1. A detonator is any device containing an explosive that is actuated by heat, percussion, friction, or electricity.
[ترجمه ترگمان]چاشنی هر دستگاه انفجاری است که در اثر گرما، پرکاشن، اصطکاک، یا برق تحریک شده است
[ترجمه گوگل]انفجار هر وسیله ای است که حاوی انفجاری است که توسط گرما، ضربه، اصطکاک و یا برق به کار می رود
2. Pentrite can explode without a detonator if it receives a severe blow or strong friction.
[ترجمه ترگمان]اگر یک ضربه شدید و یا اصطکاک قوی دریافت کند، Pentrite می توانند بدون چاشنی منفجر شوند
[ترجمه گوگل]Pentrite می تواند بدون یک ماده انفجاری منفجر شود، اگر ضربه شدید یا اصطکاک قوی دریافت کند
3. A detonator had failed to set it off.
[ترجمه ترگمان]یک چاشنی از منفجر کردن آن شکست خورد
[ترجمه گوگل]یک انفجار نتوانست آن را تنظیم کند
4. Benedita was a six-foot, three-inch detonator who exploded books full of theories and generalizations in minutes.
[ترجمه ترگمان]Benedita یک چاشنی شش فوت و سه اینچی بود که در عرض چند دقیقه کتاب پر از نظریه ها و generalizations را منفجر کرد
[ترجمه گوگل]بنیدیتا یک انفجار شش فوت و سه اینچی بود که طی چند دقیقه کتاب هایی با نظریه ها و تعمیم ها را پر کرد
5. Only a small charge directly connected to the detonator exploded.
[ترجمه ترگمان]تنها یک شارژ کوچک مستقیما به چاشنی انفجار داشت منفجر شد
[ترجمه گوگل]فقط یک بار کوچک به طور مستقیم به انفجار متصل شده است
6. Without the detonator codes, those older nukes were no more dangerous than paperweights.
[ترجمه ترگمان]بدون چاشنی انفجاری، اون سلاح های قدیمی تر خطرناک تر از paperweights نبودند
[ترجمه گوگل]بدون کدهای انفجاری، این انفجار بزرگتر از کاغذهای کاغذی خطرناک نبود
7. Our company mainly manufactured boosters, shock tube, detonator, industrial detonating cord, industrial explosives, etc.
[ترجمه ترگمان]شرکت ما عمدتا تقویت کننده ها، لوله شوک، چاشنی، کابل انفجاری صنعتی، مواد منفجره صنعتی و غیره بوده است
[ترجمه گوگل]شرکت ما عمدتا تولید کننده تقویت کننده ها، لوله شوک، انفجار، بند ناف صنعتی، مواد منفجره صنعتی و غیره
8. The SDT of the detonator is simulated with the codes 2 DLE and BKW.
[ترجمه ترگمان]SDT چاشنی همراه با کده ای ۲ dle و BKW شبیه سازی شده است
[ترجمه گوگل]SDT انفجار با کد 2 DLE و BKW شبیه سازی شده است
9. With use of electric delay detonator No two kinds of explosive have more serious desensitisation as compared with using electric delay detonator No
[ترجمه ترگمان]با استفاده از چاشنی delay الکتریکی، دو نوع مواد منفجره در مقایسه با استفاده از چاشنی الکتریکی به شدت جدی تر شده اند
[ترجمه گوگل]با استفاده از انفجار تاخیری الکتریکی دو نوع مواد منفجره دارای حساسیت جدیتری نسبت به استفاده از انفجار تاخیر الکتریکی ندارند
10. Compared with the detonator made of delay element of fuse, the detonator made of delay element of lead has higher precision.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با چاشنی ایجاد شده از عنصر تاخیر فیوز، چاشنی ایجاد شده از عنصر تاخیر سرب دارای دقت بالاتری است
[ترجمه گوگل]در مقایسه با انفجار ساخته شده از عنصر تاخیر فیوز، انفجار ساخته شده از عنصر تاخیر سرب دارای دقت بالاتر است
11. Applications in a few small type of stab detonator are provided as well.
[ترجمه ترگمان]کاربردها در چند نوع کوچک از چاشنی خنجری نیز ارایه شده است
[ترجمه گوگل]برنامه های کاربردی در چند نوع کوچک انفجار بتونی نیز ارائه می شوند
12. The 2D initiation flow in a detonator is measured using an improved 2D composite manganin-constantan ring gauge.
[ترجمه ترگمان]جریان آغازین دو بعدی در یک چاشنی با استفاده از یک gauge حلقه دوبعدی improved - constantan اندازه گیری می شود
[ترجمه گوگل]جریان آغاز 2D در یک دستگاه انفجار با استفاده از یک سنج حلقه منگنین - ثابتان کامپوزیتی بهبود یافته 2D اندازه گیری می شود
13. The development detonator with from 6 - 10 half - second delay periods is discussed in this paper.
[ترجمه ترگمان]چاشنی توسعه با دوره های زمانی نیمه دوم نیمه دوم در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]در این مقاله با استفاده از انفجار توسعه با 6 تا 10 دوره تاخیر نیم ثانیه ای مورد بحث قرار گرفته است
14. The axial initiating ability of a detonator is one of the important parameters among its properties.
[ترجمه ترگمان]قابلیت راه اندازی محوری یک چاشنی یکی از پارامترهای مهم در میان خواص آن است
[ترجمه گوگل]توانایی شروع محوری یک انفجار یکی از پارامترهای مهم بین خواص آن است