کلمه جو
صفحه اصلی

dolor


معنی : پریشانی، اندوه، ناله، مرض دردناک
معانی دیگر : (شعر قدیم) اندوه، غم، غصه، حزن، dolour : مر­ دردناک

انگلیسی به فارسی

( dolour =) مرض دردناک، ناله، اندوه، پریشانی


دلار، اندوه، ناله، مرض دردناک، پریشانی


انگلیسی به انگلیسی

• sorrow, sadness (also dolour)

مترادف و متضاد

پریشانی (اسم)
baffle, confusion, depression, distress, affliction, turmoil, agitation, worriment, desolation, disturbance, bother, ramble, dolor, nonplus, remorse, discomposure, dolour, woe

اندوه (اسم)
distress, dole, heartache, chagrin, grief, dolor, dolour, teen

ناله (اسم)
cry, grumble, whimper, moan, wail, groan, whine, dolor, dolour, mewling

مرض دردناک (اسم)
dolor, dolour

misery, anguish


Synonyms: agony, distress, grief, heartache, heartbreak, passion, ruth, sadness, sorrow, suffering


Antonyms: cheer, happiness, hopefulness


جملات نمونه

1. Exhibits: Stationery Glue, Solid Glue, White Glue, Dolor Glue.
[ترجمه ترگمان]چسب: چسب Stationery، چسب محکم، چسب سفید، چسب dolor
[ترجمه گوگل]نمایشگاه: چسب لوازم التحریر، چسب جامد، چسب سفید، چسب دولور

2. Loremi psum dolor is a trusted friend of designers.
[ترجمه ترگمان]Loremi psum dolor یکی از دوستان مورد اعتماد طراحان است
[ترجمه گوگل]Loremi psum dolor یک دوست قابل اعتماد از طراحان است

3. Exhellobits: Stationery Set, Water Dolor Pen, Drayon, Water Dolor Dake, Push Pin, Thumb Tacks, Paper Dlips, Scientific Instrument, Etc.
[ترجمه ترگمان]Exhellobits: مجموعه Stationery، قلم dolor، Drayon، آب dolor Dake، پین پین، انگشت پین، انگشت شست، Dlips Paper، Instrument علمی، غیره
[ترجمه گوگل]Exhellobits: مجموعه لوازم التحریر، Dolor Pen قلاب، Drayon، Dolor Dake آب، پین فشار، تیغه های انگشت پا، دکمه های کاغذی، ابزار علمی، و غیره

4. Therefore, the people there are always a joy dolor .
[ترجمه ترگمان]بنابراین، مردم آنجا همیشه یک شادی هستند
[ترجمه گوگل]بنابراین، مردم همواره دلربا هستند

5. Dolor said he didn't expect any uproar when his magazine hits the news stands on April
[ترجمه ترگمان]dolor گفت که وقتی مجله او در ماه آوریل پخش اخبار را منتشر کرد هیچ گونه جنجالی انتظار نداشته است
[ترجمه گوگل]دالر گفت، انتظار نداشت که مجله وی در ماه آوریل در ایستگاه های خبری بازدید کند

6. Open the Layer Style box and change the "Dolor Overlay" to whellote.
[ترجمه ترگمان]دیالوگ باکس Layer را باز کنید و \"dolor Overlay\" \" را به whellote تغییر دهید
[ترجمه گوگل]جعبه Style Layer را باز کنید و Dolor Overlay را به چرخانده تغییر دهید

7. By comparing 3 memory systems on how long does the information support, it is proved that yellow Dolor integration of red and green produces in the sensory memory.
[ترجمه ترگمان]با مقایسه سیستم های حافظه براساس میزان پشتیبانی اطلاعات، ثابت شده است که انتگرال زرد رنگ قرمز و سبز در حافظه حسی تولید می شود
[ترجمه گوگل]با مقایسه 3 سیستم حافظه تا چه حد پشتیبانی از اطلاعات است، ثابت شده است ادغام زرد Dolor قرمز و سبز در حافظه حسی تولید می شود

8. "Maxim and FHM are called laddy magazines. We can be called a Dad magazine," Beting Laygo Dolor, Playboy Philippines' editor, told reporters on Thursday.
[ترجمه ترگمان]او می گوید: \" ماکسیم و FHM مجلات laddy نامیده می شوند Beting Laygo dolor، ویراستار مجله پلی بوی فیلیپین روز پنج شنبه به خبرنگاران گفت: \" ما می توانیم به عنوان یک مجله پدر نام ببریم \"
[ترجمه گوگل]'ماکسیم و FHM به نام مجلات لیدی هستند ما می توانیم یک مجله بابا نامیده می شود، روزنامه نگاری Laygo Dolor، Playboy Philippines فیلیپین، روز پنج شنبه به خبرنگاران گفت


کلمات دیگر: