1. purifying air by filtration
پاکسازی هوا با فیلتر گذاری
2. This enzyme would make the filtration of beer easier.
[ترجمه ترگمان]این آنزیم فیلتر آبجو را آسان تر می کند
[ترجمه گوگل]این آنزیم فیلتر کردن آبجو را آسان تر می کند
3. The filtration system provides the crew with clean air free from fumes.
[ترجمه ترگمان]سیستم فیلتراسیون، خدمه را با هوای پاک از دود آزاد می کند
[ترجمه گوگل]سیستم تصفیه خدمه را با هوای پاک و بدون گازهای خونی فراهم می کند
4. Also, would you recommend traditional or reverse-flow undergravel filtration for a mixed set-up?
[ترجمه ترگمان]همچنین، آیا فیلتر undergravel جریان معکوس یا معکوس را برای یک مجموعه مختلط توصیه می کنید؟
[ترجمه گوگل]همچنین، شما می توانید فیلتراسیون زیرزمینی سنتی یا معکوس را برای تنظیم مخلوط توصیه کنید؟
5. Filtration: Undergravel Decor: The tank contains slate and bogwood with plastic plants.
[ترجمه ترگمان]تصفیه: Undergravel decor: مخزن حاوی slate و bogwood با گیاهان پلاستیکی است
[ترجمه گوگل]تصفیه: Undergravel Decor: مخزن حاوی تخته سنگ و تخته سنگ با گیاهان پلاستیکی است
6. Consider adding a filtration system to your pond.
[ترجمه ترگمان]یک سیستم فیلتراسیون را به استخر شما اضافه کرد
[ترجمه گوگل]در نظر بگیرید اضافه کردن یک سیستم تصفیه به حوضچه شما
7. The filtration system is relatively simple, Sanders said.
[ترجمه ترگمان]ساندرز گفت که سیستم فیلتراسیون نسبتا ساده است
[ترجمه گوگل]سندرز گفت: سیستم فیلتراسیون نسبتا ساده است
8. Chemical filtration - for keeping butterfly and angelfish - means activated carbon.
[ترجمه ترگمان]تصفیه شیمیایی - برای نگهداری پروانه و angelfish - یعنی کربن فعال شده
[ترجمه گوگل]فیلترینگ شیمیایی - برای نگه داشتن پروانه و قورباغه - به معنی کربن فعال است
9. Glomerular filtration rate did not vary.
[ترجمه ترگمان]سرعت تصفیه glomerular تغییر نکرد
[ترجمه گوگل]میزان فیلتراسیون گلومرولی متفاوت نیست
10. Patients with impaired glomerular filtration rate are particularly susceptible to hypermagnesemia when given a magnesium load.
[ترجمه ترگمان]بیماران مبتلا به filtration glomerular، در مقایسه با بار منیزیم، نسبت به hypermagnesemia حساس هستند
[ترجمه گوگل]بیماران مبتلا به اختلال در میزان فیلتراسیون گلومرولی در هنگام بارگذاری منیزیم به خصوص در افراد مبتلا به هیپر مگنزیمی حساس هستند
11. Filtration in the tank from day one can cause the build-up of infusoria.
[ترجمه ترگمان]تصفیه در مخزن از روز می تواند باعث ایجاد infusoria شود
[ترجمه گوگل]تصفیه در مخزن از روز اول می تواند باعث ایجاد Infusoria شود
12. Changes in glomerular filtration rate and filtered load of sodium are regularly and continuously paralleled by comparable alterations in tubular fluid reabsorption.
[ترجمه ترگمان]تغییرات در سرعت فیلتراسیون glomerular و بار فیلتر شده سدیم به طور منظم و به موازات تغییرات قابل مقایسه در reabsorption مایع لوله ای موازی هستند
[ترجمه گوگل]تغییرات در میزان فیلتراسیون گلومرولی و بار فیلتر شده سدیم به طور مرتب و به طور مداوم با تغییرات قابل مقایسه در واکنش جذب مایعات لوله ای مواجه می شوند
13. Without oxygen Biological filtration ceases leading to increase in Ammonia/Nitrite levels.
[ترجمه ترگمان]بدون تصفیه زیستی اکسیژن منجر به افزایش سطح آمونیاک \/ Nitrite می شود
[ترجمه گوگل]بدون اکسیژن فیلتراسیون بیولوژیکی منجر به افزایش سطح آمونیاک / نیتیتی می شود
14. The fractional excretion of magnesium rises as glomerular filtration rate falls.
[ترجمه ترگمان]دفع کسری منیزیم به عنوان نرخ تصفیه glomerular افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]دفع منیزیم منیزیم به دلیل کاهش میزان فیلتراسیون گلومرولی افزایش می یابد