کلمه جو
صفحه اصلی

reef


معنی : تپه دریایی، جزیره نما، پیچیدن و جمع کردن بادبان
معانی دیگر : آبسنگ، صخره ی زیر آب، (کشتی بادبان دار)، (بخشی از بادبان که هنگام توفان و غیره قابل لوله کردن یا پیچیدن سریع است) حاشیه ی کاستنی، کاست شو، کاستن سطح بادبان (با پیچیدن بخشی از آن)، مر­ جرب، جمع کردن

انگلیسی به فارسی

تپه دریایی، جزیره نما، مرض جرب، پیچیدن و جمع کردن بادبان، جمع کردن


صخره، تپه دریایی، جزیره نما، پیچیدن و جمع کردن بادبان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a ridge of rock, sand, or coral rising to or near the surface of marine waters.
مشابه: ledge

(2) تعریف: a lode or vein of mineral ore.
اسم ( noun )
• : تعریف: the part of the sail that is drawn in and tied down to decrease the area exposed to the wind.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: reefs, reefing, reefed
• : تعریف: to reduce or shorten (a sail) by making a reef or reefs.

• ridge of coral or rock located near the surface of the sea; part of a sail that can be adjusted in order to control the sail area that is exposed to the wind
roll up part of a sail in order to expose less sail area to the wind (nautical)
a reef is a long line of rocks or sand lying close to the surface of the sea.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] آبسنگ
[زمین شناسی] ریف - ساختاری مرکب از بقایای آهکی ارگانیسم های دریایی ( عمدتا مرجان ها). همانند ریف گریت باریر استرالیا، ریف ها معمولا اکوسیستم های متنوعی هستند که گونه های متنوع زیستی در آن وجود دارند.
[معدن] ریف (زمین شناسی عمومی)

مترادف و متضاد

تپه دریایی (اسم)
reef

جزیره نما (اسم)
reef

پیچیدن و جمع کردن بادبان (فعل)
reef

underwater or partially submerged ledge


Synonyms: atoll, bank, bar, beach, cay, coral reef, ridge, rock, rock barrier, sand bar, shoal, skerry


جملات نمونه

1. table reef
آبستگ تخت

2. The ship ran aground on a submerged reef.
[ترجمه ترگمان]کشتی در یک صخره زیر آب غرق شده بود
[ترجمه گوگل]کشتی سوار بر یک صخره زیر آب فرود آمد

3. Waves mountain - high broke over the reef.
[ترجمه ترگمان]امواج کوه موج بر روی صخره می شکستند
[ترجمه گوگل]موج کوه - بالا بر روی صخره شکست

4. Lagoon Reef is one of the best resort hotels.
[ترجمه ترگمان]Reef Lagoon یکی از بهترین هتل های تفریحی است
[ترجمه گوگل]لگو ریف یکی از بهترین هتل های رفت و آمد مکرر است

5. An unspoilt coral reef encloses the bay.
[ترجمه ترگمان]یک رگه مرجان مرجانی در خلیج است
[ترجمه گوگل]یک مرجان خلیج مرجانی حاوی خلیج است

6. A coral reef is built by the accretion of tiny, identical organisms.
[ترجمه ترگمان]یک صخره مرجانی توسط the موجودات کوچک و مشابه ساخته شده است
[ترجمه گوگل]یک صخره مرجانی با افزایش تعداد موجودات کوچک و یکسان ساخته شده است

7. We went snorkelling along the Great Barrier Reef.
[ترجمه ترگمان]در امتداد جزیره Great به راه افتادیم
[ترجمه گوگل]ما در امتداد ریف دیواری بزرگ رفت و آمد داشتیم

8. As the island subsided the reef grew upwards and outwards.
[ترجمه ترگمان]وقتی جزیره فروکش کرد، صخره ها بالا و بیرون رفتند
[ترجمه گوگل]همانطور که جزیره سقوط کرد، صخره ها به سمت بالا و به سمت بالا حرکت کردند

9. We went diving on the coral reef.
[ترجمه ترگمان]به صخره مرجانی رفتیم
[ترجمه گوگل]ما رفتیم روی صخره مرجانی غواصی

10. Big waves hammered at the coral reef.
[ترجمه ترگمان]امواج بزرگ بر صخره های مرجانی می کوبند
[ترجمه گوگل]امواج بزرگ بر روی صخره مرجانی چکش می کنند

11. The ship was wrecked on a coral reef.
[ترجمه ترگمان]کشتی در یک صخره مرجانی غرق شده بود
[ترجمه گوگل]این کشتی بر روی صخره مرجانی فرو ریخت

12. lots of individual reefs, around about 900 separate reef systems which make up the Great Barrier Reef.
[ترجمه ترگمان]صخره های بسیار زیادی در حدود ۹۰۰ سیستم صخره ای مجزا تشکیل می دهند که دیواره بزرگ مرجانی را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از صخره های فردی، تقریبا حدود 900 سیستم مختلف صخره ای تشکیل می دهند که برف های بزرگ را تشکیل می دهند

13. Our ship was thrown on a reef.
[ترجمه ترگمان]کشتی ما روی یک صخره پرتاب شد
[ترجمه گوگل]کشتی ما بر روی صخره ریخته شد

14. The island is encircled by a coral reef.
[ترجمه ترگمان]جزیره توسط یه رگه مرجان احاطه شده
[ترجمه گوگل]این جزیره توسط یک صخره مرجانی محاصره شده است

15. The incoming tides were bathing the coral reef.
[ترجمه ترگمان]جزر و مد در صخره های مرجانی در حال آب تنی بود
[ترجمه گوگل]جزر و مد های در حال ظهور صخره مرجانی را حمام می کردند

پیشنهاد کاربران

صخره دریایی
تپه دریایی

صخره های روبروی دریا

آبسنگ , صخره دریایی

# a dangerous offshore reef
# We went diving on the coral reef
# The ship was wrecked on a coral reef
# The island is encircled by a coral reef

آرمور - موج گیر - ضربه گیر و . . .
ریف سیگمنت ها در مهندسی رودخانه و سواحل جهت جلوگیری از تخریب کناره ها و شکستن موج استفاده میگردند از روشهای آرمور گذاری میتوان به آرمورگذاری منظم و غیر منظم اشاره کرد
جهت افزایش اطلاعات پیشنهاد میشود به نشریات سازمان برنامه و بودجه در رشته رودخانه و سواحل مراجعه گردد

reef ( اقیانوس شناسی )
واژه مصوب: آبسنگ
تعریف: نوار یا باریکه ای از صخره یا ماسه یا مرجان یا سازه های دست ساز در نزدیکی سطح آب یا برآمده از آن


کلمات دیگر: