کلمه جو
صفحه اصلی

quick freeze


(مواد خوراکی را برای حفظ طعم و غیره) به سرعت منجمد کردن، تند سجیدن، تند یخاندن، به سرعت فریز کردن، غذارا بسرعت سرد کردن برای حفظ مواد غذایی ازفساد

انگلیسی به فارسی

(غذارا) بسرعت سرد کردن (برای حفظ مواد غذایی ازفساد)


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: quick-freezes, quick-freezing, quick-froze, quick-frozen
• : تعریف: to freeze (food) quickly, so as to preserve its taste, texture, and nutritional properties.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to be quick-frozen.

دیکشنری تخصصی

[مهندسی گاز] بسرعت سرد شدن


کلمات دیگر: