کلمه جو
صفحه اصلی

barrow


معنی : توده، چرخ دستی، چرخ دوره گردها، کوه یخ، زنبه، قطعه عظیم یخ، پشته، کوه، تپه، خاک کش، خنازیر، ماهور
معانی دیگر : باروپوینت (شمالی ترین دماغه ی آلاسکا - امریکا)، رجوع شود به:، (تپه ی کوچکی که روی قبر بسازند) گورپشته، خوک اخته، چر  دستی، چر  دوره گردها

انگلیسی به فارسی

زنبه، خاک‌کش، چرخ‌دستی، چرخ دوره‌گردها، پشته،توده، کوه، تپه، ماهور


بارو، چرخ دستی، چرخ دوره گردها، کوه یخ، زنبه، قطعه عظیم یخ، پشته، توده، کوه، تپه، خاک کش، خنازیر، ماهور


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a flat, rectangular frame used for carrying a load, supported by handles at each end or handles at one end and a wheel at the other; wheelbarrow.
اسم ( noun )
• : تعریف: a burial mound.
مشابه: mound
اسم ( noun )
• : تعریف: a castrated hog.

• wheelbarrow, handcart; cart
a barrow is the same as a wheelbarrow.
a barrow is also a cart from which fruit or other goods are sold in the street.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] فرغون - خاک کش
[زمین شناسی] حفرات موجود در رسوبات نرم در اثر حفاری موجودات، فرغون، خاک کش
[معدن] فرغون (ترابری)

مترادف و متضاد

توده (اسم)
gross, stack, aggregate, accumulation, agglomeration, cumulation, mass, pile, lump, bulk, heap, volume, aggregation, hill, congeries, shock, block, wad, barrow, bloc, clot, cob, ruck, rick, dollop, conglomeration, cumulus, midden, riffraff, oodles, tump

چرخ دستی (اسم)
barrow, wheelbarrow, handwheel, handcart

چرخ دوره گردها (اسم)
barrow

کوه یخ (اسم)
barrow, berg

زنبه (اسم)
barrow

قطعه عظیم یخ (اسم)
barrow, berg

پشته (اسم)
stack, heap, hill, eminence, mound, barrow, embankment, hillock, knap, rick, toft, hummock, monticule

کوه (اسم)
mount, barrow, mountain

تپه (اسم)
top, hill, mound, mount, brae, barrow, mesa, ben, knurl, tumulus, tump

خاک کش (اسم)
barrow, harrow, laborer engaged in earthwork

خنازیر (اسم)
barrow, scrofula, boar, pig, swine

ماهور (اسم)
hill, mound, barrow, dale, knoll, rising ground

جملات نمونه

1. Barrow was positively obsequious to me until he learnt that I too was the son of a labouring man.
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که متوجه شد که من هم پسر کارگری هستم، گور پشته به قدری obsequious می کرد که تا آن وقت متوجه شد که من هم پسر کارگری هستم
[ترجمه گوگل]بارو به من اعتماد داشت تا اینکه متوجه شد که من نیز پسر کارگر بودم

2. I usually dig in a small barrow load of compost in late summer.
[ترجمه ترگمان]من معمولا در یک چرخ دستی کوچک از کود گیاهی در اواخر تابستان حفاری می کنم
[ترجمه گوگل]معمولا در اواخر تابستان بار کمپوست کم می شود

3. Would you rather push the barrow or pull it?
[ترجمه ترگمان]تو ترجیح میدی که چرخ دستی رو هل بدی یا اون رو بکشی؟
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید فشار قلاب یا کشیدن آن را

4. The old man lifted the barrow and trundled it away.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد چرخ دستی را برداشت و آن را کنار زد
[ترجمه گوگل]پیر مرد باران را برداشت و آن را دور کرد

5. Barrow had an inquisitive nature.
[ترجمه ترگمان]گور پشته طبیعت کنجکاو داشت
[ترجمه گوگل]بارو دارای طبیعت مورد علاقه بود

6. Although a barrow boy at heart, he had a yen for the finer things in life.
[ترجمه ترگمان]با آن که یک پسر گور پشته در قلب بود ین ین ین ین ین ین ین علاقه داشت که به چیزهای finer زندگی کند
[ترجمه گوگل]اگر چه یک مرد بارور در قلب او، او برای چیزهای شایسته در زندگی داشت

7. Press the legs of the barrow into the sand but keep the wheel on the road so that it doesn't get stuck.
[ترجمه ترگمان]پاهای the را روی شن فشار دهید، اما چرخ را روی جاده نگه دارید تا گیر نکند
[ترجمه گوگل]پاهای کاهو را به شن و ماسه بچرخانید، اما چرخ را در جاده نگه دارید تا آن را گیر ندهید

8. He awoke several hours later to find Barrow slumped in a chair by his bedside, soft snoring noises droning from him.
[ترجمه ترگمان]چند ساعت بعد از خواب بیدار شد که بارو را روی یک صندلی کنار تختش ولو کرده بود و صدای خرخر مانندی از او به گوش می رسید
[ترجمه گوگل]چند ساعت بعدش بیدار شد تا بارو را در بستر کنار تختش قرار دهد، صدای خش خشمی نرم از او سرازیر شد

9. And talking of supporters, you'd better lock your barrow.
[ترجمه ترگمان]و صحبت از حامیان شما بهتره که barrow رو قفل کنید
[ترجمه گوگل]و صحبت از حامیان، شما بهتر است فرشته خود را قفل کنید

10. What are the educational issues in Barrow?
[ترجمه ترگمان]مسائل آموزشی در بارو چیست؟
[ترجمه گوگل]مسائل آموزشی در بارو چیست؟

11. The pixies clustered around the walls of the barrow turned their eyes to their Kelda.
[ترجمه ترگمان]جن های کوتوله دور دیواره ای گور جمع شدند و چشمانشان را به طرف Kelda برگرداندند
[ترجمه گوگل]پیکسی ها در اطراف دیوارهای باران خوشه چشم خود را به Kelda اضافه کردند

12. At the time of his writing Barrow was a hamlet popular for bathers and with two large inns.
[ترجمه ترگمان]در زمان نویسندگی، بارو، دهکده ای بود که برای استحمام و با دو مهمانخانه های بزرگ مشهور بود
[ترجمه گوگل]در زمان نوشتنش، بارو کوچه ای بود که برای مهمانان و دو مهمان بزرگ ساخته شده بود

13. He says that being at Barrow Wake does bring back bad memories.
[ترجمه ترگمان]او می گوید که بودن در گور پشته خاطرات بد را به ارمغان می آورد
[ترجمه گوگل]او می گوید که بودن در بارو ویک خاطرات بد را به ارمغان می آورد

14. Typical occupations were street sweepers, barrow boys, forklift-loader drivers, or labourers.
[ترجمه ترگمان]مشاغل نمونه عبارت بودند از sweepers، پسران barrow، رانندگان loader، یا کارگران
[ترجمه گوگل]شغل های معمول جاروبرقی خیابانی، پسران بارور، رانندگان کامیون لودر یا کارگران بودند

پیشنهاد کاربران

قرض دادن

قرض گرفتن

borrow میشه قرض گرفتن نه barrow
lend میشه قرض دادن
barrow یا wheelbarrow هم میشه چرخ دستی یا فرغون
معانی دیگه barrow هم میشه توده، پشته، گورپشته


تپه، تل، پشته

فرغون

barrow ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: گورتل
تعریف: گورتپه ای مختص بریتانیا


کلمات دیگر: