(زمین شناسی و جغرافی) کوه زایی (orogenesis هم می گویند)، orogenesis ایجاد کوه، تشکیل کوه
orogeny
(زمین شناسی و جغرافی) کوه زایی (orogenesis هم می گویند)، orogenesis ایجاد کوه، تشکیل کوه
انگلیسی به فارسی
( orogenesis ) ایجاد کوه، تشکیل کوه
ارگانیسم، ایجاد کوه، تشکیل کوه
انگلیسی به انگلیسی
• formation of mountains, process of mountain formation
دیکشنری تخصصی
[زمین شناسی] کوهزایی کوهزایی مجموعه فرایند هایی است که منجر به تشکیل رشته کوه ها می شوند (سیکل نیلسون) فرآیند شکل گیری کوهها. این واژه در اواسط قرن 19 ام به واژه ای متداول تبدیل شد، در آن دوره، این واژه برای هر دو فرآیند تغییر شکل سنگها در کوهها و نیز شکل گیری توپوگرافی کوهستانی، بکار می رفت. بعدها مشخص شد که دو فرآیند مزبور از نظر منشاء و نیز زمان وقوع، ارتباط نزدیکتر با یکدیگر ندارند. در حال حاضر، واژه کوهزایی به مفهوم فرآیندهایی است که منجر به شکل گیری ساختارهای موجود در نواحی کوهستانی چین خورده، شامل چین خوردگی، گسلش و روراندگی در لایه هایی فوقانی و مرتفع تر و چین خوردگی پلاستیک، دگرگونی و فرآیندهای آتشفشانی در لایه های درونی و عمیق تر، می شود. تنها کوه های بسیار جوان مربوط به اواخر دوره نسوزویک دارای شواهدی از ارتباط میان ساختار سنگی و عوارض سطحی هستند، در حالیکه در کوههای مربوط به اوایل این دوره آثار مشابه کمتری وجود داشته و مقدار این آثار و شواهد برای دوره های مزوزوئیک و پالئوزوئیک
[معدن] کوهزایی (زمین شناسی ساختمانی)
[معدن] کوهزایی (زمین شناسی ساختمانی)
جملات نمونه
1. The modem phase of orogeny began in the Miocene with volcanism and the further emplacement of granite intrusions.
[ترجمه ترگمان]فاز مودم of در Miocene با volcanism و جایگاه بعدی حملات نفوذ گرانیت آغاز شد
[ترجمه گوگل]فاز مودم orogeny در میوسن با آتشفشان ها و جایگذاری بیشتر نفوذ گرانیت آغاز شد
[ترجمه گوگل]فاز مودم orogeny در میوسن با آتشفشان ها و جایگذاری بیشتر نفوذ گرانیت آغاز شد
2. Because of Yizheng orogeny in Late Cretaceous, braided delta system of Anfeng was formed by rifting in Subei Basin and rising of sedimentary base level.
[ترجمه ترگمان]به دلیل of orogeny در اواخر Cretaceous، سیستم دلتای braided با rifting در حوضه Subei و افزایش سطح پایه رسوبی تشکیل شد
[ترجمه گوگل]از آنجا که ارگانیسم Yizheng در کرتاسه پس از آن، سیستم دلتا بافته شده Anfeng توسط ریختن در حوضه Subei و افزایش سطح پایه رسوبی تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]از آنجا که ارگانیسم Yizheng در کرتاسه پس از آن، سیستم دلتا بافته شده Anfeng توسط ریختن در حوضه Subei و افزایش سطح پایه رسوبی تشکیل شده است
3. The period was one of general emergence and orogeny.
[ترجمه ترگمان]این دوره یکی از emergence و orogeny عمومی بود
[ترجمه گوگل]این دوره یکی از ظهور کلی و زیست شناسی بود
[ترجمه گوگل]این دوره یکی از ظهور کلی و زیست شناسی بود
4. The inhomogenous orogeny in time and space of the adjacent orogenic belts forms the peculiar structure of the basin.
[ترجمه ترگمان]The orogeny در زمان و فضای کمربند orogenic مجاور ساختار خاص حوضه را شکل می دهد
[ترجمه گوگل]ارگانیسم غیرمستقیم در زمان و فضای کمربندهای اورئوژنیک مجاور، ساختار عجیب این حوضه را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]ارگانیسم غیرمستقیم در زمان و فضای کمربندهای اورئوژنیک مجاور، ساختار عجیب این حوضه را تشکیل می دهد
5. Orogeny to the surrounding peaks and categorically separate, when weather, standing Gongga Peak to Peak to see the golden light refraction, the distance could see smoke rising wave.
[ترجمه ترگمان]به قله های اطراف و به طور قطعی جدا از هم، در زمانی که هوا، قله Gongga پیک تا پیک که انکسار نور طلایی را مشاهده می کند، فاصله می تواند موج رو به افزایش دود را ببیند
[ترجمه گوگل]فاصله ای که به سمت قله های اطراف می افتد و به طور قطعی، زمانی که آب و هوا، قله Gongga به Peak ایستاده، برای مشاهده ی نور طلایی نور، فاصله می تواند موج دود افزایش یابد
[ترجمه گوگل]فاصله ای که به سمت قله های اطراف می افتد و به طور قطعی، زمانی که آب و هوا، قله Gongga به Peak ایستاده، برای مشاهده ی نور طلایی نور، فاصله می تواند موج دود افزایش یابد
6. The Mesozoic intracontinental orogeny of the Yanshan Mountains developed on a weak zone within the craton.
[ترجمه ترگمان]The intracontinental orogeny از کوه های Yanshan در یک منطقه ضعیف در داخل the توسعه یافت
[ترجمه گوگل]ارگانیسم داخل قاره ای Mesozoic از کوه های Yanshan در یک منطقه ضعیف در craton توسعه یافته است
[ترجمه گوگل]ارگانیسم داخل قاره ای Mesozoic از کوه های Yanshan در یک منطقه ضعیف در craton توسعه یافته است
7. Larger scale reservoirs formed during Yanshan orogeny may exist in Jurassicin hinterland of basin.
[ترجمه ترگمان]مخازن با مقیاس بزرگ تر که در طول Yanshan orogeny شکل گرفته اند ممکن است در hinterland داخلی حوضه وجود داشته باشند
[ترجمه گوگل]مخازن مقیاس بزرگتر تشکیل شده در حوضه Yanshan ممکن است در دریای مرجانی در حوضه وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]مخازن مقیاس بزرگتر تشکیل شده در حوضه Yanshan ممکن است در دریای مرجانی در حوضه وجود داشته باشد
8. The cycle of geosyncline formation and orogeny can be integrated with the plate tectonics concept of opening and closing oceans in a simple and natural way.
[ترجمه ترگمان]چرخه شکل گیری geosyncline و orogeny را می توان با مفهوم تکتونیک بشقاب از باز کردن و بسته شدن اقیانوس ها به روشی ساده و طبیعی ترکیب کرد
[ترجمه گوگل]چرخه تشکیل geosyncline و orogeny می تواند با مفهوم تکتونیک صفحات باز و بسته شدن اقیانوس ها به صورت ساده و طبیعی متصل شود
[ترجمه گوگل]چرخه تشکیل geosyncline و orogeny می تواند با مفهوم تکتونیک صفحات باز و بسته شدن اقیانوس ها به صورت ساده و طبیعی متصل شود
9. Maginal orogeny was formed on this condition with same relative motion trend between lithosphere and asthenosphere.
[ترجمه ترگمان]Maginal orogeny در این وضعیت با روند حرکت نسبی مشابهی بین lithosphere و asthenosphere تشکیل شد
[ترجمه گوگل]Orogeny Maginal در این شرایط با یک حرکت حرکت نسبی بین لیتوسفر و آستنوسفر شکل گرفته است
[ترجمه گوگل]Orogeny Maginal در این شرایط با یک حرکت حرکت نسبی بین لیتوسفر و آستنوسفر شکل گرفته است
10. The earth movements associated with the orogeny triggered an extensive igneous activity.
[ترجمه ترگمان]جنبش های زمینی مرتبط با the موجب یک فعالیت آتشفشانی گسترده شده است
[ترجمه گوگل]حرکات زمین همراه با orogeny موجب فعالیت شدید آذرین شد
[ترجمه گوگل]حرکات زمین همراه با orogeny موجب فعالیت شدید آذرین شد
11. Altai orogeny, as one of notable crustal accretion areas, is famous for its abundant mineral deposits.
[ترجمه ترگمان]آلتای orogeny که یکی از مناطق notable crustal است به خاطر ذخایر معدنی فراوان مشهور است
[ترجمه گوگل]اگنتن آلتایی، به عنوان یکی از مناطق قابل توجه ناشی از پوسته، معروف به ذخایر فراوان آن است
[ترجمه گوگل]اگنتن آلتایی، به عنوان یکی از مناطق قابل توجه ناشی از پوسته، معروف به ذخایر فراوان آن است
12. The dolerite intrusion during the Himalayan orogeny enhances the coal maturity and causes a second peak of hydrocarbon generation with the highest maturity up to 95% at local areas.
[ترجمه ترگمان]نفوذ dolerite در طی the هیمالیایی میزان بلوغ زغال سنگ را افزایش داده و باعث اوج دوم تولید هیدروکربن با بالاترین بلوغ تا ۹۵ درصد در مناطق محلی می شود
[ترجمه گوگل]نفوذ dolerite در زمان ارتفاعات هیمالیا، بلوغ زغال سنگ را افزایش می دهد و باعث می شود که اوج دوم تولید هیدروکربن با بالاترین بلوغ تا 95٪ در مناطق محلی باشد
[ترجمه گوگل]نفوذ dolerite در زمان ارتفاعات هیمالیا، بلوغ زغال سنگ را افزایش می دهد و باعث می شود که اوج دوم تولید هیدروکربن با بالاترین بلوغ تا 95٪ در مناطق محلی باشد
13. This would seem to contradict, however, the notion of major transgressions being the much-delayed after-effects of an orogeny.
[ترجمه ترگمان]با این حال، به نظر می رسد که این موضوع با توجه به تجاوزات اصلی که پس از اثرات یک orogeny به تعویق می افتد، متناقض است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که این موضوع مخالف است، اما مفهوم انتقادهای بزرگ که تأثیرات پس از تأخیر بسیار اندکی از اوگانگی است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که این موضوع مخالف است، اما مفهوم انتقادهای بزرگ که تأثیرات پس از تأخیر بسیار اندکی از اوگانگی است
14. The continental crust was formed through the continental nucleus, platform, Pangea, continental splitting, continental accretion, intercontinental collision and orogeny in its progress.
[ترجمه ترگمان]لایه های قاره ای از طریق هسته قاره ای، سکو، Pangea، شکافته شدن قاره ای، accretion قاره ای و orogeny در پیشرفت آن شکل گرفتند
[ترجمه گوگل]پوسته قاره ای از طریق هسته قاره، پلت فرم، Pangea، شکاف قاره ای، افزایش قاره، برخورد بین قاره ای و ارتفاعات در پیشرفت آن تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]پوسته قاره ای از طریق هسته قاره، پلت فرم، Pangea، شکاف قاره ای، افزایش قاره، برخورد بین قاره ای و ارتفاعات در پیشرفت آن تشکیل شده است
کلمات دیگر: