کلمه جو
صفحه اصلی

overhaul


معنی : پیاده کردن، سراسر بازدید کردن، پیاده کردن و دوباره سوار کردن
معانی دیگر : (دقیقا) بازبینی کردن، معاینه کردن، بررسی کردن، تعمیر کامل کردن، (موتور و غیره) پیاده کردن و اجزای معیوب را عوض یا تعمیر و تنظیم کردن، واسازی کردن، بازسازی کردن، بازبینی، بازدید، مرمت، نوسازی، سبقت گرفتن، جلو زدن از، (به ویژه برای بازبینی و تعمیر)از جای خود درآوردن، پیاده کردن (موتور و غیره)، پیاده سوار کردن، برای تعمیر پیاده کردن، پیاده سوار کردن و بازدیدموتور

انگلیسی به فارسی

(برای تعمیر) پیاده کردن، پیاده کردن و دوباره سوارکردن، سراسر بازدید کردن، پیاده سوار کردن و بازدید موتور


تعمیرات اساسی، پیاده کردن، سراسر بازدید کردن، پیاده کردن و دوباره سوار کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: overhauls, overhauling, overhauled
(1) تعریف: to go over thoroughly, taking apart as necessary and making all needed repairs.
مشابه: doctor, fix, mend, rebuild, renew, renovate, repair, restore, revamp, service

(2) تعریف: to catch up to; overtake, as in a race.
مترادف: catch, catch up, overtake
مشابه: beat, outrun, outstrip, pass
اسم ( noun )
• : تعریف: a thorough examination and repair.
مشابه: examination, inspection, mend, repair

- an engine overhaul
[ترجمه ترگمان] موتور اتومبیل
[ترجمه گوگل] یک تعمیر موتور

• renovation; overall repair; general inspection for defects before repair
renovate; make overall repairs; examine for defects before making repairs; overtake, catch up with
if you overhaul a piece of equipment, you clean and check it, and repair it if necessary.
if you overhaul a system or method, you examine it carefully and change it in order to improve it. verb here but can also be used as a count noun. e.g. ...a major overhaul of the country's educational system.

دیکشنری تخصصی

[مهندسی گاز] تعمیرات کلی، تعمیرات اساسی
[زمین شناسی] بازسازی اساسی، تعمیرات اساسی بازرسی کامل همراه با تعمیرات لازم و یا اصلاحات به منظور عملکرد و کارآیی بهینه و مطلوب یک واحد تجهیز یا بخشی از آن .
[ریاضیات] پیاده کردن دستگاه، تعویض دوره ای، تعمیر دوره ای، تعمیر کلی، امتحان کردن، تعمیر کردن، تعمیرات اساسی

مترادف و متضاد

پیاده کردن (فعل)
disembark, take down, set down, disassemble, demodulate, dismount, dismantle, overhaul, unsaddle

سراسر بازدید کردن (فعل)
overhaul

پیاده کردن و دوباره سوار کردن (فعل)
overhaul

redo, restore


Synonyms: check, debug, doctor, do up, examine, fiddle with, fix, give facelift, improve, inspect, mend, modernize, patch, rebuild, recondition, reconstruct, reexamine, renew, repair, retread, revamp, service, survey


جملات نمونه

1. to overhaul an engine
موتور را تعمیر کردن

2. an engine overhaul
تعمیر موتور

3. our legal system needs a major overhaul
نظام قضایی ما به اصلاحات اساسی نیاز دارد.

4. i went to the doctor for my annual overhaul
برای معاینه سالیانه نزد دکتر رفتم.

5. the government apparatus is in need of a complete overhaul
دستگاه دولت نیاز به اصلاحات اساسی دارد.

6. The tax system has undergone a complete overhaul.
[ترجمه ترگمان]سیستم مالیاتی به طور کامل دست خوش تغییرات کامل شده است
[ترجمه گوگل]سیستم مالیاتی تحت بازسازی کامل قرار گرفته است

7. A mechanic is coming to overhaul the engine.
[ترجمه ترگمان]یک مکانیک برای تعمیر موتور به اینجا می آید
[ترجمه گوگل]مکانیک در حال آمدن به تعمیر موتور است

8. It's possible that he could overhaul you.
[ترجمه ترگمان]امکانش هست که اون به شما ملحق بشه
[ترجمه گوگل]ممکن است که او بتواند شما را تعمیر کند

9. I took my motorbike in for an overhaul.
[ترجمه ترگمان]من موتور سیکلت خود را برای بازرسی به آنجا بردم
[ترجمه گوگل]من موتورسیکلت خود را برای انجام تعمیرات اساسی بردم

10. The study says there must be a complete overhaul of air traffic control systems.
[ترجمه ترگمان]این مطالعه می گوید بازبینی کامل سیستم های کنترل ترافیک هوایی باید انجام شود
[ترجمه گوگل]این مطالعه می گوید که باید یک سیستم کامل کنترل از راه دور کنترل شود

11. It did need to overhaul techniques.
[ترجمه ترگمان]لازم بود که این تکنیک را تعمیر و مرتب کند
[ترجمه گوگل]این نیاز به تعمیرات اساسی داشت

12. He was explicit about his intention to overhaul the party's internal voting system.
[ترجمه ترگمان]او در مورد قصد خود برای تغییر سیستم رای گیری داخلی این حزب، صریح بود
[ترجمه گوگل]او در مورد قصد خود برای اصلاح سیستم رای گیری داخلی حزب صریح بود

13. The government plans to overhaul the health service.
[ترجمه ترگمان]دولت قصد دارد تا خدمات بهداشتی را تعمیر کند
[ترجمه گوگل]دولت قصد دارد تا خدمات بهداشتی را اصلاح کند

14. The car needs a complete overhaul .
[ترجمه ترگمان]اتومبیل نیاز به تعمیر کامل دارد
[ترجمه گوگل]این ماشین نیاز به تعمیرات کامل دارد

15. I've taken my typewriter in for an overhaul.
[ترجمه ترگمان]I را برای یک overhaul انتخاب کرده ام
[ترجمه گوگل]من ماشین تحریر خود را برای تعمیرات اساسی گرفته ام

16. Overhaul your body with a cleansing detox.
[ترجمه ترگمان]بدنت رو با یه سم زدایی پاک میکنه
[ترجمه گوگل]بدن خود را با یک سم زدایی پاک کنید

Doctors overhauled him and found him healthy.

دکترها او را معاینه کردند و گفتند سالم است.


to overhaul an engine

موتور را تعمیر کردن


Our systems of education are being constantly overhauled.

سازگان‌های (نظام‌های) آموزشی ما مرتباً مورد بازدید و بهسازی قرار می‌گیرند.


I went to the doctor for my annual overhaul.

برای معاینه سالیانه نزد دکتر رفتم.


an engine overhaul

تعمیر موتور


Our legal system needs a major overhaul.

نظام قضایی ما به اصلاحات اساسی نیاز دارد.


Our fast motor boat soon overhauled the cargo ship.

قایق تندرو ما به زودی از کشتی باری جلو زد.


پیشنهاد کاربران

بازآمدسازی

باز آماد. . . یعنی دوباره آماده کردن

باز آمادگی ، فرا بازآمادگی

تغییر گسترده، تحول عظیم

بازسازی

دمونتاژ:معیوب بودن، رعایت نکرن استاندارد مونتاژ

رعایت نکردن استاندارهای مونتاژ
معیوب بودن
عدم تطابق با نمونه کار


سرویس کردن ( فعل )
سرویس ( اسم )

بازبینی کردن ( روانشناسی )

تعمیر و اصلاح اساسی

تجدید ساختار

انفجار بزرگ

تعمیرات عمومی ، تعمیرات کلی

تحول

معاینه کردن به طور دقیق

تعمیر کلی ( کردن ) , بازبینی کلی ( کردن )

# an engine overhaul
# The car needs a complete overhaul
# our legal system needs a major overhaul
# a mechanic is coming to overhaul the engine
# The plan was completely overhauled

overhaul ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: بازآماد
تعریف: تعمیر و آماده‏سازی هر وسیله با پیاده‏کردن قطعات اصلی و فرعی، شامل بازدید و قطعه‏گذاری و تراشکاری و تعمیر موتور که به سوار کردن و بستن قطعات و بازدید نهایی ختم می‏شود

به مجموعه عملیات های : بازبینی ، عیب یابی ، تعمیر و رفع عیب و یا تعویض قطعات و المان و اجزای معیوب و فرسوده در یک کارخانه پتروشیمی یا یک پالایشگاه نفت و گاز ، اصطلاحا اورهال گفته می شود. این عملیات اورهال با قطع خوراک ورودی به کارخانه و از مدار تولید خارج کردن کل سیستم شروع می شود . بازبینی جز به جز از کلیه اجزا خط تولید و کلیه پیکرهء کارخانه جهت پیدا کردن عیب های پنهان صورت می گیرد. رفع این عیب های پنهان و عیب هایی که از قبل مشخص شده بوده است به منظور نوسازی ، امکان ادامهء تولید ، پیشگیری از بروز نقصان های بزرگ و غیرقابل جبران در سیستم وهمچنین افزایش پایایی ، دوام و طول عمر سیستم خط تولید و کل کارخانه انجام می شود.


کلمات دیگر: