کلمه جو
صفحه اصلی

arguable


معنی : قابل بحی
معانی دیگر : قابل استدلال، استدلال پذیر، بحث پذیر، هر چیز که صحت و سقم آن آشکار نباشد، غیریقین، قابل بحک، مستدل

انگلیسی به فارسی

قابل‌بحث، مستدل


قابل بحث، قابل بحی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: suitable as a subject for argument.
متضاد: untenable
مشابه: controversial, moot

- What you've said is interesting, but it is also an arguable point.
[ترجمه ترگمان] آنچه که شما گفته اید، جالب است، اما یک نقطه قابل بحث هم هست
[ترجمه گوگل] آنچه که شما گفته اید جالب است، اما این هم یک نقطه قابل بحث است
- Whether or not their claim is true is certainly arguable.
[ترجمه ترگمان] این که آیا ادعای آن ها صحیح است یا نه، قطعا قابل بحث است
[ترجمه گوگل] این ادعا درست است یا خیر، مسلما قابل بحث است

(2) تعریف: able to be supported by argument, as an opinion.
متضاد: inarguable, untenable

- Make sure the main thesis of your paper is arguable.
[ترجمه ترگمان] دقت کنید که پایان نامه اصلی مقاله تان قابل بحث است
[ترجمه گوگل] اطمینان حاصل کنید که اصل اصلی مقاله شما قابل بحث است

• disputable, may be argued
an idea, point, or comment that is arguable is not obviously true or correct and should be questioned.
if you say that it is arguable that something is true, you mean that there are good reasons for thinking that it is true.

مترادف و متضاد

Antonyms: untenable


debatable


tenable


Synonyms: able to hold water, assertable, believable, conceivable, credible, defendable, defensible, feasible, imaginable, maintainable, rational, reasonable, supportable, sustainable, viable, workable


قابل بحی (صفت)
arguable, moot, debatable, discussible, disputable, questionable

Synonyms: contentious, controversial, disputable, doubtful, dubious, moot, open to question, questionable, uncertain, unsure


Antonyms: certain


جملات نمونه

1. his honesty is not arguable
در امانت او بحثی نیست.

2. the right or wrong of his assertion is arguable
درست یا غلط بودن ادعای او قابل بحث است.

3. It is arguable whether the rebels will knuckle under.
[ترجمه ترگمان]قابل بحث است که آیا شورشیان تحت فشار قرار می گیرند یا خیر
[ترجمه گوگل]استدلال می کند که آیا شورشیان تحت فشار قرار می گیرند یا خیر

4. It is arguable which way is quicker.
[ترجمه ترگمان]قابل بحث و بحث نیست
[ترجمه گوگل]استدلال می کند که راه سریع تر است

5. It is arguable that this was not as grave a handicap as it might appear.
[ترجمه ترگمان]قابل بحث نیست که این مساله به آن بزرگی نیست که به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]استدلال می کند که این ممکن است به نظر می رسد که معلوم نیست که نقص باشد

6. It is arguable whether he ever had much control over the real economic power.
[ترجمه ترگمان]قابل بحث است که آیا او تا به حال کنترل زیادی بر قدرت واقعی اقتصادی داشته است یا نه
[ترجمه گوگل]استدلال می کند که آیا او تا به حال کنترل زیادی بر قدرت واقعی اقتصادی داشته است

7. This account contains many arguable statements.
[ترجمه ترگمان]این گزارش حاوی بسیاری از بیانیه های قابل بحث است
[ترجمه گوگل]این حساب شامل بسیاری از اظهارات قابل بحث است

8. It is arguable that giving too much detail may actually be confusing.
[ترجمه ترگمان]میتوان ادعا کرد که دادن جزئیات بیش از حد ممکن است واقعا گیج کننده باشد
[ترجمه گوگل]استدلال می کند که دادن جزئیات بیش از حد ممکن است واقعا گیج کننده باشد

9. It's arguable that the legislation has had little effect on young people's behaviour.
[ترجمه ترگمان]می توان ادعا کرد که این قانون تاثیر کمی بر رفتار جوانان داشته است
[ترجمه گوگل]استدلال می کند که این قانون تاثیر کمی بر رفتار جوانان داشته است

10. It is arguable that we would be just as efficient with fewer staff.
[ترجمه ترگمان]قابل بحث است که ما به اندازه کافی با کارکنان کم تر کارآمد باشیم
[ترجمه گوگل]استدلال می کند که ما با کارکنان کمتری کار خواهیم کرد

11. He had a good arguable case.
[ترجمه ترگمان]اون یه پرونده بحث قابل بحث داشت
[ترجمه گوگل]او پرونده خوبی داشت

12. It is arguable that the opportunity should have been taken to deal with this matter by way of criminal penalties.
[ترجمه ترگمان]می توان ادعا کرد که برای رسیدگی به این مساله از طریق جرایم جنایی، این فرصت باید اتخاذ شود
[ترجمه گوگل]بحث برانگیز است که باید فرصت را برای مقابله با این موضوع به وسیله مجازات های کیفری اتخاذ کرد

13. Yet there are arguable benefits from practising selective assessment.
[ترجمه ترگمان]با این حال، مزایای قابل بحث برانگیزی از انجام ارزیابی انتخابی وجود دارد
[ترجمه گوگل]با این وجود، مزایای قابل درک از انجام ارزیابی انتخابی وجود دارد

14. The definition itself is arguable given the peculiar form of intelligence required for membership.
[ترجمه ترگمان]با توجه به شکل خاص اطلاعات مورد نیاز برای عضویت، تعریف خودش قابل بحث است
[ترجمه گوگل]با توجه به نوع خاصی از اطلاعات مورد نیاز برای عضویت، تعریف خود را قابل بحث است

15. Yet it is at least arguable that different kinds of people are attracted into different kinds of subjects.
[ترجمه ترگمان]با این حال، دست کم میتوان ادعا کرد که انواع مختلفی از افراد به انواع مختلفی از افراد جذب می شوند
[ترجمه گوگل]با این حال، حداقل استدلال می کند که افراد مختلف به انواع مختلفی از افراد جذب می شوند

The right or wrong of his assertion is arguable.

درست یا غلط بودن ادعای او قابل‌بحث است.


His honesty is not arguable.

در امانت او بحثی نیست.


پیشنهاد کاربران

جای بحث دارد

قابل بحث. بحث پذیر. چیزی که یقین بودن آن اثبات نشده است.


کلمات دیگر: