کلمه جو
صفحه اصلی

oscillation


معنی : نوسان، تپش
معانی دیگر : تاب خوری، پس و پیش روی، آونگش، تردید، دودلی، تلون، دگرسانی، تغییر، عدم ثبات، (فیزیک) آونگ سانی

انگلیسی به فارسی

نوسان


نوسان، تپش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the action or fact of oscillating.

(2) تعریف: a single swing or variation in one direction by something that oscillates.

• act of something which oscillates; regular pendulation between two positions; vacillation between two opinions; fluctuation between high and low values; wavering between two extremes
an oscillation is an increase or decrease in an amount that happens frequently or regularly.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] نوسان - ارتعاش - لرزه - بالا و پایین رفتن - نوسان
[برق و الکترونیک] نوسان - نوسان 1. تغییر متناوب در متغیر، مانند تغییر در دامنه جریان متناوب یانوسان یک پاندول 2. تناوب 3. ارتعاش .
[مهندسی گاز] نوسان
[نساجی] نوسان
[ریاضیات] نوسان
[آب و خاک] نوسان

مترادف و متضاد

نوسان (اسم)
amplitude, oscillation, swing, sway, fluctuation, vibration, pulsation, modulation, lurch, libration, vibrancy, undulation, vibratility

تپش (اسم)
flurry, oscillation, beat, palpitation, pulse, throb, pulsation, pant, pump, tremor, ictus, tremour, pitter-patter

جملات نمونه

1. the oscillation of the atoms within the molecule
نوسان اتم ها در درون ملکول

2. the young man's oscillation between love and hate
دودلی مرد جوان در مورد عشق و نفرت

3. Some oscillation of the fuselage had been noticed on early flights.
[ترجمه ترگمان]برخی از oscillation بدنه هواپیما در پروازهای اولیه مورد توجه قرار گرفته بودند
[ترجمه گوگل]برخی از نوسانات بدنه در پروازهای اولیه دیده شده است

4. Such changes in length cause a corresponding oscillation in the fringe pattern.
[ترجمه ترگمان]چنین تغییراتی در طول یک نوسان متناظر را در الگوی حاشیه ای ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]چنین تغییراتی در طول باعث نوسان متناظر در الگوی حاشیه ای می شود

5. When the string is short, the oscillation is always fast.
[ترجمه ترگمان]زمانی که نخ کوتاه باشد، نوسان همیشه سریع است
[ترجمه گوگل]وقتی رشته کوتاه است، نوسان همیشه سریع است

6. Instead, there is an oscillation of meaning between the four poles that make up the Lacanian quadrature.
[ترجمه ترگمان]در عوض یک نوسان معنا بین چهار قطب وجود دارد که مربع quadrature را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]در عوض، یک نوسان معنایی بین چهار قطب وجود دارد که چهارگوشه لکانی را تشکیل می دهند

7. The single factor that controls the rate of oscillation or movement of the pendulum is the length of the string.
[ترجمه ترگمان]عاملی که نرخ نوسان یا حرکت آونگ را کنترل می کند، طول رشته است
[ترجمه گوگل]عامل واحد که میزان سرعت نوسان یا حرکت آونگ را کنترل می کند، طول رشته است

8. A mathematic model of the linear damped oscillation of swing with parameter exciting is presented. The theoretical analysis and numerical simulation for the motion behavior of swing is done.
[ترجمه ترگمان]یک مدل ریاضی از نوسانات خطی نوسان در نوسان با هیجان پارامتر ارائه می شود تحلیل نظری و شبیه سازی عددی برای رفتار حرکت نوسان انجام می شود
[ترجمه گوگل]یک مدل ریاضی از نوسان صفر خطی نوسان با پارامتر هیجان انگیز ارائه شده است تجزیه و تحلیل نظری و شبیه سازی عددی برای رفتار حرکت نوسان انجام می شود

9. The relaxation oscillation is proved through temporal behavior of the thin-beam drift ina infinite space.
[ترجمه ترگمان]نوسان آرامش از طریق رفتار زمانی توده - beam در فضای بی نهایت ثابت شده است
[ترجمه گوگل]نوسانات آرامشی از طریق رفتار زمانبندی ریزش نازک پرتو در فضای بی نهایت ثابت می شود

10. The transimpedance amplifier(TIA)takes a fully differential configuration, feedback oscillation technique, and regulated cascode(RGC)input stage for bandwidth enhancement.
[ترجمه ترگمان]تقویت کننده transimpedance (TIA)یک پیکربندی کاملا تفاضلی، تکنیک نوسان بازخورد، و stage cascode تنظیم شده (RGC)برای افزایش پهنای باند بکار می برد
[ترجمه گوگل]تقویت کننده transimpedance (TIA) یک پیکربندی کاملا دیجیتال، تکنیک نوسانات بازخورد و مرحله ورودی رگولاتور (RGC) برای افزایش پهنای باند را می گیرد

11. The 30—50 day oscillation of the convection travels eastward along the equator, crossing the dateline into the eastern Pacific in the El Nino year and trapped to the west in normal years in general.
[ترجمه ترگمان]نوسان ۳۰ تا ۵۰ روزه همرفت در امتداد خط استوا به سمت شرق حرکت می کند و از the به اقیانوس آرام شرقی در سال آل نینو عبور می کند و در سال های عادی در غرب به دام می افتد
[ترجمه گوگل]نوسان سیاره 30-50 روز در امتداد خط ساحلی به سمت شرق حرکت می کند و در طول سال الینوین به خط ساحلی در شرق اقیانوس آرام عبور می کند و در سال های سالم به غرب می رسد

12. In the present analysis torsional oscillation of a rigid disk in an infinite transversely isotropic elastic cylinder has been considered.
[ترجمه ترگمان]در تحلیل حاضر، نوسان پیچشی یک هارد دیسک سخت در یک استوانه کشسان همسان جانبی تحت بارگذاری های مختلف بررسی می شود
[ترجمه گوگل]در تحلیلی حاضر، نوسان کویل یک دیسک سفت و سخت در یک سیلندر الاستیک بی نهایت ایزوتروپیک در نظر گرفته شده است

13. This paper presents a pressure oscillation detection technique for automatic measurement of blood pressure by the oscillometric method.
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک تکنیک تشخیص نوسان فشار برای اندازه گیری اتوماتیک فشار خون به روش oscillometric ارائه می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله یک تکنیک تشخیص نوسان فشار برای اندازه گیری خودکار فشار خون توسط روش اسیلوسکوئیک ارائه می دهد

14. The liquid helps to support the weight of the compass card, and also dampens oscillation.
[ترجمه ترگمان]مایع به پشتیبانی از وزن کارت قطب نما و همچنین نوسان dampens کمک می کند
[ترجمه گوگل]مایع به پشتیبانی از وزن کارت قطب نما کمک می کند و همچنین نوسان را کاهش می دهد

the oscillation of the atoms within the molecule

نوسان اتمها در درون ملکول


the young man's oscillation between love and hate

دودلی مرد جوان در مورد عشق و نفرت


پیشنهاد کاربران

لرزش

تغییر - نوسان

ارتعاش

oscillation ( فیزیک )
واژه مصوب: نوسان
تعریف: تغییر دوره‏ای هر کمیت فیزیکی حول مقدار میانگین آن


کلمات دیگر: