معنی : خیال پرستی
dreaminess
معنی : خیال پرستی
انگلیسی به انگلیسی
• dreamy state or quality; surrealistic quality
مترادف و متضاد
خیال پرستی (اسم)
castle building, daydreaming, wool-gathering, stargazing, dreaminess, stardust, confabulation, romanticism, utopia, utopianism
جملات نمونه
1. She was feeling the same romantic dreaminess she had felt as a young girl.
[ترجمه ترگمان]او همان dreaminess رمانتیک را احساس می کرد که به اندازه یک دختر جوان احساس کرده بود
[ترجمه گوگل]او همان روحانی عاشقانه ای بود که او به عنوان یک دختر جوان احساس کرد
[ترجمه گوگل]او همان روحانی عاشقانه ای بود که او به عنوان یک دختر جوان احساس کرد
2. It refers to inquiring about insomnia, dreaminess and lethargy to know excess and deficiency of yin and yang.
[ترجمه ترگمان]به تحقیق در مورد بی خوابی، dreaminess و رخوت برای شناختن افراط و ضعف یین و یانگ اشاره می کند
[ترجمه گوگل]این به معنی بی خوابی، خواب آلودگی و آرامش است که می دانیم کمبود و کمبود یین و یانگ
[ترجمه گوگل]این به معنی بی خوابی، خواب آلودگی و آرامش است که می دانیم کمبود و کمبود یین و یانگ
3. Be suitable for the people with insomnia and dreaminess, hypodynamia, sallow complexion, dysphoria, depressed expression, or suffering from climacteric syndrome (pale tongue thin coating).
[ترجمه ترگمان]برای افراد مبتلا به بیخوابی و dreaminess، hypodynamia، رنگ زرد، حالت افسردگی، یا رنج از سندروم حاد تنفسی (پوشش نازک)مناسب باشید
[ترجمه گوگل]برای افراد مبتلا به بی خوابی و خواب آلودگی، هیپودینامیا، چهره ای سلیول، دیسفریا، بیان افسرده، یا مبتلا به سندرم کولومکتیک (پوشش نازک زبان) مناسب باشد
[ترجمه گوگل]برای افراد مبتلا به بی خوابی و خواب آلودگی، هیپودینامیا، چهره ای سلیول، دیسفریا، بیان افسرده، یا مبتلا به سندرم کولومکتیک (پوشش نازک زبان) مناسب باشد
4. He slept for a while and lapsed into dreaminess.
[ترجمه ترگمان]مدتی خوابید و به فکر فرو رفت
[ترجمه گوگل]او برای مدتی خوابید و به خواب رفته بود
[ترجمه گوگل]او برای مدتی خوابید و به خواب رفته بود
5. Too much dreaminess, high ambition, or the will to obtain what is desired regardless of cost, must be tempered even in the magical world.
[ترجمه ترگمان]جاه طلبی زیاد، جاه طلبی زیاد، یا اراده برای بدست آوردن آنچه که مطلوب است، صرف نظر از هزینه، باید حتی در دنیای جادویی نیز تعدیل شود
[ترجمه گوگل]بیش از حد رویایی، جاه طلبی، و یا اراده برای به دست آوردن چیزی که صرف نظر از هزینه مورد نظر است، باید حتی در دنیای جادویی خنثی شود
[ترجمه گوگل]بیش از حد رویایی، جاه طلبی، و یا اراده برای به دست آوردن چیزی که صرف نظر از هزینه مورد نظر است، باید حتی در دنیای جادویی خنثی شود
6. It refers to inquiring about insomnia, dreaminess and lethargy to know excess and deficiency of yang.
[ترجمه ترگمان]به تحقیق در مورد بی خوابی، dreaminess و رخوت برای شناختن افراط و ضعف یانگ اشاره می کند
[ترجمه گوگل]این موضوع به بررسی بی خوابی، خواب آلودگی و آرامش به منظور شناخت بیش از حد و کمبود یانگ اشاره دارد
[ترجمه گوگل]این موضوع به بررسی بی خوابی، خواب آلودگی و آرامش به منظور شناخت بیش از حد و کمبود یانگ اشاره دارد
7. There was a dreaminess, a preoccupation, an exaltation, in the maternal look which the girl could not understand.
[ترجمه ترگمان]یک رویا بود، یک حالت خلسه، شور و هیجان، در نگاه مادرانه که آن دختر متوجه آن نمی شد
[ترجمه گوگل]یک رؤیایی، دغدغه، تحسین، در نگاه مادرانه ای که دختر نمی توانست درک کند، وجود داشت
[ترجمه گوگل]یک رؤیایی، دغدغه، تحسین، در نگاه مادرانه ای که دختر نمی توانست درک کند، وجود داشت
8. He has not reached and developed so much as he has been plucked by the heels from his dreaminess.
[ترجمه ترگمان]او دست دراز نکرده و آنقدر رشد نکرده است که پاشنه dreaminess از dreaminess بیرون کشیده شده است
[ترجمه گوگل]او به اندازه کافی رسیده و توسعه نیافته است، زیرا پاشنه های او از رؤیای او پاره شده است
[ترجمه گوگل]او به اندازه کافی رسیده و توسعه نیافته است، زیرا پاشنه های او از رؤیای او پاره شده است
9. Just like a serpent which has crept on one's lap has to be quickly thrown away, so also, when dreaminess comes it must at once be discarded.
[ترجمه ترگمان]درست مانند a که روی پای یک پایش خزیده و به سرعت از آن دور شده باشد، بنابراین، وقتی که dreaminess به میان بیاید، باید بی درنگ آن را از دست داد
[ترجمه گوگل]درست مثل یک مار که در دامنه ی خود فرو رفته است، باید به سرعت از بین برود، به همین ترتیب، هنگامی که رویایی می آید، باید در یک زمان از بین برود
[ترجمه گوگل]درست مثل یک مار که در دامنه ی خود فرو رفته است، باید به سرعت از بین برود، به همین ترتیب، هنگامی که رویایی می آید، باید در یک زمان از بین برود
10. It is indicated for the treatment of Anxiety such as terror or panic, palpitation, insomnia, dreaminess, dizziness.
[ترجمه ترگمان]این روش برای درمان اضطراب مثل ترس و وحشت، و palpitation، بیخوابی، dreaminess، سرگیجه بیان می شود
[ترجمه گوگل]این برای درمان اضطراب نظیر ترور یا وحشت، طحال، بی خوابی، خواب آلودگی، سرگیجه است
[ترجمه گوگل]این برای درمان اضطراب نظیر ترور یا وحشت، طحال، بی خوابی، خواب آلودگی، سرگیجه است
11. Nuts have a large amount of magnesium. In clinic, walnuts are used for curing the neurasthenic, insomnia, forgettery, dreaminess and other symptom.
[ترجمه ترگمان]آجیل مقدار زیادی منیزیم دارد در کلینیک، گردو برای درمان افسردگی، بیخوابی، forgettery، dreaminess و علائم دیگر به کار می رود
[ترجمه گوگل]آجیل دارای مقدار زیادی منیزیم هستند در کلینیک، گردو برای درمان نرواستنیک، بی خوابی، فراموشی، خواب آلودگی و سایر علائم استفاده می شود
[ترجمه گوگل]آجیل دارای مقدار زیادی منیزیم هستند در کلینیک، گردو برای درمان نرواستنیک، بی خوابی، فراموشی، خواب آلودگی و سایر علائم استفاده می شود
12. The sunset was magically charming, dyeing everything with a touch of peacefulness and dreaminess . Now a gentle breeze rose up, carrying with it the mentally refreshing scent.
[ترجمه ترگمان]غروب خورشید با سحر و جادو بسیار زیبا بود و همه چیز را با آرامش و dreaminess حفظ می کرد اکنون نسیمی آرام از جا برخاست، آن را با آن عطر روحی به همراه داشت
[ترجمه گوگل]غروب خورشید جادویی جذاب بود، رنگ آمیزی همه چیز با لمس صلح آمیز و dreaminess در حال حاضر یک نسیم ملایم، با عطر و بوی ذهنی طراوت آن را افزایش داد
[ترجمه گوگل]غروب خورشید جادویی جذاب بود، رنگ آمیزی همه چیز با لمس صلح آمیز و dreaminess در حال حاضر یک نسیم ملایم، با عطر و بوی ذهنی طراوت آن را افزایش داد
13. Cannabis induces a state of intoxicated relaxation, euphoria and dreaminess.
[ترجمه ترگمان]Cannabis حالت استراحت، خوشحالی و dreaminess را القا می کند
[ترجمه گوگل]کانابیس موجب آرامش، جهش و رؤیای مضر می شود
[ترجمه گوگل]کانابیس موجب آرامش، جهش و رؤیای مضر می شود
14. For example, heart - blood or liver - blood deficiency will lead to such symptoms as palpitation, insomnia and dreaminess.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، فقر قلبی یا کبد - خون منجر به چنین علائمی نظیر palpitation، بی خوابی و dreaminess می شود
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، قلب - خون یا کبد - کمبود خون باعث ایجاد علائم مانند دلتنگ شدن، بی خوابی و خواب آلودگی می شود
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، قلب - خون یا کبد - کمبود خون باعث ایجاد علائم مانند دلتنگ شدن، بی خوابی و خواب آلودگی می شود
کلمات دیگر: