کلمه جو
صفحه اصلی

reduction


معنی : کاهش، اختصار، تبدیل، تقلیل، تنزیل، احیا، ساده سازی، احاله
معانی دیگر : کاست، کاستگی، کم کرد (reduce)، هر چیز کوچکتر شده (مثلا عکس کوچک شده)، reductional اختصار

انگلیسی به فارسی

( reductional ) اختصار، تبدیل، احیا، احاله


تقلیل، کاهش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of reducing or state of being reduced.
متضاد: increase, magnification, raise
مشابه: abbreviation, abridgment, cut, decrease, loss, shrink

- Exercise and the reduction of saturated fat in the diet are two ways to improve health.
[ترجمه reyhaneh] ورزش کردن و کاهش چربی اشباع در رژیم غذایی دو راه برای بهبود سلامت هستند
[ترجمه ترگمان] ورزش کردن و کاهش چربی اشباع شده در رژیم غذایی دو راه برای بهبود سلامت هستند
[ترجمه گوگل] ورزش و کاهش چربی اشباع در رژیم غذایی دو راه برای بهبود سلامت است
- The reduction in prices has increased business this month.
[ترجمه reyhaneh] کاهش قیمت ها باعث افزایش تجارت در این ماه شده است
[ترجمه ترگمان] کاهش قیمت ها در این ماه افزایش یافته است
[ترجمه گوگل] کاهش قیمت ها در ماه جاری افزایش یافته است

(2) تعریف: the extent to which a thing is lessened or reduced.
متضاد: magnification
مشابه: cut, decrease, shrink

- The reduction in cost will be significant.
[ترجمه ترگمان] کاهش هزینه قابل توجه خواهد بود
[ترجمه گوگل] کاهش هزینه ها قابل توجه خواهد بود

(3) تعریف: the amount by which a thing has been lessened or reduced.
مشابه: discount

- Two thousand dollars is quite a large reduction.
[ترجمه ترگمان] دو هزار دلار یک کاهش بزرگ است
[ترجمه گوگل] دو هزار دلار کاهش چشمگیری دارد

(4) تعریف: an oversimplification.

• act of decreasing, act of lessening, act of diminishing
when there is a reduction in something, it is made smaller.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] کاهش
[سینما] کوچکنمایی (کاهش )
[عمران و معماری] کاهش - احیا - تقلیل
[کامپیوتر] کاهش
[برق و الکترونیک] کاهش، تقلیل
[مهندسی گاز] کاهش، تقلیل، احیا، احیاء کاتالیست
[زمین شناسی] کاهش، تقلیل - در زمین ریخت شناسی، کوتاه کردن یک سطح زمین توسط فرسایش. - در ژئوفیزیک، رجوع شود به gravity reduction.
[نساجی] احیاء کردن - احیاء سازی - کاهش - تقلیل
[ریاضیات] احیا، کسور، کسورات، تخفیف، کاستن، تحویل، کاهش، تقلیل، تبدیل، ساده کردن، کم کردن، تلخیص
[آمار] 1. فروکاهی 2. فروکاست 3. کاهش
[آب و خاک] کاهش

مترادف و متضاد

کاهش (اسم)
decrease, abatement, reduction, decline, decrement, diminution, disparagement, detraction, rebate, wastage, devaluation, downturn, subtraction

اختصار (اسم)
reduction, abbreviation, brevity, clipping, compendium, contraction, compression, abridgment, compend, briefness

تبدیل (اسم)
reduction, transmutation, alteration, conversion, transformation, commutation

تقلیل (اسم)
reduction, diminution, depletion, cutback

تنزیل (اسم)
decrease, reduction, interest

احیا (اسم)
reduction, revival, vivification, vigil, resurrection, reclamation, resuscitation

ساده سازی (اسم)
reduction, simplification

احاله (اسم)
reduction

جملات نمونه

1. price reduction
کاهش قیمت

2. they made out a case for a reduction in atomic armaments
آنان در جانبداری از کاهش تسلیحات اتمی استدلال کردند.

3. i am ready to plump for any play for tax reduction
حاضرم از هر برنامه ی کاهش مالیاتی هواداری کنم.

4. The changes may result in a greater reduction in employee numbers than we had previously expected.
[ترجمه ترگمان]این تغییرات ممکن است منجر به کاهش بیشتر تعداد کارکنان نسبت به آنچه قبلا انتظار داشتیم باشد
[ترجمه گوگل]تغییرات ممکن است موجب کاهش بیشتر کارکنان در مقایسه با پیش بینی شده ما شود

5. They cynically tried to trade off a reduction in the slaughter of dolphins against a resumption of commercial whaling.
[ترجمه ترگمان]با بدگمانی در تلاش بودند که کاهشی در کشتار of علیه ازسر گیری شکار نهنگ را کاهش دهند
[ترجمه گوگل]آنها به شدت سعی داشتند کاهش کشتار دلفین ها را در برابر نابودی تجاوز به فروش نهنگ ها کاهش دهند

6. The reduction of crime levels is the centrepiece of the president's domestic policies.
[ترجمه ترگمان]کاهش سطح جرم کانون سیاست های داخلی رئیس جمهور است
[ترجمه گوگل]کاهش سطح جرم و جنایت مرکز سیاست های داخلی رئیس جمهور است

7. A small percentage reduction in the cost of materials would mean a significant increase in profit.
[ترجمه ترگمان]کاهش درصد کمی در هزینه مواد به معنی افزایش قابل توجه سود می باشد
[ترجمه گوگل]کاهش جزئی در هزینه مواد به معنای افزایش چشمگیر سود است

8. Reduction in the tax on unearned income could be a boost for small businesses.
[ترجمه محمد] کاهش مالیات بر درآمد ناخالص می تواند برای کسب و کارهای کوچک میتواند مفید باشد
[ترجمه ترگمان]کاهش مالیات بر درآمد کسب نشده می تواند برای کسب و کاره ای کوچک افزایش یابد
[ترجمه گوگل]کاهش مالیات بر درآمد ناخالص می تواند برای کسب و کارهای کوچک افزایش یابد

9. What reduction will you make on this article?
[ترجمه ترگمان]چه کاهشی در این مقاله ایجاد خواهید کرد؟
[ترجمه گوگل]کدام کاهش را در این مقاله انجام می دهید؟

10. The camera incorporates a redeye reduction facility.
[ترجمه ترگمان]این دوربین از امکانات کاهش redeye استفاده می کند
[ترجمه گوگل]این دوربین دارای یک سیستم کاهش وزن است

11. He is keen to see a general reduction in arms sales given the volatility of the region.
[ترجمه ترگمان]او مشتاق است شاهد کاهش عمومی فروش سلاح با توجه به نوسانات منطقه باشد
[ترجمه گوگل]او مشتاق است که کاهش کلی فروش اسلحه را با توجه به نوسانات منطقه ببیند

12. Reduction in income tax will be welcomed with open arms.
[ترجمه ترگمان]کاهش مالیات بر درآمد با آغوش باز مورد استقبال قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]کاهش مالیات بر درآمد با آغوش باز استقبال خواهد شد

13. She proposed a reduction in the state president's powers.
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد کاهش قدرت رئیس جمهور را داد
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد کاهش قدرت های رئیس جمهور را پیشنهاد کرد

14. A reduction in corporate tax should act as a stimulus to economic activity.
[ترجمه ترگمان]کاهش مالیات شرکت ها باید به عنوان محرکی برای فعالیت اقتصادی عمل کند
[ترجمه گوگل]کاهش مالیات شرکت ها باید به عنوان یک محرک برای فعالیت اقتصادی عمل کند

15. A reduction in condensation is accomplished by the use of steam - jackets.
[ترجمه ترگمان]کاهش در چگالش با استفاده از jackets بخار انجام می شود
[ترجمه گوگل]کاهش تراکم بوسیله استفاده از کاپوت بخار انجام می شود

16. An interest rate reduction is needed to get more money flowing and create jobs.
[ترجمه ترگمان]یک کاهش نرخ بهره برای رسیدن به پول بیشتر و ایجاد شغل مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]برای به دست آوردن پول بیشتر و ایجاد شغل، نیاز به کاهش نرخ بهره است

The war brought about a reduction in the birth-rate

جنگ موجب کاهش نرخ زاد و ولد شد


This price reduction is due to competition among suppliers

این کاهش قیمت به سبب رقابت میان عرضه‌کنندگان است


پیشنهاد کاربران

یکپارچه سازی

جااندازی ( در دررفتگی ها )

تنزل

کاهش

فروکاهش
تحویل به اجزا

( پزشکی ) :جا اندازی استخوان

خفیف
کوتاه شده

در علوم ورزشی: حرکت پایین آوردن لبه ی پایینی استخوان کتف، کاهش، افت.

تقلیل گرا

فشرده سازی

تغیرات تشکیلاتی در یک اداره یا سازمان. کاهش تعداد پرسونل.

کاهش، تقلیل

کاهش، کم شده

کاهش
تنزل
افت
Lessening
Decreasing

برگرداندن

Reduce : کاهش داشتن - کم کردن
Reduction : کاهش - تقلیل

This list is completely wrong. Experts say the world population will start to reduce 2062, and there has also been a drastic reduction in the birth rate from 1969 to 2020

With the advancement of technology, urbanization, improvement in educational indexes the tendency is for the population to fall, not for an increase, experts and the UN say this

after 100 years due to education, High cost of bearing Child. Im fear that world can even loss around 30 - 40% people after 200 yaers

تخفیف

decrease

احیا ( نفت، گاز و پتروشیمی )

اختصار

reduction ( خوردگی )
واژه مصوب: کاهش 2
تعریف: واکنشی شیمیایی که در آن عنصری الکترون بگیرد و به این‏ترتیب ظرفیت مثبت آن کاهش یابد


کلمات دیگر: