1. to operate a car, you need a driver's license
برای راندن اتومبیل نیاز به گواهینامه ی رانندگی داری.
2. can you operate this motor
می توانی این موتور را به کار بیاندازی ؟
3. the ventilators operate night and day
هواکش ها شب و روز کار می کنند.
4. such influences may operate remarkable changes
این گونه نفوذها می توانند باعث دگرگونی های قابل ملاحظه ای بشوند.
5. it is easy to operate this machine, once you've got the knack of it
وقتی که لم این ماشین را به دست بیاوری،کار کردن با آن برایت آسان خواهد شد.
6. he gave me a few tips on how to operate the old computer
درباره ی به کار انداختن آن کامپیوتر قدیمی به من چند راهنمایی کرد.
7. The ability to initiate and operate independently.
[ترجمه ترگمان]توانایی آغاز و فعالیت مستقل
[ترجمه گوگل]توانایی شروع و کار مستقل
8. Nearly all the tractors operate on diesel oil.
[ترجمه ترگمان]تقریبا همه تراکتورها در نفت دیزل کار می کنند
[ترجمه گوگل]تقریبا تمام تراکتور ها بر روی روغن دیزل کار می کنند
9. Drug traffickers operate across national boundaries.
[ترجمه ترگمان]قاچاقچیان مواد مخدر در سراسر مرزه ای ملی فعالیت می کنند
[ترجمه گوگل]قاچاقچیان مواد مخدر در سراسر مرزهای ملی فعالیت می کنند
10. The army is now empowered to operate on a shoot-to-kill basis.
[ترجمه ترگمان]ارتش اکنون اختیار فعالیت در یک پایه تیراندازی را دارد
[ترجمه گوگل]ارتش اکنون توانسته است بر اساس شلیک به قتل عمل کند
11. The government revoked her husband's license to operate migrant labor crews.
[ترجمه ترگمان]دولت مجوز شوهرش برای کار با کارگران مهاجر را لغو کرد
[ترجمه گوگل]دولت مجوز شوهرش را برای انجام مأموریت کار مهاجرین لغو کرد
12. These thieves operate with terrifying stealth - they can easily steal from the pockets of unsuspecting travellers.
[ترجمه ترگمان]این دزدها با پنهانی کار می کنند - به راحتی می توانند از جیب های مسافران از همه جا دزدی کنند
[ترجمه گوگل]این دزدان با خفا وحشتناک کار می کنند - آنها می توانند به آسانی از جیب مسافران بی نظیر سرقت کنند
13. Some types of bike have brakes which you operate by backpedalling.
[ترجمه ترگمان]تعدادی از انواع دوچرخه دارند ترمز می کنند و شما با backpedalling کار می کنید
[ترجمه گوگل]بعضی از انواع دوچرخه ها دارای ترمزهایی هستند که شما با عقب کشیدن عمل می کنید
14. This machine is too difficult to operate.
[ترجمه ترگمان]راه اندازی این دستگاه بسیار مشکل است
[ترجمه گوگل]این دستگاه برای کار بسیار دشوار است
15. A number of councils operate mobile libraries.
[ترجمه ترگمان]تعدادی از شوراها دارای کتابخانه های سیار هستند
[ترجمه گوگل]تعدادی از شوراها کتابخانه های موبایل را اداره می کنند
16. Doctors say it's too risky to try and operate.
[ترجمه ترگمان]پزشکان می گویند که امتحان کردن و اجرا کردن بسیار خطرناک است
[ترجمه گوگل]پزشکان می گویند این بسیار خطرناک است که سعی کنید و کار کنید
17. It is most urgent that we operate.
[ترجمه ترگمان]این most است که ما عمل می کنیم
[ترجمه گوگل]فورا ما کار می کنیم
18. Solar panels can only operate in sunlight.
[ترجمه ترگمان]پانل های خورشیدی تنها می توانند در نور خورشید عمل کنند
[ترجمه گوگل]پانل های خورشیدی تنها می توانند در نور خورشید کار کنند
19. Most domestic freezers operate at below -18 ?C.
[ترجمه ترگمان]بیشتر domestic داخلی در زیر -۱۸ کار می کنند؟ ج
[ترجمه گوگل]بیشتر فریزر های داخلی در زیر 18 درجه سانتیگراد کار می کنند
20. Ferry services operate between the islands and the mainland.
[ترجمه ترگمان]خدمات فری بین جزایر و سرزمین اصلی عمل می کند
[ترجمه گوگل]خدمات کشتی بین جزایر و سرزمین اصلی عمل می کنند