معنی : بهداشتی
معانی دیگر : صحی
sanitary
معنی : بهداشتی
معانی دیگر : صحی
انگلیسی به فارسی
بهداشتی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
مشتقات: sanitarily (adv.), sanitariness (n.)
مشتقات: sanitarily (adv.), sanitariness (n.)
• (1) تعریف: free from contaminants or sources of infection; clean; sterile.
• مترادف: antiseptic, aseptic, clean, sterile
• متضاد: unsanitary
• مشابه: hygienic, pure, uncontaminated, unpolluted, unsoiled
• مترادف: antiseptic, aseptic, clean, sterile
• متضاد: unsanitary
• مشابه: hygienic, pure, uncontaminated, unpolluted, unsoiled
- With clean water coming in, conditions in the refugee camp will be more sanitary.
[ترجمه ترگمان] با ورود آب تمیز، شرایط اردوگاه پناهندگان بهداشتی بیشتری خواهد بود
[ترجمه گوگل] آب آشامیدنی که در آن قرار دارد، شرایط در اردوگاه پناهندگان بهداشت بیشتری خواهد داشت
[ترجمه گوگل] آب آشامیدنی که در آن قرار دارد، شرایط در اردوگاه پناهندگان بهداشت بیشتری خواهد داشت
- The wound was wrapped with sanitary gauze.
[ترجمه ترگمان] زخم روی پانسمان بهداشتی پیچیده شده بود
[ترجمه گوگل] زخم با گاز پانسمان بسته شد
[ترجمه گوگل] زخم با گاز پانسمان بسته شد
• (2) تعریف: of or pertaining to public hygiene, esp. the removal of waste.
• مترادف: hygienic
• مترادف: hygienic
- The city needs to improve its sanitary services.
[ترجمه ترگمان] این شهر به بهبود خدمات بهداشتی خود نیاز دارد
[ترجمه گوگل] این شهر نیاز به بهبود خدمات بهداشتی خود دارد
[ترجمه گوگل] این شهر نیاز به بهبود خدمات بهداشتی خود دارد
• hygienic, clean, healthy; promoting hygiene or cleanliness; pertaining to cleanliness, pertaining to sanitation
if you say that a place is not sanitary, you mean that it is not very clean; a formal word.
sanitary also means concerned with keeping things clean and hygienic; a formal word.
if you say that a place is not sanitary, you mean that it is not very clean; a formal word.
sanitary also means concerned with keeping things clean and hygienic; a formal word.
دیکشنری تخصصی
[عمران و معماری] بهداشتی
[مهندسی گاز] بهداشتی
[مهندسی گاز] بهداشتی
مترادف و متضاد
بهداشتی (صفت)
hygienic, sanitary, sanitarian
clean, germ-free
Synonyms: healthful, healthy, hygienic, prophylactic, purified, salubrious, sanative, sterile, uncontaminated, uninfected, unpolluted, unsullied, wholesome
Antonyms: dirty, diseased, polluted, unsanitary
جملات نمونه
1. sanitary inspector
بازرس اداره ی بهداشت
2. the hospital's sanitary conditions were deplorable
شرایط بهداشتی بیمارستان ها تاسف آور بودند.
3. it is not sanitary to let flies sit on food
بهداشتی نیست که بگذاریم مگس روی خوراک بنشیند.
4. please do not flush sanitary napkins down the toilet
لطفا از انداختن نوار بهداشتی در مستراح خودداری کنید.
5. The Sanitary Board tries to stamp out the epidemic.
[ترجمه ترگمان]هیات بهداشت تلاش می کند اپیدمی ایدز را ریشه کن کند
[ترجمه گوگل]هیئت مدیره بهداشتی تلاش می کند تا این بیماری همه گیر شود
[ترجمه گوگل]هیئت مدیره بهداشتی تلاش می کند تا این بیماری همه گیر شود
6. Diseases were spread through poor sanitary conditions .
[ترجمه ترگمان]بیماری ها از طریق شرایط بهداشتی ضعیف شیوع پیدا کردند
[ترجمه گوگل]بیماری ها از طریق شرایط بهداشتی فقیر گسترش یافت
[ترجمه گوگل]بیماری ها از طریق شرایط بهداشتی فقیر گسترش یافت
7. Cholera thrives in poor sanitary conditions.
[ترجمه ترگمان]وبا در شرایط بهداشتی ضعیف رشد یافت
[ترجمه گوگل]وبا در شرایط بهداشتی ضعیف رشد می کند
[ترجمه گوگل]وبا در شرایط بهداشتی ضعیف رشد می کند
8. It's not the most sanitary place one could swim.
[ترجمه ترگمان]این بهترین جایی نیست که بتوان شنا کرد
[ترجمه گوگل]این مکان بهداشتی ترین شنا کردن نیست
[ترجمه گوگل]این مکان بهداشتی ترین شنا کردن نیست
9. The hut had no cooking or sanitary facilities.
[ترجمه ترگمان]خانه فاقد تاسیسات بهداشتی و بهداشتی بود
[ترجمه گوگل]کلبه هیچ پخت و پز یا امکانات بهداشتی نداشت
[ترجمه گوگل]کلبه هیچ پخت و پز یا امکانات بهداشتی نداشت
10. Sanitary conditions are appalling.
[ترجمه ترگمان]شرایط بهداشتی وحشتناک است
[ترجمه گوگل]شرایط بهداشتی وحشتناک است
[ترجمه گوگل]شرایط بهداشتی وحشتناک است
11. There were only very basic sanitary facilities on the site.
[ترجمه ترگمان]تنها تاسیسات بهداشتی اولیه در این محل وجود داشت
[ترجمه گوگل]در سایت تنها امکانات بهداشتی اولیه وجود دارد
[ترجمه گوگل]در سایت تنها امکانات بهداشتی اولیه وجود دارد
12. Sanitary facilities varied widely from region to region.
[ترجمه ترگمان]امکانات بهداشتی به طور گسترده ای از منطقه به منطقه متفاوت بود
[ترجمه گوگل]امکانات بهداشتی به طور گسترده از منطقه تا منطقه متنوع است
[ترجمه گوگل]امکانات بهداشتی به طور گسترده از منطقه تا منطقه متنوع است
13. The sanitary conditions in this restaurant are abominable.
[ترجمه ترگمان]شرایط بهداشتی در این رستوران بسیار نفرت انگیز است
[ترجمه گوگل]شرایط بهداشتی در این رستوران منفور است
[ترجمه گوگل]شرایط بهداشتی در این رستوران منفور است
14. We didn't even have sanitary facilities in the fields.
[ترجمه ترگمان]ما حتی امکانات بهداشتی در این زمینه ها نداشتیم
[ترجمه گوگل]ما حتی امکانات بهداشتی در این زمینه نداشتیم
[ترجمه گوگل]ما حتی امکانات بهداشتی در این زمینه نداشتیم
15. Did you also know that in Britain neither sanitary towels nor tampons are sterilised, despite what their individual wrapping might suggest?
[ترجمه ترگمان]آیا شما هم می دانید که در بریتانیا نه حوله بهداشتی و نه tampons sterilised، علی رغم آنچه که در لفاف شخصی آن ها پیشنهاد می شود؟
[ترجمه گوگل]آیا شما همچنین می دانید که در بریتانیا نه حوله های بهداشتی و نه تامپون ها، علیرغم اینکه بسته بندی انفرادی آنها ممکن است نشان دهد؟
[ترجمه گوگل]آیا شما همچنین می دانید که در بریتانیا نه حوله های بهداشتی و نه تامپون ها، علیرغم اینکه بسته بندی انفرادی آنها ممکن است نشان دهد؟
sanitary inspector
بازرس اداره‌ی بهداشت
It is not sanitary to let flies sit on food.
بهداشتی نیست که بگذاریم مگس روی خوراک بنشیند.
The hospital's sanitary conditions were deplorable.
شرایط بهداشتی بیمارستان‌ها تأسف‌آور بودند.
پیشنهاد کاربران
مربوط به حیوانات
بهداشتی، پاک، تمیز
از مورفم san به معنای سالم و سلامتی
Insane دیوانه یا نا سالم هم از این ریشه هست
( همفکری بزرگان مترجمی را طلب میکنم )
با سپاس
Insane دیوانه یا نا سالم هم از این ریشه هست
( همفکری بزرگان مترجمی را طلب میکنم )
با سپاس
related to health , hygienic
Two years ago, my sister was with my father in Aslanduz
My sister went to Noushin shop alone to buy him a sanitary pad my sister said it was not good to go to the male shopkeeper
My sister said she went greedily and angrily to get a ( sanitary napkin ) from home she was so greedy
After bringing the sanitary pad package
My sister paid for the sanitary pad
she did not accept and my sister insisted that you do accept the cost of the sanitary napkin. I can not take this sanitary napkin with me.
My sister said neither the greed nor the insistence that she was given the green shirt
دوسال پیش ، خواهرم با پدرم در شهر اصلاندوز بود
خواهرم به تنهای به مغازه نوشین رفت تا از او نوار بهداشتی بخرد
خواهرم گفت خوب نبود به مغازه دار مرد بروم
خواهرم میگفت با حرص و عصبانیت رفت تا از خانه ( نوار بهداشتی ) بیاورد
اخه تا این اندازه حرص خوردن داشت
بعد از اینکه بسته نوار بهداشتی را آورد
خواهرم هزینه نوار بهداشتی را می پرداخت
او قبول نمیکرد و خواهرم اصرار داشت تا هزینه نوار بهداشت را قبول نکنی من نمیتونم این نوار بهداشتی را با خود ببرم
خواهرم گفت نه به اون حرص و عصبانیت و نه اون اصرار که پیراهن سبز رنگ بهش هدیه داد
My sister went to Noushin shop alone to buy him a sanitary pad my sister said it was not good to go to the male shopkeeper
My sister said she went greedily and angrily to get a ( sanitary napkin ) from home she was so greedy
After bringing the sanitary pad package
My sister paid for the sanitary pad
she did not accept and my sister insisted that you do accept the cost of the sanitary napkin. I can not take this sanitary napkin with me.
My sister said neither the greed nor the insistence that she was given the green shirt
دوسال پیش ، خواهرم با پدرم در شهر اصلاندوز بود
خواهرم به تنهای به مغازه نوشین رفت تا از او نوار بهداشتی بخرد
خواهرم گفت خوب نبود به مغازه دار مرد بروم
خواهرم میگفت با حرص و عصبانیت رفت تا از خانه ( نوار بهداشتی ) بیاورد
اخه تا این اندازه حرص خوردن داشت
بعد از اینکه بسته نوار بهداشتی را آورد
خواهرم هزینه نوار بهداشتی را می پرداخت
او قبول نمیکرد و خواهرم اصرار داشت تا هزینه نوار بهداشت را قبول نکنی من نمیتونم این نوار بهداشتی را با خود ببرم
خواهرم گفت نه به اون حرص و عصبانیت و نه اون اصرار که پیراهن سبز رنگ بهش هدیه داد
کلمات دیگر: