1. It drizzled off and on all day.
[ترجمه ترگمان] دیگه تموم روز شده بود
[ترجمه گوگل]این همه روز را از بین می برد
2. We've been going out together for five years, off and on.
[ترجمه ترگمان]ما پنج ساله که با هم بیرون میریم
[ترجمه گوگل]ما برای پنج سال با هم کنار گذاشته ایم
3. She cried off and on all day.
[ترجمه ترگمان]تمام روز گریه می کرد
[ترجمه گوگل]او گریه کرد و در تمام روز
4. We lived together, off and on, for two years.
[ترجمه ترگمان]ما برای دو سال با هم زندگی می کردیم
[ترجمه گوگل]ما دو سال با هم زندگی کردیم
5. Baltimore was foreign off and on.
[ترجمه ترگمان]بالتیمور یک بیگانه بود و به راه خود ادامه داد
[ترجمه گوگل]بالتیمور خارجی بود و در
6. We've been together ever since, off and on, helping each other out.
[ترجمه ترگمان]از آن وقت تا حالا با هم بودیم، فرار می کردیم و به هم کمک می کردیم
[ترجمه گوگل]ما تا به حال از هم جدا شده ایم، و در حال کمک به یکدیگر است
7. My intention was to stand off and on the cape until the head wind changed.
[ترجمه ترگمان]قصد من این بود که بایستم و روی شنل بنشینم مگر اینکه باد تغییر کند
[ترجمه گوگل]قصد من این بود که کنار بیاییم و روی دیوار تا زمانی که باد تغییر کند
8. Rachel and Alan have been dating off and on for five years.
[ترجمه ترگمان]ریچل \"و\" الن \"۵ سال با هم قرار گذاشتن\"
[ترجمه گوگل]راشل و آلن پنج سال است که ازدواج کرده اند
9. He dozed off and on but had no understanding of deeper sleep.
[ترجمه ترگمان]چرت می زد و به خواب عمیقی فرورفته بود
[ترجمه گوگل]او از خواب بیدار شد اما درک خواب عمیق نداشت
10. Even so, I thought about this man off and on for most of the week.
[ترجمه ترگمان]حتی به این ترتیب، در مورد این مرد در بیشتر هفته فکر کردم
[ترجمه گوگل]با این حال، من در مورد این مرد بیشتر و بیشتر از هفته فکر کردم
11. It rained off and on for the whole afternoon.
[ترجمه ترگمان]تمام بعد از ظهر باران باریده و باران می بارید
[ترجمه گوگل]برای تمام بعد از ظهر باران می آید
12. He's lived in the King Edward off and on for 30 years.
[ترجمه ترگمان]اون به مدت ۳۰ سال در پادشاه ادوارد زندگی می کنه
[ترجمه گوگل]او در 30 سالگی در پادشاه ادوارد زندگی می کرد
13. I dozed off and on, as my mother held tight to the rope around my waist.
[ترجمه ترگمان]همچنان که مادرم طناب را دور کمر من نگه داشته بود چرت زدم
[ترجمه گوگل]وقتی که مادرم به طناب اطراف کمربندش را تنگ کرد، از خواب بیدار شدم
14. The lights flicker off and on, off and on, the signal that the library is about to close.
[ترجمه ترگمان]چراغ خاموش می شود و روشن و روشن، علامت کتابخانه تقریبا نزدیک است
[ترجمه گوگل]چراغ های روشن و خاموش و روشن، سیگنال هایی را که کتابخانه در حال نزدیک شدن است