1. the nucleus of a library
مرکز اصلی کتابخانه
2. the nucleus of an atom
هسته ی اتم
3. the naphthalene nucleus
حلقه ی نفتالین
4. a five-man committe formed the nucleus of the party
یک کمیته ی پنج نفره هسته اصلی حزب را تشکیل می داد.
5. atomic nuclei are fused to form a heavier nucleus
برای تشکیل هسته ی سنگین تر هسته های اتم را همجوش می کنند.
6. The nucleus of an atom consists of neutrons, protons and other particles.
[ترجمه ترگمان]هسته یک اتم متشکل از نوترون ها، پروتون ها و ذرات دیگر است
[ترجمه گوگل]هسته اتم شامل نوترون، پروتون و ذرات دیگر است
7. These books are regarded as the nucleus of the library.
[ترجمه ترگمان]این کتاب ها به عنوان هسته کتابخانه تلقی می شوند
[ترجمه گوگل]این کتاب ها به عنوان هسته کتابخانه در نظر گرفته شده است
8. DNA is stored in the nucleus of a cell.
[ترجمه ترگمان]DNA در هسته سلول نگهداری می شود
[ترجمه گوگل]DNA در هسته سلول ذخیره می شود
9. Neutrons and protons are bound together in the nucleus of an atom.
[ترجمه ترگمان]پروتون ها و پروتون ها در هسته یک اتم به هم متصل می شوند
[ترجمه گوگل]نوترون ها و پروتون ها در هسته اتم با یکدیگر همپوشانی دارند
10. These young people formed the nucleus of the club.
[ترجمه ترگمان]این جوانان هسته این باشگاه را تشکیل دادند
[ترجمه گوگل]این جوانان هسته اصلی باشگاه را تشکیل دادند
11. The Civic Movement could be the nucleus of a centrist party of the future.
[ترجمه ترگمان]جنبش مدنی می تواند هسته یک حزب میانه رو در آینده باشد
[ترجمه گوگل]جنبش مدنی می تواند هسته حزب مرکزی آینده باشد
12. the protoplasm of a cell nucleus.
[ترجمه ترگمان]the سلولی یک هسته
[ترجمه گوگل]پروتوپلاسم هسته سلولی
13. Alexander's new gaol remains the nucleus of Maidstone Prison today.
[ترجمه ترگمان]زندان جدید الکساندر، امروزه هسته زندان Maidstone باقی مانده است
[ترجمه گوگل]گناه جدید الکساندر امروز هسته ای از زندان میادون است
14. The small nucleus of ex-service officers naturally guarded their job closely.
[ترجمه ترگمان]هسته های کوچک افسران سابق خدمات به طور طبیعی از کار خود محافظت می کنند
[ترجمه گوگل]هسته کوچکی از افسران سابق به طور طبیعی کار خود را نزدیک انجام دادند