1. spontaneous recovery from a disease
بهبودیابی خودانگیخته از بیماری
2. the recovery of occupied territories
بازستانی سرزمین های اشغالی
3. the recovery of stolen rugs
بازیابی فرش های مسروقه
4. a sound recovery
بهبودی کامل
5. her quick recovery surprised the doctors
بهبود سریع او دکترها را متعجب کرد.
6. his quick recovery was quite surprising
بهبودی سریع او شگفت انگیز بود.
7. devout wishes for her recovery
آرزوی صمیمانه برای بهبود او
8. on the road to economic recovery
در راه احیای اقتصادی
9. we hope for your quick recovery
بهبود سریع شما را آرزومندیم.
10. Our main objective was the recovery of the child safe and well.
[ترجمه موسی] هدف اصلی ما بهبودی سلامت وتندرستی کودک بود.
[ترجمه ترگمان]هدف اصلی ما بازیابی ایمن و سلامت کودک بود
[ترجمه گوگل]هدف اصلی ما بازسازی کودک ایمن و خوب بود
11. He made a remarkable recovery from a shin injury.
[ترجمه موسی] وی بهبودی چشمگیر از ناحیه آسیب دیدگی استخوان ران داشت.
[ترجمه ترگمان]از زخم ساق پا بهبود قابل توجهی به دست آورد
[ترجمه گوگل]او بهبود قابل ملاحظه ای از آسیب های ناگهانی ایجاد کرد
12. Recovery after the accident will be a continuous process that may take several months.
[ترجمه موسی] بهبودی پس از حادثه یک روند مداوم خواهد بود که ممکن است چندین ماه طول بکشد.
[ترجمه ترگمان]بهبودی پس از سانحه یک فرآیند مداوم خواهد بود که ممکن است چند ماه طول بکشد
[ترجمه گوگل]بازیابی پس از حادثه یک فرآیند مداوم است که ممکن است چند ماه طول بکشد
13. She is on the road to recovery.
[ترجمه ترگمان]او در راه بهبودی است
[ترجمه گوگل]او در راه بهبود است
14. My father has made a full recovery from the operation.
[ترجمه ترگمان]پدرم از این عملیات بهبود کامل داشته است
[ترجمه گوگل]پدرم بازسازی کامل از عملیات را انجام داده است
15. The horse made a mira-culous recovery to finish a close third.
[ترجمه ترگمان]اسب برای پایان دادن به یک سوم نزدیک، بهبود mira - culous را به وجود آورد
[ترجمه گوگل]این اسب یک بهبودی میرا-کولوس را به پایان رساند
16. His amazing recovery confounded the medical specialists.
[ترجمه موسی] بهبودی شگفت انگیز وی متخصصان پزشکی را مات و مبهوت کرد.
[ترجمه ترگمان]بازیابی شگفت انگیز او متخصصان پزشکی را مبهوت ساخت
[ترجمه گوگل]تجدید شگفت انگیز او متخصصین پزشکی را متزلزل کرد
17. He has made a good recovery but still tires easily.
[ترجمه stysh] او بهبود خوبی داشته است ولی هنوز به راحتی خسته میشود.
[ترجمه ترگمان]او بهبود خوبی داشته است ولی به راحتی لاستیک ها را ترک می کند
[ترجمه گوگل]او بهبود خوبی را انجام داده است، اما هنوز هم به راحتی لاستیک