کلمه جو
صفحه اصلی

brushy


معنی : شبیه ماهوت پاک کن، پر از بوته وخاشاک
معانی دیگر : زبر و پر مو (مثل ماهوت پاک کن)، خاره مانند

انگلیسی به فارسی

پر از بوته و خاشاک، شبیه ماهوت پاک‌کن


برسی، شبیه ماهوت پاک کن، پر از بوته وخاشاک


انگلیسی به انگلیسی

• covered with brushwood, covered with thick bushes and shrubs; bristly, having many short coarse hairs

مترادف و متضاد

شبیه ماهوت پاک کن (صفت)
brushy

پر از بوته و خاشاک (صفت)
brushy

جملات نمونه

1. They are commonly found in forests and brushy areas.
[ترجمه ترگمان]آن ها عموما در جنگل ها و مناطق brushy یافت می شوند
[ترجمه گوگل]آنها معمولا در جنگل ها و مناطق برشی یافت می شوند

2. Stubble side was brushy, that resulted from blunt sickle's reaping.
[ترجمه ترگمان]پهلو به پهلو brushy بود که از درو کند داس ناشی می شد
[ترجمه گوگل]درخت صاف چهره بود، که از خراشیدگی پاره خاردار منجر شد

3. Cummer asks again: What is the brushy thing on the side of that birdie?
[ترجمه ترگمان]از نو پرسید: این پرنده چه چیزی در کنار آن پرنده است؟
[ترجمه گوگل]کومر دوباره می پرسد موضوع چاقو در طرف آن پرنده چیست؟

4. He swam under the bridge to his brushy home.
[ترجمه ترگمان]زیر پل به سمت خانه his شنا کرد
[ترجمه گوگل]او تحت پل به خانه برسش شنا کرد

5. North American grass with slender brushy panicles; often a weed on cultivated land.
[ترجمه ترگمان]علف آمریکای شمالی با brushy باریک و اغلب یک علف در زمین کشت شده بود
[ترجمه گوگل]چمن آمریکای شمالی با پهنک باریک براق؛ اغلب علف های هرز در زمین های کشت می شود

6. The lawn perimeter, brushy areas and groundcover vegetation, and most importantly, the woods, form the high-risk tick zone.
[ترجمه ترگمان]محیط چمن، مناطق brushy و پوشش گیاهی groundcover و از همه مهم تر، جنگل، منطقه - با خطر بالا را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]محیط چمن، مناطق برس و پوشش گیاهی، و مهمتر از همه، جنگلها، منطقه تپه خطرناکی را تشکیل می دهند

7. Finally I left the car by the side of the road and we walked down a brushy slope.
[ترجمه ترگمان]بالاخره اتومبیل را کنار جاده رها کردم و از شیبی تند پایین رفتیم
[ترجمه گوگل]در نهایت ماشین را از کنار جاده کنار گذاشتم و یک شیب برسی راه می رفتیم

8. In early June, a flush of tiger swallowtail butterflies has emerged and now sails on warm breezes over the brushy clearing.
[ترجمه ترگمان]در اوایل ماه ژوئن، موجی از پروانه های tiger ظهور کرد و اکنون در نسیم گرم بر روی دشت brushy به حرکت در آمده است
[ترجمه گوگل]در اوایل ماه ژوئن، یک پروانه از پروانه های پرتقال ببر ظهور کرده است و اکنون بر روی برف های گرم بر روی پاک کردن برس شلیک می کند

9. The longhorns' ancestors were runaways who grew up wild in the brushy bottoms of south Texas.
[ترجمه ترگمان]اجداد longhorns فراری بودند که در the brushy در جنوب تگزاس زندگی می کردند
[ترجمه گوگل]اجداد Longhorns فراریان بودند که در وسط ساحلی جنوب تگزاس رشد می کردند

10. Knead of handle gently small land is used after air, puff can restore brushy tactility.
[ترجمه ترگمان]استفاده از این زمین به آرامی پس از هوا مورد استفاده قرار می گیرد و دود می تواند brushy tactility را احیا کند
[ترجمه گوگل]پس از هوا، پشه می تواند به راحتی زمین های کوچک را بچرخاند


کلمات دیگر: