کلمه جو
صفحه اصلی

rectification


معنی : اصلاح، تصحیح، جبران، یکسوسازی، راستگری
معانی دیگر : راستگری، تصحیح، جبران

انگلیسی به فارسی

راستگری، تصحیح، جبران


یکسوسازی، اصلاح


اصلاح، تصحیح، یکسوسازی، جبران، راستگری


انگلیسی به انگلیسی

• act of fixing, correction, reparation; calibration, adjustment

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] ترمیم - راستگری
[برق و الکترونیک] یکسو سازی فرایند تبدیل جریان متناوب ( AC ) به جریان یکسو یه (DC) . - یک سو سازی
[مهندسی گاز] یکسوکردن
[زمین شناسی] یکسو سازی، اصلاح، راستگری، تصحیح، جبران، مجموعهای از فنون برای حذف خطاهای به وجود آمده در دادهها. - این عمل ممکن است برای تصحیح عکسهای هوایی و دادههای دورسنجی یا نقشههای آنالوگ بکار رود
[ریاضیات] راستش، راستا بخشی، عمل راست کردن، یافتن طول منحنی با روش راست کردن آن

مترادف و متضاد

اصلاح (اسم)
adjustment, reconciliation, modification, repair, correction, amendment, shaving, betterment, rectification, reparation, atonement, revision, reformation, regeneration, emendation, renovation

تصحیح (اسم)
correction, amendment, rectification, redress

جبران (اسم)
back, recovery, recoupment, relief, rectification, amends, compensation, restitution, recompense, reprisal, atonement, quid pro quo

یکسوسازی (اسم)
rectification

راستگری (اسم)
rectification, rectitude

جملات نمونه

1. He claimed to be entitled to rectification of the register both as against the Hammonds and as against the building society.
[ترجمه ترگمان]او ادعا کرد که حق دارد هر دو را در برابر the و هم علیه جامعه ساختمانی تصحیح کند
[ترجمه گوگل]او ادعا کرد که حق رفع ثبت نام را دارد، هم در برابر هاموندز و هم در برابر جامعه ساختمان

2. If rectification were refused, the public purse would be saved the burden of paying an indemnity.
[ترجمه ترگمان]اگر rectification رد شود، کیسه عمومی بار پرداخت غرامت را پس انداز خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اگر اصلاحیه ها رد شوند، هزینه های عمومی پرداخت می شود

3. Gin is produced by the rectification of neutral spirits with premium quality botanicals in traditional copper pot stills.
[ترجمه ترگمان]Gin توسط the ارواح خنثی با کیفیت ویژه botanicals در pot مس سنتی تولید می شود
[ترجمه گوگل]جین توسط اصلاح روحیه های خنثی با گیاهان دارویی با کیفیت برتر در دیواره های سنتی مس ساخته شده است

4. Analog calculation of az eo tropic rectification tower in the process of anhydrous alcohol was done.
[ترجمه ترگمان]محاسبه آنالوگ به عنوان یک داربست rectification در فرآیند of alcohol انجام شد
[ترجمه گوگل]محاسبات آنالوگ برج اصطکاکی az eo tropic در فرایند الکل بدون آب انجام شد

5. This article introduces the process design of rectification separation of methylnaphthalene and acenaphthylene fraction from Wash Oil with twin furnaces and twin column.
[ترجمه ترگمان]این مقاله طراحی فرآیند جداسازی methylnaphthalene و acenaphthylene را از شستشوی نفت با دو کوره و ستون دوگانه معرفی می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله طراحی فرآیند جداسازی اصطکاکی متیل ناتالن و آکونافیلن را از روغن شستشو با کوره دوقلو و ستون دوقلو معرفی می کند

6. And the efficiency of rectification, power factor, harmonic and non harmonic current are discussed.
[ترجمه ترگمان]و کارایی تصحیح، ضریب توان، هارمونیک و جریان هارمونیکی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]و کارایی اصلاح، فاکتور قدرت، جریان هارمونیک و غیر هارمونیک مورد بحث قرار گرفته است

7. In this dissertation, optical rectification effect of chiral molecular medium is investigated based on classical model of chiral molecules.
[ترجمه ترگمان]در این پایان نامه، اثر rectification نوری محیط مولکولی کایرال براساس مدل کلاسیک مولکول های کایرال مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در این مقاله، اثر اصلاح نوری محیط مولکولی کریال بر اساس مدل کلاسیک مولکول های کریل بررسی شده است

8. Meanwhile, the multidrop automatic rectification of the track of the laser cutting point is also commented.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، تصحیح خودکار multidrop مسیر برش لیزری نیز در نظر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]در همین حال، اصلاح اتوماتیک چند منظوره ردیابی نقطه برش لیزر نیز بیان شده است

9. By rationally simplifying a mathematical model of batch rectification collum on citronella oil is presented.
[ترجمه ترگمان]ساده سازی یک مدل ریاضی از تصحیح دسته ای بر روی روغن citronella ارایه شده است
[ترجمه گوگل]با منطقی ساده سازی یک مدل ریاضی از رفع فاجعه بومی در روغن سیتررونلا ارائه شده است

10. On the basis of geometric rectification theory of digital image, a simple correcting arithmetic is introduced for most typical distortion of satellitic image.
[ترجمه ترگمان]براساس نظریه تصحیح هندسی تصویر دیجیتال، یک حساب تصحیح ساده برای اغلب اعوجاج معمول تصویر satellitic معرفی می شود
[ترجمه گوگل]بر اساس نظریه تصحیح هندسی تصویر دیجیتال، یک ارزیابی صحیح ساده برای اغلب تحریفات تصویر ماهواره ای ارائه شده است

11. CANNON, n . An instrument employed in the rectification of national boundaries.
[ترجمه ترگمان]CANNON، n ابزاری که در تصحیح مرزه ای ملی به کار گرفته شد
[ترجمه گوگل]CANNON، n ابزار مورد استفاده در اصلاح مرزهای ملی

12. Today I shall speak about rectification, a matter concerning the entire Party.
[ترجمه ترگمان]امروز در مورد rectification، موضوعی درباره کل حزب صحبت خواهم کرد
[ترجمه گوگل]امروز من در مورد اصلاح، یک موضوع در مورد کل حزب صحبت خواهم کرد

13. Production of anhydrous alcohol by constant boiling rectification method has already presented its advantages such as highly-developed mechanization, high yield, high quality and low production costs.
[ترجمه ترگمان]تولید الکل anhydrous با روش rectification ثابت پیش از این مزایایی مانند مکانیزه کردن بالا، بازده بالا، کیفیت بالا و هزینه های پایین تولید را ارایه کرده است
[ترجمه گوگل]تولید الکل بدون آب با روش اصلاح دائمی جوش، مزایای خود را مانند مکانیزاسیون بسیار بالا، عملکرد بالا، کیفیت بالا و هزینه های تولید پایین ارائه می دهد

14. Rectification is necessarily based on extrinsic evidence.
[ترجمه ترگمان]Rectification ضرورتا بر مبنای شواهد بیرونی استوار است
[ترجمه گوگل]اصلاح بر اساس شواهد بیرونی ضروری است

پیشنهاد کاربران

تخصصی حقوقی: اصلاح، تتصحیح کردن
Example: rectification of the contract اصلاح قرارداد

تقطیر مجدد


کلمات دیگر: