کلمه جو
صفحه اصلی

adjuvant


معنی : یاور، معین، دوای ممد، یاری کننده
معانی دیگر : وردست، یاری دهنده، کمک، دستیار، ممد، طب دوای ممد

انگلیسی به فارسی

یاور، یاری‌کننده، ممد، (پزشکی) دوای ممد، داروی کمکی


انگلیسی به انگلیسی

• helper, assistant; substance or treatment that is used as a supplement to the primary treatment (medicine); substance added to an antigen or vaccine to increase the immune response (immunology)
helping, assisting, aiding; used as a supplementary treatment for illness (medicine)

دیکشنری تخصصی

[مهندسی گاز] ماده کمکی
[نساجی] ماده کمکی - افزایش دهنده اثر مواد دیگر
[معدن] ماده شیمیایی کمکی (فلوتاسیون)

مترادف و متضاد

یاور (اسم)
collaborator, aid, helper, assistant, adjutant, adjuvant, helpmate

معین (اسم)
supporter, helper, assistant, adjutant, adjuvant, lozenge, rhomb, rhomboid

دوای ممد (اسم)
adjuvant

یاری کننده (صفت)
adjuvant

جملات نمونه

1. Objective: To increasing the proportion of adjuvant and reduce the cost in the brewage process.
[ترجمه ترگمان]هدف: افزایش نسبت of و کاهش هزینه در فرآیند brewage
[ترجمه گوگل]هدف: به منظور افزایش نسبت عوارض جانبی و کاهش هزینه در فرآیند شستشو

2. Methods: Using formula adjuvant as factor to optimize the ratio of Cataplasma base by homogeneous design.
[ترجمه ترگمان]روش ها: استفاده از فرمول adjuvant به عنوان عاملی برای بهینه سازی نسبت پایه Cataplasma به وسیله طراحی همگن
[ترجمه گوگل]روش های استفاده از فرمول Adjuvant به عنوان عامل برای بهینه سازی نسبت پایه Cataplasma با طراحی همگن

3. It will be very adjuvant for you to foreshorten the essential points in the book.
[ترجمه ترگمان]برای شما بسیار مفید خواهد بود که نکات اساسی را در این کتاب به اشتراک بگذارید
[ترجمه گوگل]برای شما بسیار مهم است که نکات ضروری کتاب را پیش بینی کنید

4. Rabbits were immunised with the methods of Freund's adjuvant and lymphocyte adsorption.
[ترجمه ترگمان]خرگوش ها با روش های جذب Freund و جذب lymphocyte واکسینه شدند
[ترجمه گوگل]خرگوش ها با روش های جذب و جذب لنفوسیت های فروند مورد آزمایش قرار گرفتند

5. Adjuvant treatment is suggested to provide an added survival advantage.
[ترجمه ترگمان]درمان adjuvant به ارایه یک مزیت زنده اضافه شده پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]پیشنهاد شده است که درمان ادجوانته مزایای بقاء اضافی را ارائه دهد

6. However, further adjuvant therapies should be investigated to improve the prognosis.
[ترجمه ترگمان]با این حال، درمان های دیگر درمانی باید برای بهبود روند درمان مورد بررسی قرار گیرند
[ترجمه گوگل]با این حال، برای پیشگیری از پیش آگهی، باید بیشتر از درمان های دارویی مورد استفاده قرار گیرد

7. Adjuvant hemithoracic radiation therapy but not N 2 disease affects the risk of locoregional recurrence.
[ترجمه ترگمان] adjuvant hemithoracic radiation radiation but not not ۲ ۲ the the risk recurrence recurrence affects affects of of of of of of of of of of of of of of of of of of of of of of of of of of of of of of of of of of
[ترجمه گوگل]پرتو درمان هیدروفوریک Adjuvant، اما N 2 بیماری خطر بروز عود مجدد محل را تحت تاثیر قرار می دهد

8. Now combination of unilateral salpingo- oophorectomy with adjuvant chemotherapy is the standard approach to treat patients with malignant ovarian germ cell tumors.
[ترجمه ترگمان]امروزه ترکیب of تک جانبه با شیمی درمانی با شیمی درمانی روش استانداردی است برای درمان بیماران مبتلا به تومورهای سرطانی بدخیم و سرطانی
[ترجمه گوگل]در حال حاضر ترکیبی از سلپیپوئورکتومای یک طرفه با شیمیدرمانی adjuvant روشی استاندارد برای درمان بیماران مبتلا به تومورهای سلول های بنیادی تخمدان بدخیم است

9. But incomplete adjuvant is adequate for subsequent injections.
[ترجمه ترگمان]اما adjuvant ناقص برای تزریق های بعدی کافی است
[ترجمه گوگل]اما adjuvant ناقص برای تزریقات بعدی مناسب است

10. VBT should be the adjuvant treatment of choice for patients with endometrial carcinoma of high - intermediate risk.
[ترجمه ترگمان]VBT باید روش adjuvant انتخاب برای بیماران با carcinoma endometrial از ریسک متوسط باشد
[ترجمه گوگل]VBT باید درمان جراحی انتخابی برای بیماران مبتلا به سرطان آندومتر در معرض خطر متوسط ​​باشد

11. Study immunological adjuvant function of biodegradable microspheres for DNA immunization.
[ترجمه ترگمان]مطالعه function immunological immunological زیستی microspheres زیستی را برای ایمن سازی DNA مطالعه می کند
[ترجمه گوگل]بررسی عملکرد ایمونولوژیک میکروسکپ های زیست تخریب پذیر برای ایمن سازی DNA

12. This compound molecule is then administered with an adjuvant mixture consisting of an oil-in-water emulsion, MPL and QS2 a plant derivative used since the 1930s in veterinary medicine.
[ترجمه ترگمان]سپس این مولکول مرکب با یک مخلوط adjuvant متشکل از امولسیون آب در آب، MPL و QS۲ یک مشتق گیاهی استفاده می شود که از دهه ۱۹۳۰ در پزشکی دامپزشکی به کار می رود
[ترجمه گوگل]سپس این مولکول ترکیبی با یک مخلوط adjuvant حاوی امولسیون روغن-آب، MPL و QS2 یک مشتقات گیاهی استفاده می شود که از دهه 1930 در پزشکی دامپزشکی استفاده می شود

13. A subgroup of adjuvant therapy-treated botryoid embryonal RMS in the gallbladder of young children, although rare, can have excellent prognosis.
[ترجمه ترگمان]یک گروه از adjuvant therapy تحت درمان botryoid embryonal RMS در کیسه صفرا کودکان جوان، اگرچه کمیاب است، می تواند پیش بینی خوبی داشته باشد
[ترجمه گوگل]یک زیرگروه RMS جنینی جنینی ای که در درمان با adjuvant درمان می شود در کیسه صفرا کودکان جوان، اگرچه نادر است، می تواند پیش آگهی خوبی داشته باشد

14. Attempts to improve the prospect of cure have been made by investigation of the advantages of adjuvant chemotherapy.
[ترجمه ترگمان]تلاش ها برای بهبود چشم انداز درمان با بررسی مزایای شیمی درمانی انجام شده است
[ترجمه گوگل]تلاش برای بهبود چشم انداز درمان با مطالعه مزایای شیمی درمانی adjuvant انجام شده است

15. The band containing each protein was cut out and the gel was emulsified in Freund complete adjuvant for injection.
[ترجمه ترگمان]باند حاوی هر پروتئین بریده شد و ژل در Freund برای تزریق emulsified شد
[ترجمه گوگل]گروه حاوی هر پروتئین برش داده شد و ژل در ادجوانت کامل فرند برای تزریق تزریق شد

پیشنهاد کاربران

افزودنی

تقویت کننده

adjuvant ( پزشکی )
واژه مصوب: یاور 1
تعریف: ماده‏ای که همراه با ماده‏ای دیگر برای کمک به فعالیت آن به کار رود


کلمات دیگر: