(اقتصاد) دارایی سرمایه ای، دارایی که برای دراز مدت سرمایه گذاری شده است، (اقتصاد) هزینه ی سرمایه ای، سرمایه ای که صرف بهترسازی ابزار و تجهیزات شود (نه صرف هزینه های روزمره)، هزینه ای که برای بهبود سرمایه وافزایش ان بکار میرود
capital expenditure
(اقتصاد) دارایی سرمایه ای، دارایی که برای دراز مدت سرمایه گذاری شده است، (اقتصاد) هزینه ی سرمایه ای، سرمایه ای که صرف بهترسازی ابزار و تجهیزات شود (نه صرف هزینه های روزمره)، هزینه ای که برای بهبود سرمایه وافزایش ان بکار میرود
انگلیسی به فارسی
هزینهای که برای بهبود سرمایه و افزایش آن بهکار میرود
هزینه سرمایه
انگلیسی به انگلیسی
• spending on capital equipment
دیکشنری تخصصی
[حسابداری] مخارج سرمایه ای
[معدن] هزینه سرمایه ای (اقتصاد معدنی)
[معدن] هزینه سرمایه ای (اقتصاد معدنی)
مترادف و متضاد
fixed asset expense
Synonyms: capital expense, capital investment, capital spending
جملات نمونه
1. Capital expenditure was treble the 1998 level.
[ترجمه ترگمان]هزینه سرمایه در سطح ۱۹۹۸ به سه برابر رسید
[ترجمه گوگل]هزینه های سرمایه در سال 1998 به میزان سه برابر شد
[ترجمه گوگل]هزینه های سرمایه در سال 1998 به میزان سه برابر شد
2. Capital expenditure can be financed by borrowing; operating expenditure should not.
[ترجمه ترگمان]مخارج سرمایه را می توان با قرض گرفتن تامین کرد؛ هزینه عملیاتی نباید افزایش یابد
[ترجمه گوگل]هزینه های سرمایه را می توان با قرض گرفتن تامین مالی کرد هزینه های عملیاتی نباید باشد
[ترجمه گوگل]هزینه های سرمایه را می توان با قرض گرفتن تامین مالی کرد هزینه های عملیاتی نباید باشد
3. The funding of capital expenditure is usually spread over the years that benefit will accrue.
[ترجمه ترگمان]بودجه هزینه سرمایه معمولا در طول سال ها گسترش خواهد یافت که سود آن افزایش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]بودجه مخارج سرمایه معمولا در طول سالی که سود حاصل می شود، گسترش می یابد
[ترجمه گوگل]بودجه مخارج سرمایه معمولا در طول سالی که سود حاصل می شود، گسترش می یابد
4. A total of £ 6m was spent on capital expenditure, including £ 8m on the cross-harbour rail bridge.
[ترجمه ترگمان]مجموعا ۶ میلیون پوند صرف هزینه های سرمایه ای، از جمله ۸ میلیون پوند بر روی پل راه آهن cross شد
[ترجمه گوگل]در مجموع 6 میلیون پوند هزینه های سرمایه ای، از جمله 8 میلیون پوند در پل راهآهن بندر، صرف شده است
[ترجمه گوگل]در مجموع 6 میلیون پوند هزینه های سرمایه ای، از جمله 8 میلیون پوند در پل راهآهن بندر، صرف شده است
5. Once the constraints on local authority capital expenditure began to bite it cooperated with private housing development on inner-area sites.
[ترجمه ترگمان]زمانی که محدودیت های مخارج پایتخت محلی شروع به گاز گرفتن آن کرد، با توسعه مسکن خصوصی در سایت های مناطق داخلی هم کاری کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که محدودیت های مربوط به سرمایه گذاری های محلی سرمایه گذاری را شروع کرد، آن را با توسعه مسکن خصوصی در سایت های داخلی همکاری کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که محدودیت های مربوط به سرمایه گذاری های محلی سرمایه گذاری را شروع کرد، آن را با توسعه مسکن خصوصی در سایت های داخلی همکاری کرد
6. Current expenditure was estimated at Bel$15900,000 and total capital expenditure at Bel$10000,000.
[ترجمه ترگمان]هزینه کنونی در Bel، ۰۰۰ \/ ۱۰۰۰۰ دلار برآورد شد و هزینه کلی آن در Bel ۱۰۰۰۰ دلار برآورد شد
[ترجمه گوگل]بودجه فعلی در 15900000 دلار و هزینه کل سرمایه در Bel 10000،000 تخمین زده شد
[ترجمه گوگل]بودجه فعلی در 15900000 دلار و هزینه کل سرمایه در Bel 10000،000 تخمین زده شد
7. In general terms, capital expenditure will commit future current expenditure.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، مخارج سرمایه ای صرف هزینه جاری آتی خواهد شد
[ترجمه گوگل]به طور کلی، هزینه های سرمایه هزینه های فعلی آینده را تسویه می کند
[ترجمه گوگل]به طور کلی، هزینه های سرمایه هزینه های فعلی آینده را تسویه می کند
8. The LEAs are responsible for capital expenditure on school premises, furniture and maintenance.
[ترجمه ترگمان]The مسئول مخارج سرمایه ای در محوطه مدرسه، اثاثیه و تعمیر و نگهداری هستند
[ترجمه گوگل]LEA مسئول هزینه های سرمایه در محل های مدرسه، مبلمان و تعمیر و نگهداری است
[ترجمه گوگل]LEA مسئول هزینه های سرمایه در محل های مدرسه، مبلمان و تعمیر و نگهداری است
9. Central Government's control of capital expenditure.
[ترجمه ترگمان]کنترل دولت مرکزی بر هزینه سرمایه
[ترجمه گوگل]کنترل دولت مرکزی بر هزینه سرمایه
[ترجمه گوگل]کنترل دولت مرکزی بر هزینه سرمایه
10. The size of local authority capital expenditure for selected years is shown in Table
[ترجمه ترگمان]اندازه هزینه سرمایه محلی برای سال های انتخاب شده در جدول نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]اندازه هزینه های سرمایه گذاری محلی برای سال های انتخاب شده در جدول نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]اندازه هزینه های سرمایه گذاری محلی برای سال های انتخاب شده در جدول نشان داده شده است
11. This link also influences accounting for capital expenditure that is financed other than by borrowing.
[ترجمه ترگمان]این پیوند همچنین بر حسابداری هزینه های سرمایه ای تاثیر می گذارد که به غیر از قرض گرفتن هزینه می شود
[ترجمه گوگل]این پیوند همچنین بر حسابداری هزینه های سرمایه تاثیر می گذارد که غیر از قرض گرفتن از آن تامین می شود
[ترجمه گوگل]این پیوند همچنین بر حسابداری هزینه های سرمایه تاثیر می گذارد که غیر از قرض گرفتن از آن تامین می شود
12. The Group is continuing its capital expenditure programme as planned.
[ترجمه ترگمان]این گروه همچنان برنامه مخارج سرمایه خود را برنامه ریزی می کند
[ترجمه گوگل]گروه برنامه های سرمایه گذاری خود را همچنان برنامه ریزی می کند
[ترجمه گوگل]گروه برنامه های سرمایه گذاری خود را همچنان برنامه ریزی می کند
13. Despite squeezes on capital expenditure in this sector, total sales did increase slightly to £ 3m from £ 3m in 199
[ترجمه ترگمان]با وجود فشار بر هزینه های سرمایه ای در این بخش، فروش کلی به میزان ۳ میلیون پوند از ۳ میلیون پوند در ۱۹۹ میلیون پوند افزایش یافت
[ترجمه گوگل]با وجود فشار بر هزینه های سرمایه در این بخش، کل فروش به 3 میلیون پوند از 3 میلیون پوند در 199 افزایش یافت
[ترجمه گوگل]با وجود فشار بر هزینه های سرمایه در این بخش، کل فروش به 3 میلیون پوند از 3 میلیون پوند در 199 افزایش یافت
14. Capital expenditure by local authorities is subject to close central government control.
[ترجمه ترگمان]هزینه سرمایه توسط مقامات محلی تحت کنترل دولت مرکزی قرار دارد
[ترجمه گوگل]هزینه های سرمایه ای توسط مقامات محلی به کنترل دولت مرکزی بستگی دارد
[ترجمه گوگل]هزینه های سرمایه ای توسط مقامات محلی به کنترل دولت مرکزی بستگی دارد
15. Capital expenditure in 1990 was set at F$12600,000, of which 40 percent would be spent on developing the infrastructure.
[ترجمه ترگمان]هزینه سرمایه در سال ۱۹۹۰ به F دلار رسید که ۴۰ درصد آن صرف توسعه زیرساخت خواهد شد
[ترجمه گوگل]هزینه سرمایه در سال 1990 به مبلغ 12600000 دلار بود که 40 درصد آن برای توسعه زیرساخت ها صرف شده است
[ترجمه گوگل]هزینه سرمایه در سال 1990 به مبلغ 12600000 دلار بود که 40 درصد آن برای توسعه زیرساخت ها صرف شده است
پیشنهاد کاربران
هزینه های سرمایه ای یا هزینه های احداث.
( Capital Expenditure ( Capex
این هزینه ها را طبق اصول ارزیابی پروژه میتوان مستهلک نمود.
مقایسه کنید با:
( Operating Expense ( Opex
به معنای هزینه های عملیاتی یا هزینه های جاری.
به تفاوت مفهوم Expenditure و Expense دقت کنید.
( Capital Expenditure ( Capex
این هزینه ها را طبق اصول ارزیابی پروژه میتوان مستهلک نمود.
مقایسه کنید با:
( Operating Expense ( Opex
به معنای هزینه های عملیاتی یا هزینه های جاری.
به تفاوت مفهوم Expenditure و Expense دقت کنید.
مخارج سرمایه ای
کلمات دیگر: