کلمه جو
صفحه اصلی

mechanization


مکانیره کردن

انگلیسی به فارسی

مکانیره کردن


مکانیزاسیون


انگلیسی به انگلیسی

• process of making something mechanical; replacement of human labor with machine labor (also mechanisation)

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] ماشینی کردن
[معدن] مکانیزاسیون (عمومی)

جملات نمونه

1. The breathtaking potentialities of mechanization set the minds of manufacturers and merchants on fire.
[ترجمه ترگمان]پتانسیل های نفس گیر مکانیزه کردن ذهن تولید کنندگان و بازرگانان بر روی آتش
[ترجمه گوگل]توانایی های نفس گیر مکانیزاسیون، ذهن تولید کنندگان و بازرگانان را در آتش می گذارد

2. Mechanization happened years ago on the farms of Islay.
[ترجمه ترگمان]Mechanization سال پیش در مزارع of اتفاق افتاد
[ترجمه گوگل]مکانیسم سالها پیش در مزارع الیلی اتفاق افتاد

3. We are speeding up the mechanization of our agriculture.
[ترجمه ترگمان]ما the را با سرعت بالا می بریم
[ترجمه گوگل]ما مکانیزاسیون کشاورزی ما را سرعت می بخشیم

4. If mechanization was to yield less productivity gains however, then average productivity growth would slip back despite faster scrapping.
[ترجمه ترگمان]اگر مکانیزاسیون به دست آوردن سود بهره وری کم تر بود، به طور متوسط رشد بهره وری به طور متوسط به رغم حذف سریع تر کاهش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]با این حال اگر مکانیزاسیون منجر به تولید سود کمتر سودآوری شود، رشد متوسط ​​تولیدی با وجود کاهش سریع تر شدن سهام، کاهش می یابد

5. Mechanization, with all that it involves, is certainly able to distort, destroy and reconstruct many aspects of a civilization.
[ترجمه ترگمان]Mechanization، با تمام چیزهایی که شامل می شود، قطعا قادر به تحریف، نابودی و بازسازی بسیاری از جنبه های یک تمدن است
[ترجمه گوگل]مکانیزاسیون، با تمام آنچه که دربرگیرنده آن است، قطعا قادر به تحریف، نابود کردن و بازسازی بسیاری از جنبه های تمدن است

6. His operation, in terms of mechanization and dairy herd management, is one of the most capital-intensive in the province.
[ترجمه ترگمان]عملیات او، از نظر مکانیزه کردن و مدیریت گله، یکی از the ترین بخش در این استان است
[ترجمه گوگل]عملیات او، از نظر مکانیزاسیون و مدیریت گله لبنیات، یکی از سرمایه گذاران در استان است

7. Mechanization has increased the autonomy of the agricultural worker and has rendered close supervision difficult, if not impossible.
[ترجمه ترگمان]Mechanization استقلال کارگر کشاورزی را افزایش داده و نظارت نزدیک را دشوار کرده است، اگر غیر ممکن نباشد
[ترجمه گوگل]مکانیزاسیون خودمختار کارگر کشاورزی را افزایش داده است و نظارت دقیق را دشوار کرده است، اگر غیرممکن باشد

8. Mechanization has not therefore necessarily involved any decrease in job satisfaction among farm workers.
[ترجمه ترگمان]بنابراین Mechanization ضرورتا شامل هیچ کاهشی در رضایت شغلی در بین کارگران کشاورزی نمی شود
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب مکانیزاسیون لزوما هرگونه کاهش رضایت شغلی در میان کارگران مزرعه را شامل نمی شود

9. Due to the out-migration of agricultural labor, farm mechanization and long-term orchard growing have been implemented, the labor force has been evenly distributed in the year.
[ترجمه ترگمان]با توجه به مهاجرت نیروی کار کشاورزی، مکانیزه کردن مزرعه و کشت orchard بلند مدت، نیروی کار به طور مساوی در طول سال توزیع شده است
[ترجمه گوگل]با توجه به خروج مهاجرت کار کشاورزی، مکانیسم مزرعه و رشد بلند باغچه، نیروی کار در سال به طور مساوی توزیع شده است

10. This mechanization is not entirely realistic.
[ترجمه ترگمان]این مکانیزاسیون به طور کامل واقع بینانه نیست
[ترجمه گوگل]این مکانیزاسیون کاملا واقع بینانه نیست

11. We are determined to realize the mechanization in agriculture.
[ترجمه ترگمان]ما مصمم هستیم که مکانیزه کردن کشاورزی را درک کنیم
[ترجمه گوگل]ما مصمم به تحقق بخشیدن به مکانیزاسیون در کشاورزی هستیم

12. That province has achieved outstanding results in farm mechanization.
[ترجمه ترگمان]این استان به نتایج برجسته ای در مکانیزاسیون کشاورزی دست یافته است
[ترجمه گوگل]این استان نتایج قابل توجهی در مکانیزاسیون مزرعه به دست آورد

13. Mechanization of farming is based on an excellent agricultural machinery popularization system.
[ترجمه ترگمان]کشاورزی زیستی کشاورزی مبتنی بر سیستم عالی سازی ماشین آلات کشاورزی است
[ترجمه گوگل]مکانیزاسیون کشاورزی بر اساس یک سیستم محبوب محبوب ماشین آلات کشاورزی است

14. Farm mechanization is agricultural modernization main content and important sign.
[ترجمه ترگمان]مکانیزاسیون کشاورزی محتوای اصلی مدرن سازی کشاورزی و نشانه مهم است
[ترجمه گوگل]مکانیزاسیون مزرعه مدرن سازی کشاورزی محتوای اصلی و نشانه مهم است

15. The Agro - mechanization Service Industrialization is an availability measure to solve this antinomy.
[ترجمه ترگمان]صنعت مکانیزاسیون کشاورزی یک اقدام در دسترس بودن برای حل این مشکل است
[ترجمه گوگل]صنعتی سازی مکانیزاسیون خدمات مکانیکی برای اندازه گیری آنتیمومی است

پیشنهاد کاربران

مکانیزه سازی، ماشینی سازی

mechanization ( علوم مهندسی )
واژه مصوب: ماشینی کردن
تعریف: به کار گرفتن ماشین به جای نیروی کار انسان و حیوان


کلمات دیگر: