کلمه جو
صفحه اصلی

depletion


معنی : خون گیری، تقلیل، تخلیه، نقصان، تهی سازی، رگ زنی، نهی سازی
معانی دیگر : (ذخایر طبیعی یا پولی و غیره) مصرف، ته کشی، کاهش، کم سازی، کم گری

انگلیسی به فارسی

تهی‌سازی، رگ‌زنی، تقلیل، نقصان


تخلیه، نهی‌سازی


تخلیه، نقصان، تقلیل، تهی سازی، رگ زنی، نهی سازی، خون گیری


انگلیسی به انگلیسی

• emptying, exhausting, using up; reduction

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] استهلاک منابع طبیعی
[عمران و معماری] خوشیدگی
[برق و الکترونیک] تخلیه - تهی سازی، تخلیه کاهش چگالی باربرها در یک نیمرسانا به کمتر از حد عادی در دما و سطح آلایش معین .
[زمین شناسی] فرسایش، ،تقلیل ،تهی شدگی حجمی که توسط افتگاه اصلی لغزش، توده جابجا شده و سطح اولیه زمین محدود می شود .
[معدن] استهلاک (عمومی)
[نفت] تخلیه ی کامل
[آب و خاک] تخلیه ،برداشت

مترادف و متضاد

خون گیری (اسم)
bloodletting, phlebotomy, depletion, venesection

تقلیل (اسم)
reduction, diminution, depletion, cutback

تخلیه (اسم)
discharge, depletion, evacuation, disembarkation

نقصان (اسم)
want, depletion

تهی سازی (اسم)
depletion, evacuation

رگ زنی (اسم)
phlebotomy, depletion

نهی سازی (اسم)
depletion

exhaustion


Synonyms: reduction, deficiency


جملات نمونه

the depletion of the world's natural resources

ته کشیدن دخایر طبیعی جهان


1. the depletion of the world's natural resources
ته کشیدن دخایر طبیعی جهان

2. Depletion of the ozone layer leaves the earth's surface increasingly exposed to harmful radiation from the sun.
[ترجمه ترگمان]Depletion لایه اوزون سطح زمین را به طور فزاینده ای در معرض تابش مضر خورشید قرار می دهد
[ترجمه گوگل]از بین بردن لایه اوزون سطح زمین به طور چشمگیری در معرض تابش مضر از خورشید است

3. Increased consumption of water has led to rapid depletion of groundwater reserves.
[ترجمه ترگمان]افزایش مصرف آب منجر به تخلیه سریع ذخایر آب زیرزمینی شده است
[ترجمه گوگل]افزایش مصرف آب منجر به کاهش سریع ذخایر آب زیرزمینی شده است

4. Increased expenditure has caused a depletion in our capital/funds.
[ترجمه ترگمان]افزایش هزینه ها باعث کاهش سرمایه و سرمایه ما شده است
[ترجمه گوگل]افزایش هزینه ها موجب کاهش ارزش سرمایه / دارایی های ما شده است

5. But, like global warming, ozone depletion was based on theory.
[ترجمه ترگمان]اما همانند گرم شدن جهانی هوای کره زمین، تخریب لایه براساس تئوری بود
[ترجمه گوگل]اما، مانند گرمایش جهانی، تخلیه ازن بر اساس نظریه بود

6. Oxygen depletion causes fish to gulp strongly at the water surface.
[ترجمه ترگمان]تخلیه اکسیژن باعث می شود که ماهی ها در سطح آب به شدت آب بخورند
[ترجمه گوگل]از بین بردن اکسیژن باعث می شود که ماهی ها به شدت در سطح آب قرار گیرند

7. Estimates of ozone depletion and skin cancer incidence to examine the Vienna Convention achievements.
[ترجمه ترگمان]برآورد از تخریب لایه ازون و ظهور سرطان پوست برای بررسی دستاوردهای کنوانسیون وین
[ترجمه گوگل]برآورد میزان تخریب ازن و بروز سرطان پوست برای بررسی دستاوردهای کنوانسیون وین

8. During therapy for magnesium depletion, the physician should frequently check the serum magnesium level, especially in patients with renal insufficiency.
[ترجمه ترگمان]در طول درمان برای کاهش منیزیم، پزشک باید به طور مکرر سطح منیزیم سرم، به خصوص در بیماران مبتلا به نارسایی کلیوی را چک کند
[ترجمه گوگل]در طول درمان ضایعات منیزیوم، پزشک باید سطح منیزیم سرم را به ویژه در بیماران مبتلا به نارسایی کلیوی بررسی کند

9. Magnesium reabsorption is impaired by phosphate depletion.
[ترجمه ترگمان]منیزیم reabsorption با کاهش فسفات آسیب دیده است
[ترجمه گوگل]Reabsorption منیزیم با تخریب فسفات اختلال ایجاد می کند

10. Concern about ozone depletion has until now centred on its effects on humans, for instance through increased skin cancers.
[ترجمه ترگمان]نگرانی در مورد کاهش ازون تا کنون بر روی اثرات آن بر انسان ها متمرکز شده است، به عنوان مثال از طریق افزایش سرطان پوست
[ترجمه گوگل]نگرانی در مورد تخریب ازن تاکنون تا به تاثیرات آن بر انسان متمرکز شده است، مثلا از طریق افزایش سرطان پوست

11. The Government hosted an international conference on ozone depletion.
[ترجمه ترگمان]دولت میزبان کنفرانس بین المللی درمورد تخریب لایه ازن بود
[ترجمه گوگل]دولت میزبان یک کنفرانس بین المللی در زمینه از بین بردن ازن است

12. No depletion is charged in respect of development expenditure.
[ترجمه ترگمان]هیچ کاهشی در رابطه با هزینه های توسعه وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در مورد هزینه های توسعه، تخلیه نمی شود

13. On ozone depletion, which harms everyone, the Montreal agreement accepted that trade sanctions could be used against free riders.
[ترجمه ترگمان]در تخریب لایه ازون، که به همه صدمه می زند، توافقنامه مونترال پذیرفته شد که تحریم های تجاری را می توان در برابر riders آزاد مورد استفاده قرار داد
[ترجمه گوگل]در مورد تخلیه ازن، که به همه آسیب می رساند، توافقنامه مونترال قبول کرد که تحریم های تجاری را می توان در برابر سواران آزاد استفاده کرد

14. The effects are more severe than oxygen depletion and may result in prolonged poor health in your fish.
[ترجمه ترگمان]این عوارض جدی تر از تخلیه اکسیژن هستند و ممکن است منجر به سلامتی ضعیف طولانی مدت در ماهی شما شوند
[ترجمه گوگل]اثرات شدیدتر از کاهش اکسیژن هستند و ممکن است موجب سلامت بدنی در ماهی شما شود

15. Choosing a low dose and avoiding volume depletion will minimise this potential risk.
[ترجمه ترگمان]انتخاب یک دوز پایین و جلوگیری از کاهش حجم این خطر بالقوه را به حداقل می رساند
[ترجمه گوگل]انتخاب یک دوز کم و اجتناب از تخلیه حجم این خطر بالقوه را کاهش می دهد

پیشنهاد کاربران

کاهیدگی

ترشح

کاهش
تحلیل رفتن
کم شدن

فقدان

فرسایش . تحلیل رفتن

اختلال

تخلیه

نازک شدن ( خصوصا در مورد لایه اوزون )

فرسودگی

depletion ( فیزیک )
واژه مصوب: تُنُکی
تعریف: کاهیدگی چگالی حامل های بار در پیوندگاه مثبت ـ منفی ( P - N )


کلمات دیگر: