1. price reduction
کاهش قیمت
2. they made out a case for a reduction in atomic armaments
آنان در جانبداری از کاهش تسلیحات اتمی استدلال کردند.
3. i am ready to plump for any play for tax reduction
حاضرم از هر برنامه ی کاهش مالیاتی هواداری کنم.
4. The changes may result in a greater reduction in employee numbers than we had previously expected.
[ترجمه ترگمان]این تغییرات ممکن است منجر به کاهش بیشتر تعداد کارکنان نسبت به آنچه قبلا انتظار داشتیم باشد
[ترجمه گوگل]تغییرات ممکن است موجب کاهش بیشتر کارکنان در مقایسه با پیش بینی شده ما شود
5. They cynically tried to trade off a reduction in the slaughter of dolphins against a resumption of commercial whaling.
[ترجمه ترگمان]با بدگمانی در تلاش بودند که کاهشی در کشتار of علیه ازسر گیری شکار نهنگ را کاهش دهند
[ترجمه گوگل]آنها به شدت سعی داشتند کاهش کشتار دلفین ها را در برابر نابودی تجاوز به فروش نهنگ ها کاهش دهند
6. The reduction of crime levels is the centrepiece of the president's domestic policies.
[ترجمه ترگمان]کاهش سطح جرم کانون سیاست های داخلی رئیس جمهور است
[ترجمه گوگل]کاهش سطح جرم و جنایت مرکز سیاست های داخلی رئیس جمهور است
7. A small percentage reduction in the cost of materials would mean a significant increase in profit.
[ترجمه ترگمان]کاهش درصد کمی در هزینه مواد به معنی افزایش قابل توجه سود می باشد
[ترجمه گوگل]کاهش جزئی در هزینه مواد به معنای افزایش چشمگیر سود است
8. Reduction in the tax on unearned income could be a boost for small businesses.
[ترجمه محمد] کاهش مالیات بر درآمد ناخالص می تواند برای کسب و کارهای کوچک میتواند مفید باشد
[ترجمه ترگمان]کاهش مالیات بر درآمد کسب نشده می تواند برای کسب و کاره ای کوچک افزایش یابد
[ترجمه گوگل]کاهش مالیات بر درآمد ناخالص می تواند برای کسب و کارهای کوچک افزایش یابد
9. What reduction will you make on this article?
[ترجمه ترگمان]چه کاهشی در این مقاله ایجاد خواهید کرد؟
[ترجمه گوگل]کدام کاهش را در این مقاله انجام می دهید؟
10. The camera incorporates a redeye reduction facility.
[ترجمه ترگمان]این دوربین از امکانات کاهش redeye استفاده می کند
[ترجمه گوگل]این دوربین دارای یک سیستم کاهش وزن است
11. He is keen to see a general reduction in arms sales given the volatility of the region.
[ترجمه ترگمان]او مشتاق است شاهد کاهش عمومی فروش سلاح با توجه به نوسانات منطقه باشد
[ترجمه گوگل]او مشتاق است که کاهش کلی فروش اسلحه را با توجه به نوسانات منطقه ببیند
12. Reduction in income tax will be welcomed with open arms.
[ترجمه ترگمان]کاهش مالیات بر درآمد با آغوش باز مورد استقبال قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]کاهش مالیات بر درآمد با آغوش باز استقبال خواهد شد
13. She proposed a reduction in the state president's powers.
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد کاهش قدرت رئیس جمهور را داد
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد کاهش قدرت های رئیس جمهور را پیشنهاد کرد
14. A reduction in corporate tax should act as a stimulus to economic activity.
[ترجمه ترگمان]کاهش مالیات شرکت ها باید به عنوان محرکی برای فعالیت اقتصادی عمل کند
[ترجمه گوگل]کاهش مالیات شرکت ها باید به عنوان یک محرک برای فعالیت اقتصادی عمل کند
15. A reduction in condensation is accomplished by the use of steam - jackets.
[ترجمه ترگمان]کاهش در چگالش با استفاده از jackets بخار انجام می شود
[ترجمه گوگل]کاهش تراکم بوسیله استفاده از کاپوت بخار انجام می شود
16. An interest rate reduction is needed to get more money flowing and create jobs.
[ترجمه ترگمان]یک کاهش نرخ بهره برای رسیدن به پول بیشتر و ایجاد شغل مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]برای به دست آوردن پول بیشتر و ایجاد شغل، نیاز به کاهش نرخ بهره است