1. a discount outlet
فروشگاه حراجی،فروشگاه با تخفیف
2. america became an outlet for europe's surplus population
امریکا به دریچه ای برای خروج جمعیت اضافی اروپا تبدیل شد.
3. an inlet and outlet valve
سوپاپ خروجی و ورودی
4. he found an outlet for his anger in chopping wood
با هیزم شکنی خشم خود را فرو می نشاند.
5. the magazine was an outlet for the young poets whose work nobody would print
مجله رهاراهی بود برای شعرای جوانی که کسی آثارشان را چاپ نمی کرد.
6. this port is their only outlet on the red sea
این بندر یگانه برونراه (راه خروج) آنها در دریای سرخ است.
7. the smoke is expelled through an outlet on the top
دود از دررو فوقانی بیرون داده می شود.
8. i plugged in the radio to the outlet by the bed
رادیو را به پریز کنار تختخواب زدم.
9. if you pull the plug out of the outlet the radio will be turned off
اگر دو شاخه را از پریز بکشی رادیو خاموش می شود.
10. The outlet of a water pipe was blocked.
[ترجمه ترگمان]خروجی یک لوله آب مسدود شده بود
[ترجمه گوگل]خروجی لوله آب مسدود شد
11. Running is a good outlet for his energy.
[ترجمه ترگمان]دویدن یک خروجی خوب برای انرژی او است
[ترجمه گوگل]در حال اجرا یک خروجی خوب برای انرژی خود است
12. He needs an outlet for his pent - up anger.
[ترجمه ترگمان]او به یک خروجی برای خشم - نیاز دارد
[ترجمه گوگل]او نیاز به یک خلبان برای خشم خود دارد
13. The huge outlet debouched the wastewater.
[ترجمه ترگمان]خروجی عظیم فاضلاب
[ترجمه گوگل]خروجی بزرگی فاضلاب را حذف کرد
14. He needs an outlet for all that pent - up anger.
[ترجمه ترگمان]او به یک خروجی برای تمام این خشم - نیاز دارد
[ترجمه گوگل]او برای هر کسی که خشمگین است، نیاز دارد
15. Football gives them an outlet for their energy.
[ترجمه ترگمان]فوتبال به آن ها یک خروجی برای انرژی خود می دهد
[ترجمه گوگل]فوتبال آنها را برای انرژی خود باز می کند
16. Her father had found an outlet for his ambition in his work.
[ترجمه ترگمان]پدرش در کارش راه خروج را پیدا کرده بود
[ترجمه گوگل]پدرش برای جاه طلبی خود در کار خود پیدا کرده بود