کلمه جو
صفحه اصلی

ascribable


معنی : قابل اسناد، نسبت دادنی
معانی دیگر : نسبت دادنی، قابل اسناد

انگلیسی به فارسی

نسبت‌دادنی، قابل‌اسناد


قابل تقسیم است، قابل اسناد، نسبت دادنی


انگلیسی به انگلیسی

• attributable, assignable, chargeable, imputable

مترادف و متضاد

قابل اسناد (صفت)
ascribable, attributable, registered

نسبت دادنی (صفت)
ascribable, attributable, imputable

جملات نمونه

1. Their success is ascribable to the quality of their goods.
[ترجمه ترگمان]موفقیت آن ها به کیفیت کالاهای آن ها بستگی دارد
[ترجمه گوگل]موفقیت آنها به کیفیت کالاهای خود وابسته است

2. Most of the accidents were ascribable to the bad weather.
[ترجمه ترگمان]اکثر تصادفات در معرض هوای بد قرار داشتند
[ترجمه گوگل]اکثر حوادث ناشی از آب و هوای بد است

3. His success is ascribable simply to hard work.
[ترجمه ترگمان]موفقیت او به سادگی به کار سخت تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]موفقیت او به سادگی کار سختی است

4. Therefore, any changes in the cell are ascribable to the working electrode.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، هر گونه تغییر در سلول به الکترود کار بستگی دارد
[ترجمه گوگل]بنابراین، هر گونه تغییر در سلول به الکترود کار متکی است

5. Spatial impression has been regarded as the item ascribable to the quality of apparent source width (ASW) and listener envelopment (LEV) in concert halls.
[ترجمه ترگمان]تاثیر فضایی به عنوان آیتم ascribable به کیفیت عرض منبع آشکار (ASW)و پوششی محافظ (LEV)در سالن های کنسرت در نظر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]تصور فضایی به عنوان موردی به کیفیت عرض عرض ظاهری (ASW) و پوشش دهی شنوندگان (LEV) در سالن کنسرت مورد توجه قرار گرفته است

6. His success is ascribable to his patience.
[ترجمه ترگمان]موفقیت او به صبر و شکیبایی او بستگی دارد
[ترجمه گوگل]موفقیت او به صبر و شکیبایی او بستگی دارد

7. His quick recovery is ascribable to his sound constitution.
[ترجمه ترگمان]بهبود سریع او به قانون اساسی his مربوط می شود
[ترجمه گوگل]بهبود سریع او به قانون اساسی صدا واجب است

8. His failure is ascribable to innocence.
[ترجمه ترگمان]شکست او نا امید کننده است
[ترجمه گوگل]شکست او به بی گناهی واجب است

9. The grounds for abandonment may include injury ascribable to the opponent's actions.
[ترجمه ترگمان]دلایل ترک کردن ممکن است شامل صدمه زدن به اقدامات رقیب باشد
[ترجمه گوگل]دلایل رها کردن ممکن است شامل آسیب پذیری اعمال حریف باشد

10. Is his failure ascribable to incompetence or to bad luck?
[ترجمه ترگمان]آیا شکست او نسبت به عدم صلاحیت یا عدم موفقیت است؟
[ترجمه گوگل]آیا نارسایی او به بی کفایتی یا بدبختی مربوط است؟


کلمات دیگر: