره ای را)، واچرخاندن

انگلیسی به فارسی

(مواد استفاده شده، مواد طبیعی) بازیابی کردن، بازیافتن، واچرخاندن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: recycles, recycling, recycled
مشتقات: recyclable (adj.), recyclability (n.)
(1) تعریف: to treat (discarded items) for reuse or so as to recover reusable materials.

- Don't throw all that paper in the garbage; it can be recycled.
[ترجمه English girl] تمام کاغذ ها را داخل سطل زباله نریزید، آن ها را میتوان بازیافت کرد
[ترجمه مــــــــهــــــســــــا ] تمام کاغذ ها را توی سطل آشغال نریز آن ها را میتوان بازیافت کرد
[ترجمه ترگمان] ان کاغذ را از سطل آشغال پرت نکنید؛ می توان بازیافت کرد
[ترجمه گوگل] تمام کاغذ را در زباله پر نکنید؛ می توان آن را بازیافت

(2) تعریف: to reuse or adapt to a new use.

(3) تعریف: to pass or send through a cycle again.

• reprocess waste to recover reusable material
if you recycle things that have already been used, such as bottles or sheets of paper, you process them so that they can be used again.

دیکشنری تخصصی

[مهندسی گاز] برگشتی، واگرداندن
[صنعت] استفاده مجدد از مواد دور ریختنی

مترادف و متضاد

reuse


Synonyms: convert, reclaim, recover, reprocess, salvage, save


جملات نمونه

The water is recycled through the whole heating system.

آب در تمام دستگاه حرارتی به گردش درمی‌آید.


recycled paper

کاغذ بازیافته (ساخته شده از کاغذ باطله)


The glass from broken bottles can be recycled.

شیشه‌ی بطری‌های شکسته را می‌توان بازیابی کرد.


to recycle aluminum cans

قوطی‌های آلومینیم را بازیابی کردن


to recycle an old building into apartments

یک ساختمان قدیمی را تبدیل به آپارتمان کردن


1. to recycle aluminum cans
قوطی های آلومینیم را بازیابی کردن

2. to recycle an old building into apartments
یک ساختمان قدیمی را تبدیل به آپارتمان کردن

3. to recycle one's old speeches
نطق های قدیمی خود را تغییر دادن و دوباره به کار زدن

4. The Japanese recycle more than half their waste paper.
[ترجمه ترگمان]ژاپنی ها بیش از نیمی از کاغذ waste را بازیافت می کنند
[ترجمه گوگل]ژاپن بیش از نیمی از مواد زائد خود را بازیافت می کند

5. Our throwaway society must be encouraged to recycle.
[ترجمه ترگمان]جامعه مصرفی ما باید تشویق به بازیافت شود
[ترجمه گوگل]جامعه ی پرتوی ما باید تشویق شود تا مجددا بازیافت شود

6. They recycle empty tins so as to use the metal.
[ترجمه ترگمان]آن ها قوطی های خالی را بازیافت می کنند تا از فلز استفاده کنند
[ترجمه گوگل]آنها قلع خالص را بازیافتند تا از فلز استفاده کنند

7. The objective would be to recycle 98 per cent of domestic waste.
[ترجمه ترگمان]هدف بازیافت ۹۸ درصد اتلاف داخلی است
[ترجمه گوگل]هدف این است که 98 درصد زباله های خانگی را بازیافت

8. Nerve cells, canny little things, recycle their neurotransmitters.
[ترجمه ترگمان]سلول های عصبی، زیرک و زیرک، انتقال دهنده های عصبی خود را بازیافت می کنند
[ترجمه گوگل]سلول های عصبی، چیزهای کوچکی کوچک، انتقال دهنده های عصبی خود را بازیافت می کنند

9. Their goal is to recycle all air, water and solid wastes using mechanical and chemical processes as well as plants.
[ترجمه ترگمان]هدف آن ها بازیافت همه هوا، آب و مواد جامد با استفاده از فرآیندهای شیمیایی و شیمیایی و همچنین گیاهان است
[ترجمه گوگل]هدف آنها این است که تمام مواد زائد هوا، آب و جامد را با استفاده از فرآیندهای مکانیکی و شیمیایی و همچنین گیاهان بازیافت کنند

10. It's a good idea to recycle household waste.
[ترجمه ترگمان]این ایده خوبی است که زباله های خانگی را بازیافت کنید
[ترجمه گوگل]ایده خوبی برای دفع زباله های خانگی است

11. Experts say that dysfunctions in families recycle, generation after generation.
[ترجمه ترگمان]متخصصان می گویند که نامناسب بودن در خانواده ها بازیافت، تولید نسل بعد از تولید است
[ترجمه گوگل]کارشناسان می گویند که اختلالات در خانواده بازیافت، نسل بعد از نسل است

12. I expect to recycle our work on the times tables.
[ترجمه M] من انتظار دارم که کارمون رو در جدول زمانبندی بازیابی کنیم
[ترجمه ترگمان]من انتظار دارم که کارمون رو روی میز تایمز بازیافت کنم
[ترجمه گوگل]من انتظار دارم که کار ما را در جدول زمانبندی بازیافت کنیم

13. Give community recycling schemes financial support. Recycle 60% of domestic waste by 2000.
[ترجمه ترگمان]برنامه های بازیافت و پشتیبانی مالی را به جامعه ارائه دهید بازیافت ۶۰ % اتلاف داخلی تا سال ۲۰۰۰
[ترجمه گوگل]حمایت مالی از طرح های بازیافت اجتماعی 60 درصد زباله های خانگی را در سال 2000 بازیافت کنید

14. Try to recycle or recapitulate earlier program phases.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید فازه ای برنامه قبلی را بازیافت یا تکرار کنید
[ترجمه گوگل]سعی کنید از مراحل برنامه قبلی استفاده کنید یا دوباره جمع کنید

to recycle one's old speeches

نطق‌های قدیمی خود را تغییر دادن و دوباره به کار زدن


پیشنهاد کاربران

بازیافت کردن

مجددا استفاده کردن، مجددا به کار گرفتن

make some thing again

استفاده مجدد

استفاده ی دوباره، بازیافت

مرور
بازیافت
استفاده مجدد

توالت

به گردش انداختن، چرخه را مجددا طی نمودن، باز فراوری، تبدیل مجدد

بازیافت

مصرف دوباره، بازیافت، به کار گیری مجدد

بازیافت ، استفاده مجدد


بازیابی

بازیافت. . . . بازیابی. . . استفاده مجدد. . . . . تغییر دادن و استفاده ی مجدد

باز یافت کردن یه ماده


reuse دوباره استفاده کردن

Dick and cock

در دستگاه و غیره ) به جریان انداختن، گرداندن، به گردش درآوردن، بازیافتن، بازیابی کردن، به کار دیگری زدن، تغییر دادن و به کار بردن، تبدیل کردن، دوباره طی کردن ( مرحله یا دوره ای را ) ، واچرخاندن


کلمات دیگر: