کلمه جو
صفحه اصلی

hiatus


معنی : وقفه، فاصله، شکاف، التقای دو حرف با صدا
معانی دیگر : (در متن کتاب و غیره) افتادگی، حذف شدگی، جای خالی، زدش، محو شدگی، (تداوم وزمان) وقفه، درنگ، بازایستی، ایستش، ایستایی، رکود، (کالبدشناسی - مجرا یا سوراخی که اندام دیگری از آن عبور می کند مانند سوراخ حجاب حاجز که لوله ی مری از آن رد می شود) گذرگاه، دهانه، گسستگی

انگلیسی به فارسی

وقفه، شکاف، فاصله، التقای دو حرف با صدا


تعطیلات، وقفه، فاصله، شکاف، التقای دو حرف با صدا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: hiatus, hiatuses
(1) تعریف: a gap or break in activity, time, or space; interruption.
مشابه: abeyance, break, halt, pause

- They plan to go skiing during the winter hiatus.
[ترجمه ترگمان] آن ها قصد دارند در طی یک وقفه زمستانی به اسکی بروند
[ترجمه گوگل] آنها قصد دارند اسکی را در طول تعطیلات زمستانی بگذرانند

(2) تعریف: in anatomy, an opening or separation.

• interruption, pause or break (in activity, time, etc.); opening, separation (anatomy)
a hiatus is a pause in which nothing happens; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] نبود (الف) انقطاع یا ناپیوستگی در توالی زمین شناسی؛ مانند عدم حضور یک بخش در یک سکانس سنگی، که می تواند به خاطر عدم تشکیل اولیه آن بخش یا فرسایش یافتن و حذف شدن آن پیش از رسوب گذاری لایه های بعدی باشد. (ب) یک انقطاع زمانی مانند بازه زمانی ای که توسط سنگ های یک ناهمشیبی ارائه نشده است و یا دوره زمانی مربوط به بازه ای که در آن رسوب گذاری انجام نشده و یا در صورت تجمع رسوبات، فرسایش کامل نیز انجام گرفته است به گونه ای که اثری معلق به بازه زمانی مذکور بر جا نمانده است.
[معدن] خلا چینهسازی (زمین شناسی ساختمانی)

مترادف و متضاد

وقفه (اسم)
suspension, abeyance, break, pause, interval, hiatus, standstill, cease, paralysis, stick, gap, station, timeout, caesura, chasm, jib, deadlock, desuetude

فاصله (اسم)
distance, interval, hiatus, interruption, space, intermittence, blank, spacing, timeout, interspace, interlude, discontinuity, interim, interregnum, interstice, lacuna

شکاف (اسم)
crack, fracture, break, hiatus, breach, cut, incision, gap, craze, chap, split, flaw, chink, slot, notch, fraction, nick, breakthrough, seam, slit, slash, chasm, chine, suture, crevice, rip, cleft, rake, hair crack, interstice, scar, stoma

التقای دو حرف با صدا (اسم)
hiatus

pause, interruption


Synonyms: aperture, blank, breach, break, chasm, discontinuity, gap, interim, interval, lacuna, lapse, opening, rift, space


Antonyms: continuation, continuity


جملات نمونه

1. a hiatus in commercial activities
رکود فعالیت های بازرگانی

2. the hiatus between the party's actions and its political theories
شکاف (یا تضاد) بین اعمال حزب و تئوری های سیاسی آن

3. After a five-month hiatus, the talks resumed.
[ترجمه ترگمان]پس از پنج ماه وقفه، مذاکرات ادامه یافت
[ترجمه گوگل]پس از تعطیلات پنج ماهه، مذاکرات از سر گرفت

4. There was a brief hiatus in the war.
[ترجمه ترگمان]در جنگ یک وقفه کوتاه وجود داشت
[ترجمه گوگل]یک وقفه کوتاه در جنگ وجود داشت

5. What might Johnnie say after such a long hiatus, looking upon this transformation?
[ترجمه ترگمان]جانی پس از چنین وقفه طولانی چه می توانست بگوید؟
[ترجمه گوگل]چه جانی می تواند پس از چنین تعطیلات طولانی، به دنبال این تحول؟

6. Hiatus hernia was present in 33 patients.
[ترجمه ترگمان]فتق فتق فتق فتق در ۳۳ بیمار وجود دارد
[ترجمه گوگل]فتق هیاتوز در 33 بیمار وجود داشت

7. And oddly enough, they were discussing the hiatus too.
[ترجمه ترگمان]و به طرز عجیبی آن ها هم در حال بحث در بحث بودند
[ترجمه گوگل]و به اندازه کافی عجیب و غریب، آنها در مورد تعطیلات بحث کردند

8. A barium meal confirmed a hiatus hernia but the chest pain continued to infiltrate my left arm.
[ترجمه ترگمان]یک غذای باریم برای قطع کردن فتق قطع شد، اما درد سینه همچنان به داخل بازوی چپم فرو رفت
[ترجمه گوگل]یک غذای باریم یک فتق انقباض را تایید کرد اما درد قفسه سینه به نفوذ دست چپ من ادامه یافت

9. MacDowell is enjoying a long hiatus from moviemaking.
[ترجمه ترگمان]MacDowell از یک فاصله طولانی از moviemaking لذت می برد
[ترجمه گوگل]MacDowell با بهره گیری از تعطیلات طولانی از فیلم برداری

10. Hiatus hernia was absent in only one of the nine patients with Barrett's oesophagus.
[ترجمه ترگمان]فتق hiatus فقط در یکی از ۹ بیمار در سال Barrett غایب بود
[ترجمه گوگل]فتق هیاتوز تنها در یکی از نه بیمار مبتلا به مریض بارت نبود

11. They were going on hiatus for about two months.
[ترجمه ترگمان] حدود دو ماهه که دارن دور هم جمع میشن
[ترجمه گوگل]آنها حدود دو ماه به تعطیلات رفتند

12. Gumbel responded by taking a three-day hiatus.
[ترجمه ترگمان]گامبل با داشتن یک وقفه سه روزه واکنش نشان داد
[ترجمه گوگل]Gumbel با در نظر گرفتن یک تعطیلات سه روزه پاسخ داد

13. Nine patients had Barrett's oesophagus. Hiatus hernia was absent in only one of the nine patients with Barrett's oesophagus.
[ترجمه ترگمان]۹ بیمار oesophagus رو داشت فتق hiatus فقط در یکی از ۹ بیمار در سال Barrett غایب بود
[ترجمه گوگل]نه بیمار مبتلا به مریض Barret بودند فتق هیاتوز تنها در یکی از نه بیمار مبتلا به مریض بارت نبود

14. Conclusion: The hiatus of canal for greater petrosal nerve and arcuate eminence are important landmarks to defined internal auditory canal.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: وقفه کانال برای عصب خاره ای بالایی و عالیجناب arcuate نشانه های مهمی برای تعریف کانال auditory داخلی هستند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: اختلال کانال برای عصب پتاسیم بیشتر و برجستگی قوسی، نشانه های مهمی برای تعیین کانال شنوایی درونی هستند

15. In fact, he once took a hiatus from acting to study shoemaking.
[ترجمه ترگمان]در واقع، یک بار یک وقفه از بازیگری به عنوان کفاشی به دست آورد
[ترجمه گوگل]در واقع، او یک بار از بازیگری برای مطالعه کفش زدن بیرون رفت

The original text of Beowulf contains several hiatuses.

نسخه‌ی اصلی «بیوولف» دارای چندین محوشدگی است.


a hiatus in commercial activities

رکود فعالیت‌های بازرگانی


the hiatus between the party's actions and its political theories

شکاف (یا تضاد) بین اعمال حزب و تئوریهای سیاسی آن


پیشنهاد کاربران

مدت زمان خاص برای یک برنامه یا فعالیت

take hiatus, take a breakاستراحت کردن در یک وقفه زمانی معین

گرفتن مرخصی و استراحت

hiatus ( باستان شناسی )
واژه مصوب: گسست
تعریف: ناپیوستگی در توالی فرهنگی

در مورد شبکه های اجتماعی به معنی خداحافظی موقت با یک اپ یا شبکه ی اجتماعی می باشد.
مثال : I'm going to take a hiatus
برای مدتی فعالیت نخواهم داشت.

SkyNews. com@

Iran nuclear talks Extremely positive raising hopes deal can be reach after five - month 👁️‍🗨️hiatus
. . . بعد از پنج ماه وقفه


کلمات دیگر: