کلمه جو
صفحه اصلی

orifice


معنی : روزنه، سوراخ
معانی دیگر : دهانه، مخرج، فم، پاچنگ، استیم، گشودگاه

انگلیسی به فارسی

روزنه، سوراخ


خروجی، روزنه، سوراخ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: orificial (adj.)
• : تعریف: an opening, such as a vent, mouth, or hole, through which something can pass.
مترادف: opening
مشابه: aperture, cavity, hole, mouth, outlet, slit, slot, spiracle, stoma, vent

- The nostrils are two orifices through which viruses commonly enter the body.
[ترجمه ترگمان] سوراخ های بینی دو قطبی هستند که در آن ها ویروس ها عموما وارد بدن می شوند
[ترجمه گوگل] سوراخ سوراخ ها دو سوراخ است که از طریق آن ویروسها به طور معمول وارد بدن می شوند

• opening, aperture, hole into a passage (especially in the body, i.e. mouth, nostril, etc.)
an orifice is an opening or hole, especially one in your body such as your mouth; a formal word, often used humorously.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] روزنه
[عمران و معماری] روزنه - دهانه - سوراخ - بازشدگی - دریچه
[دندانپزشکی] سوراخ، روزنه
[مهندسی گاز] روزنه، دهانه، سوراخ
[زمین شناسی] سوراخ، روزنه
[ریاضیات] سوراخ، روزنه، دهانه، محل بازشدن، دریچه ی ورودی، مجرا، ورودی
[پلیمر] حفره خروجی، خروجی که مربوط به اندازه خروجی دستگاه پاشش می‏شود، یکی از دستگاههای اندازه گیری دبی در سیالات
[آب و خاک] روزنه

مترادف و متضاد

روزنه (اسم)
scuttle, hatch, aperture, orifice, window, hole, pore, outlet, clearance, loophole, peephole, peep, casement, slit, fossa, eyelet, foramen, ostium

سوراخ (اسم)
outage, aperture, orifice, hole, opening, perforation, puncture, bore, cave, leak, cavity, columbarium, pigeonhole, eyelet, mesh, foramen, peck, tap hole

opening


Synonyms: aperture, cavity, crack, hole, mouth, outlet, slit, spout, vent, window


جملات نمونه

1. A mouse ran out from the dark orifice of the cave.
[ترجمه ترگمان]موشی از دهانه غار بیرون دوید
[ترجمه گوگل]یک موش از بیضی تاریک غار فرار کرد

2. Blood gushed from the open orifice.
[ترجمه ترگمان]خون از دهانه باز سرازیر شد
[ترجمه گوگل]خون خونریزی شده از سوراخ باز

3. Flames were leaping from every orifice of the house.
[ترجمه ترگمان]شعله های آتش از تمام دهانه خانه جست وخیز می کردند
[ترجمه گوگل]شعله ها از هر خروجی از خانه جهش می کردند

4. Orifice jokes draw gales of laughter from the cultish audience.
[ترجمه ترگمان]لطیفه های Orifice gales خنده حضار را به خود جلب می کنند
[ترجمه گوگل]جوک های خیره کننده باعث می شود که خنده از تماشاگران کلاسیک باشد

5. So can ensure adjustable laryngeal orifice and dynamic response performance and reduce oven pressure difference fluctuation range.
[ترجمه ترگمان]بنابراین می تواند orifice قابل تنظیم و عملکرد واکنش دینامیکی را تضمین کرده و نوسانات فشار را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]بنابراین می تواند مانع از سوراخ بینی لارنژیک و عملکرد پاسخ پویا باشد و دامنه نوسانات اختلاف فشار هوا را کاهش دهد

6. Fixed or adjustable gas orifice, primary air shutter and mounting boss. Heavy cast iron construction. Simple to install and to maintain.
[ترجمه ترگمان]اریفیس گاز ثابت یا قابل تنظیم، سرعت شاتر، و رئیس بالا آمدن هستند ساختمان سنگین آهنی نصب و نگهداری آسان است
[ترجمه گوگل]دریچه گاز ثابت یا قابل تنظیم، شاتر هوا اولیه و رئیس نصب ساخت آهن چدن ساده برای نصب و نگهداری

7. In addition, the regenerator and the orifice are the main components where exergy losses exist.
[ترجمه ترگمان]به علاوه، مولد و اریفیس مولفه های اصلی هستند که تلفات اکسرژی وجود دارد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بازسازنده و سوراخ اجزای اصلی هستند که زیان های اضافی وجود دارد

8. In this paper, a short orifice between the sliding shoe bearing surface and piston head is used to compensate the damping function of the narrow-long orifice, and det. . .
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، یک orifice کوتاه بین سطح تحمل کفش لغزشی و سر پیستون برای جبران عملکرد میرایی the باریک و det مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در این مقاله، یک فاصله کوتاه بین سطح بلبرینگ کشویی و سر پیستون برای جبران عملکردهای محرک از سوراخ باریک طولی و det استفاده می شود

9. This is forced out the jet orifice at great speed, producing (by Newton's third law of motion) a reaction which drives the motor in the opposite direction.
[ترجمه ترگمان]این باعث خروج the جت با سرعت زیاد می شود و (با قانون سوم نیوتن در حرکت)واکنشی است که موتور را در جهت مخالف می راند
[ترجمه گوگل]این سوراخ جت را با سرعت بسیار بالا می کشد، که توسط قانون سوم حرکت نیوتن تولید می شود و واکنشی است که موتور را در جهت مخالف هدایت می کند

10. It is a new type of orifice flowmeter which has practical value.
[ترجمه ترگمان]این نوع جدیدی از جریان سنج ها است که دارای ارزش عملی هستند
[ترجمه گوگل]این یک نوع جدید از جریان سنج خروجی است که ارزش عملی دارد

11. Nozzle. Canula, and orifice features may be varied to suit particular requirements, provided these are within the practicabilities of the impact extrusion process on a mass-production basis.
[ترجمه ترگمان]نازل ویژگی های orifice و orifice ممکن است متناسب با الزامات خاصی باشد، در صورتی که این ویژگی ها در چارچوب فرآیند اکستروژن معکوس بر پایه تولید انبوه باشد
[ترجمه گوگل]نازل ویژگی های کانولا و سوراخ ممکن است متناسب با نیازهای خاص متنوع باشد، در صورتی که این قابلیت ها در فرایند اکستروژن تاثیر بر اساس تولید انبوه است

12. Howls of pain issue from a gaping black orifice where its face should be.
[ترجمه ترگمان]درد و رنج ناشی از یک صفحه سیاه و باز است که در آن صورت آن باید باشد
[ترجمه گوگل]صدای درد درد از یک سوراخ سیاه چاله ای که صورت آن باید باشد

13. The tumor may prolapse through the orifice.
[ترجمه ترگمان]تومور ممکن است از سوراخ عبور کند
[ترجمه گوگل]تومور ممکن است از طریق سوراخ پرولاپس عبور کند

14. Conclusion: Chemotherapeutics infusion via external orifice of urethra could reduce the pain for patients undergoing urinary canal detaining. And the operation was simple and was of low cost.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: تزریق chemotherapeutics از طریق مجرای خارجی مجرای پیشاب می تواند درد بیمارانی که تحت فشار مجرای ادرار قرار دارند را کاهش دهد و این عمل ساده بود و هزینه کم داشت
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری تزریق شیمی درمانی از طریق سوراخ خارجی مجرای ادرار باعث کاهش درد بیماران تحت بازداشت کانال ادرار می شود و عملیات ساده بود و کم هزینه بود

15. The distance between orifice groups is another parameter associated with stability.
[ترجمه ترگمان]فاصله بین گروه های اریفیس یک پارامتر دیگر مرتبط با پایداری است
[ترجمه گوگل]فاصله بین گروه های سوراخ یکی دیگر از پارامترهای مرتبط با ثبات است

پیشنهاد کاربران

در عمران:
تخلیه اب از مجرای خروجی بشکه

orifice ( مهندسی محیط زیست و انرژی )
واژه مصوب: روزنه 2
تعریف: سوراخی با اندازه و شکل لبۀ معین که از آن برای هدایت و شکل دهی و تقسیم و توزیع جریان سیال استفاده می کنند


کلمات دیگر: