کلمه جو
صفحه اصلی

gob


معنی : خرخره، تکه، دهان، کلوخه، مقدار بزرگ و زیاد، ملوان، یک دهن غذا، تخته کف
معانی دیگر : لخته، توده ای از هرچیز نرم، قلمبه، (عامیانه) مقدار زیاد، (آمریکا - خودمانی) ملوان نیروی دریایی آمریکا، تخته

انگلیسی به فارسی

تکه، تخته، تخته کف، کلوخه، مقدار بزرگ و زیاد، یک دهن غذا، دهان، (آمریکا) ملوان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a rounded mass or lump.
مشابه: lump

- They threw gobs of butter at each other.
[ترجمه ترگمان] اونا مقدار زیادی کره رو به هم پرت کردن
[ترجمه گوگل] آنها یک جفت کره را به یکدیگر انداختند

(2) تعریف: (informal; often pl.) a great quantity.
مشابه: stack

- He has gobs of money.
[ترجمه ترگمان] مقدار زیادی پول داره
[ترجمه گوگل] او پول زیادی دارد
اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a sailor in the U.S. Navy.

• mass, lump; large amount (informal); sailor (slang); mouth (slang)
(british) spit
someone's gob is their mouth; an informal use, which some people find offensive.
a gob of something is a mass of thick liquid, especially saliva; an informal use.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] تکه ،تخته کف ،کلوخه ،مواد زاید سست در یک معدن این اصطلاح برای بخشی از معدن به کار می رود که زغال از آن برداشته می شود و فضا کم و بیش با باطله پر می شود
[معدن] مخروبه (معادن زیرزمینی)
[آب و خاک] مواد زائد زغال سنگی

مترادف و متضاد

خرخره (اسم)
adam's apple, larynx, gob, fauces, throat, throttle, windpipe

تکه (اسم)
slice, lump, bit, whit, tailing, portion, gob, lot, fragment, item, patch, piece, dab, chunk, morsel, shred, nub, slab, cantle, scrap, doit, dribblet, loaf, ort, smidgen, nubble, pane

دهان (اسم)
chop, gob, throat, mouth, neb, snout, mug, gam, jib, os

کلوخه (اسم)
lump, gob, clog, hunk, nodule

مقدار بزرگ و زیاد (اسم)
gob

ملوان (اسم)
gob, sailor, seaman, seafarer, mariner, sailer, jack tar, leatherneck, sailorman

یک دهن غذا (اسم)
gob

تخته کف (اسم)
gob

جملات نمونه

1. he put a gob of ice cream on my plate
یک قلمبه بستنی تو بشقابم گذاشت.

2. Jean told him to shut his gob .
[ترجمه ترگمان]ژان وال ژان به او گفت که دهانش را ببندد
[ترجمه گوگل]ژان به او گفت که خیمه اش را ببندد

3. There's a gob of gum on my chair.
[ترجمه ترگمان]یک تکه آدامس روی صندلی من هست
[ترجمه گوگل]در صندلی من یک لکه لکه دار وجود دارد

4. You'd better keep your gob shut about what happened.
[ترجمه ترگمان]بهتر است دهانت را ببندی که چه اتفاقی افتاد
[ترجمه گوگل]بهتر است که در مورد اتفاقاتی که افتاده است، خود را خالی نگه دارید

5. She's always stuffing her gob with food.
[ترجمه ترگمان]او همیشه غذا را با غذا مخلوط می کند
[ترجمه گوگل]او همیشه غذا میخورد

6. He propelled a prodigious gob of spit toward the window of the van.
[ترجمه ترگمان]یک تکه تف به سمت پنجره ون پرتاب کرد
[ترجمه گوگل]او یک جادوی شگفت انگیز از گودال به سمت پنجره ون حرکت کرد

7. Under the new buildings through the gob roof stability calculation and evaluation of new buildings under the gob roof stable critical thickness could be determined whether to deal with.
[ترجمه ترگمان]تحت ساختمان های جدید از طریق محاسبه پایداری سقف تخته و ارزیابی ساختمان های جدید تحت ضخامت تخته تخته، ضخامت بحرانی تخته تخته را می توان تعیین کرد که با آن مقابله کند
[ترجمه گوگل]تحت ساختمان های جدید از طریق محاسبه ثبات سقف خم شده و ارزیابی ساختمان های جدید تحت سقف خشتی ضخامت قابل توجه بحرانی می تواند تعیین شود که آیا با آن برخورد کنید

8. Shut your gob ! ie Be quiet.
[ترجمه ترگمان]! دهنتو ببند آروم باش
[ترجمه گوگل]خیمه زدن خود را قطع کنید یعنی آرام باشید

9. That offer of a gob is to be grabbed at without hesitation.
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد یک تکه را بدون تردید می گیرد
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد از جنس است بدون تردید گرفتن

10. The gob machine hydraulic parallel design, the air pressure on the foot and lower stability.
[ترجمه ترگمان]طراحی موازی هیدرولیک دستگاه، فشار هوا بر روی پای و پایداری پایین تر
[ترجمه گوگل]طراحی موشک هیدرولیکی، فشار هوا بر پایه و پایداری پایین

11. Take that horrid gob of gum out of your mouth!
[ترجمه ترگمان]این تکه آدامس را از دهانت بیرون ببر!
[ترجمه گوگل]از دهان خود را از آن جدا کنید

12. Usually, gob areas are reconstructed for reclamation, fishpond, and plant.
[ترجمه ترگمان]معمولا، مناطق تخته برای احیا، fishpond و گیاه بازسازی می شوند
[ترجمه گوگل]به طور معمول، مناطق حجاب برای احیای، ماهیان، و گیاهان بازسازی می شوند

13. It considered that the floor heave gob was the principal character of surrounding rock distortion.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که تخته تخته کف، ویژگی اصلی تحریف سنگ اطراف آن است
[ترجمه گوگل]این در نظر گرفته شده است که کف غلتیدن، شخصیت اصلی اعوجاج در اطراف سنگ بود

14. Coal mine gob has its unique geo - electrical identity, so it can be detected using TEM.
[ترجمه ترگمان]تخته معدن ذغال سنگ هویت منحصر به فرد خود را دارد، بنابراین می تواند با استفاده از TEM، تشخیص داده شود
[ترجمه گوگل]معدن زغال سنگ دارای هویت جغرافیایی منحصر به فرد خود است، بنابراین می توان آن را با استفاده از TEM شناسایی کرد

15. The endanger level estimation method of various gobs to road and the management and protection principle of gob under road are given.
[ترجمه ترگمان]روش تخمین سطح خطر تلفات مختلف به جاده و مدیریت و اصل حفاظت از تخته زیر جاده ارایه شده است
[ترجمه گوگل]روش تخمین سطح خطر از جاده های گوناگون به جاده و مدیریت و حفاظت از اصل جاده در زیر جاده ها ارائه شده است

He put a gob of ice cream on my plate.

یک قلمبه بستنی تو بشقابم گذاشت.


gobs of money!

یک عالمه پول!


پیشنهاد کاربران

chewable gob of tree sap: سقز یا شیره درخت

منطقه تخریب, فضای تخریب شده ، مخروبه ( معادن زیرزمینی )


کلمات دیگر: